- 8 -
هر بیانی که از دعوت به اخلاص در آن سخن به میان بیاید؛ برای شیاطین بسیار سنگین است؛ او سلطه خود بر بندگانی را که در عبادت پروردگارشان مخلص هستند، از دست می‌دهد..

بسم الله الرحمن الرحيم،

خداوند تعالى می‌فرماید:
{إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (۲۲) وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۳)}
صدق الله العظيم [الأنفال].
و این بیان نقل قولی از سخنان مشبب است:
اقتباس المشاركة :
پس جواب داده و می‌گویم خدا قلبت را روشن فرماید وبه سوی حق هدایتت کند. من از کسانی نیستم که در جوابت سخنانی مثل سخنان تو را بگوید
انتهى الاقتباس
و ما می‌گوییم راست گفتی که امثال تو جرأت نمی‌کنند برای مباهله قدم پیش بگذارند چون می‌دانند از کسانی هستند که خداوند، به‌خاطر کفرشان، آنان را لعنت کرده است، کسانی که بعد از روشنشدن حق برایشان؛ تلاش می‌کنند مردم را از آن بازدارند. من می‌دانم حکمت تو برای تظاهر به بردباری چیست. تو شیطانی رجیمی اما تظاهر می‌کنی که انگار از کسانی هستی که خداوند در موردشان فرموده است:
{وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
والله اگر می‌دانستم از کسانی هستی که از حق بی‌خبرند و بدون قصد، گمراه شده‌اند درحالی‌که به گمان خود، از هدایت‌شدگانند و یا اگر از ملحدان بودی، چرا باید تو را لعنت می‌کردم جناب مشبب؟ درآن صورت به شدت مشتاق نجات دادن تو بودم و یا حداقل در برابرت صبر پیشه می‌کردم تا خدا تو را هدایت کند. حتی اگر در کفرت اصرار داشتی و یا حتی از ملحدان یا گمراهانی بودی که بدون قصد، از صراط مستقیم خارج شده بودند؛ چرا باید تو را لعنت می‌کردم چون شاید خدا هدایتت بکند. ولی به یقین می‌دانم تو از کسانی هستی که خداوند تعالی در آیات محکم کتابش در مورد آنان می‌فرماید:
{وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ(۴)} صدق الله العظيم [المنافقون].
به فرموده خداوند تعالی بنگر: {وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ} صدق الله العظيم
یعنی با کلامی به ظاهر نیک، سخن می‌گویند درحالی‌که از سرسخت‌ترین دشمنان هستند. و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ} صدق الله العظيم [المنافقون:۴].
همانا که خداوند با مهدی منتظر مردمی را هدایت می‌کند که تلاششان در این دنیا هدر رفته ولی خودشان فکر می‌کنند عمل‌شان نیکوست ولی خداوند کسانی را که مورد غضب او هستند، هدایت نمی‌فرماید. کدام گروه از انسان‌ها مورد غضب الهی هستند؟ کسانی که خداوند در آیات محکم کتابش درمورد آنان می‌فرماید:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
چون اگر راه راست و صراط مستقیم را ببینند، بر سر آن، در کمین مردم می‌نشینند تا آنها را به شدت از آن باز دارند و از راه راست پیروی نمی‌کنند وبعد از اندیشیدن در کلام خدا ودرک آن، تحریفش کرده و آن را کج می‌خواهند. کسانی که خداوند درمورد آنان فرموده است:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
لذا ما امیدی به هدایت شیاطین بشر که مورد غضب الهی هستند، نداریم. چون من در کتاب [نشانه] گمراهیشان را یافتم و اگر مهدی منتظر راه حق را برای آنان روشن کند، آن را در پیش نمی‌گیرند و با این که ایمان دارند حق آمده از نزد پروردگارشان است؛ مردم را از آن باز می‌دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
پس چگونه طمع داشته باشیم به حق آمده از نزد پروردگارتان ایمان بیاورید، درحالی‌که می‌بینیم وقتی از کتاب، حق را برایتان بیان می‌کنیم؛ تنها بر پلیدیتان افزوده می‌شود. خداوند درمورد امثال شما و برادران شیطانتان که پیش از شما بودند می‌فرماید:
{
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ‎﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و متأسفانه می‌بینم آنها نیمی از مردم این امت را تشکیل می‌دهند و خداوند با مهدی منتظر، نیم دیگر را هدایت می‌فرماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اگر جایی کلمه «کثیر» به معنی نصف بیاید، حتما این کلمه دوبار تکرار می‌شود؛ زیرا مقصود از تکرار، نصف دیگر است؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً} صدق الله العظيم
و هدایت‌شدگان و مجرمان از نظر عددی با هم برابر شدند.
ولی به تو فتوا می‌دهم اگر فقط از هدایت سخن گفته شود، ممکن نیست ذکر قلیل همراه با کثیر بیاید یا از قلیل سخن گفته می‌شود؛ مثل فرموده خداوند تعالی:
{وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ]،
و یا از کثیر سخن به میان می‌آید و از قلیل یاد نمی‌شود، مثل این فرموده خداوند تعالی:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:۲۴].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ‎﴿٩٢﴾} صدق الله العظیم [يونس].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ} [الروم:۸].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
﴿٦﴾‏} [الروم].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ
﴿۲۴۳﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
و فرموده خداوند تعالی:
{أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
﴿۵۵﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].
مهم این است که دریافتیم کلمه «کثیر» یا نماد نصف است یا نماد دو سوم؛ اما برهان این که کلمه «کثیر» به نصف اشاره دارد این است که باید در همان جا، بار دیگر تکرار شود؛ برای مثال خداوند تعالی می‌فرماید:
{بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
پس دانستم شیاطین بشر نصف این امت را تشکیل می‌دهند؛ آنها بندگان الرحمن هستند که نصیب شیطانند و مهدی منتظر نمی‌تواند آنان را هدایت کند چون اگر راه حق را ببینند، پیرو آن نخواهند شد ولو اینکه
برایشان روشن شود حق آمده از نزد پروردگار است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
چرا که آنها حزب طاغوت هستند و به جای خداوند؛ شیاطین را به دوستی و ولایت گرفته‌اند و به خوبس آگاه هستند او طاغوت و دشمن خداوند و دشمن تمام انس و جن است و متأسفانه نیمی از مردم نصیب شیطان هستند. فقط نکته‌ای اینجاست، من در جستجوی آن بر آمدم که چرا خداوند آنها را با مهدی منتظر هدایت نمی‌کند؟ و جواب را از کتاب چنین یافتم: آنها بدترین موجوداتند؛ از کسانی هستند که بیان حق کتاب تنها بر پلیدی و رجس آنها می‌افزاید؛ چون آنها گمراه نیستند بلکه با علم و آگاهی، به‌جای خداوند؛ شیاطین را به ولایت و دوستی گرفته‌اند.
ولی گروه دیگری هم هستند که به‌جای خدا، شیاطین را به ولایت و دوستی گرفته‌اند و خود را از هدایت شدگان می‌پندارند ولی از کسانی که مورد غضب خدا واقع شده‌اند [مغضوب علیهم] نیستند. آنها کسانی هستند که خدا به علت شرکشان از آنان ناراضی است و تلاش آنها در دنیا به ثمر نمی‌نشیند و از دستشان می‌رود، درحالی‌که خودشان می‌پندارند اعمال نیکی انجام می‌دهند. علت هم این است که شیاطین به آنها نمی‌گویند که شیطان هستند؛ بلکه خود را به عنوان ملائکه‌ی الرحمن معرفی نموده و ادعا می‌کنند خداوند آنان را مأمور حمایت از آنها کرده است و فرمان داده تا در برابر آنان سجده کنند و برخی از انسان‌ها اینان را عبادت کرده و گمان می‌کنند هدایت شده‌اند چون این شیاطین را ملائکه الرحمن می‌پندارند اما این گروه مانند چهارپایان، تفکر نمی‌کنند! مگر ممکن است ملائکه مقرب الرحمن به آنها فرمان بدهند که در برابرشان سجده کنند؟ حاشا اینها شیاطین هستند و وقتی خداوند از این گروه سؤال می‌فرماید به‌جای خدا چه چیزی را عبادت می‌کردید، می‌گویند ما ملائکه مقرب را عبادت می‌کردیم. سپس خداوند از ملائکه سؤال می‌فرماید و جواب حق ملائکه در این فرموده خداوند تعالی آمده است:
{
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ‎﴿٤٠﴾‏ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ‎﴿٤١﴾‏} صدق الله العظيم [سبأ].
اینها هستند که خداوند تعالی درباره ایشان می‌فرماید:
{
فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ‎﴿٣٠﴾‏} صدق الله العظيم [الأعراف].
چطورممکن است که شیطان را به‌جای خدا ولی گرفته‌ باشند و بعد تصور کنند هدایت شده‌اند؟ ولی از آن جا که من می‌دانم گروه مورد غضب خدا[مغضوب علیهم] آگاهانه در این مسیر گام برمی‌دارند و با این که می‌دانند آشکارا گمراهند با این وجود به‌جای خداوند، شیاطین را به ولایت و دوستی گرفته‌اند لذا به دنبال فتوای پروردگارم در کتاب درمورد گروه اول گشتم و دیدم شیاطین به آنها حقه زده‌ و به آنها نمی‌گویند شیطان هستند بلکه خود را به عنوان ملائکه مقرب الرحمن معرفی می‌کنند و به خدا نسبت دروغ داده و می‌گویند خداوند فرمان داده تا برای نزدیک‌تر شدن به خداوند، آنها را عبادت کنند و این گروه، خدعه شیاطین را کشف نمی‌کنند مگر در این جا که خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
اینها کسانی هستند که شیاطین آنها را فریب داده‌اند و نمی‌گویند شیطان هستند بلکه خود را ملائکه مقرب الرحمن معرفی کرده و دستور می‌دهند برای نزدیک شدن به خداوند، آنها را عبادت کنند و آنها هم چنین می‌کنند. اینها تلاششان در دنیا به هدر می‌رود و ثمری برایشان ندارد ولی گمان می‌کنند اعمال نیک انجام می‌دهند. آن گروه از بندگان خدا که به صورت عام، دیگر بندگان مقرب خدا را برای نزدیک‌تر شدن به خدا عبادت می‌کنند؛ همگی در همین دام افتاده‌اند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ‎﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم برخی از شیعیان اثنی عشری، کسی را دیده‌اند که به آنها می‌گوید مهدی منتظر محمد بن حسن عسکری است و کسی که به آنها می‌گوید مهدی منتظر محمد بن حسن عسکری است به آنها فتوا می‌دهد که ایشان را از دشمنانشان در امان نگه داشته و به آنها فرمان می‌دهد در برابرش سجده کنند تا آنان را به پروردگارشان نزدیک کند و آنها در برابر او رکوع می‌کنند و تمام کسانی که با کسی که گمان می‌کنند محمد بن حسن عسکری است؛ ملاقات کرده‌اند از این حقیقت آگاهند و به یقین می‌دانند که او به آنان فرمان داده برای قرب به خدا در برابرش رکوع کنند تا او آنان را در برابر دشمنانشان پناه دهد و از آنان حمایت کند. پس به شیعیانی که قسم می‌خورند مهدی منتظر محمد حسن عسکری را دیده‌اند می‌گوییم به خداوندی که خدایی جز او نیست شما می‌دانید او به آنها فرمان داده تا برای نزدیک شدن به خدا او را عبادت کنند و به شما فتوا داده که شما را از دشمنانتان حفظ خواهد کرد و وعده حمایت و حفاظت به شما داده است ولی به پروردگارم قسم، به پروردگار محمد و تمام مردم قسم؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم که او مهدی منتظر حق پروردگارتان نیست. بلکه شیطان رانده شده است. اگر مهدی منتظر حق پروردگارتان بود، چرا باید به شما فرمان می‌داد او را به‌جای خداوند عبادت کنید؟ چون او شیطان رجیم است و می‌خواهد شما را به سختی گمراه نماید و برای همین به شما فرمان می‌دهد به‌جای خداوند او را عبادت کنید ولی او در برابر همه‌ی شیعیان اثنی عشری ظاهر نمی‌شود، خیر؛ بلکه در برابر عده بسیاری قلیلی حاضر می‌شود و برخی هم دروغ می‌گویند و کسی را ندیده‌اند. ولی من به حق به شما فتوا می‌دهم که مهدی منتظر حق پروردگارتان سخن حقی را خواهد گفت که تمام انبیا و رسولان گفته‌اند: این که پروردگار من و شما را عبادت کنید و فرموده خداوند تعالی را به خاطر داشته باشید:
{
مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ‎﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ای عجب از تمام مسلمانان! چگونه ممکن است کسی که مردم را به عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت می‌کند و می‌خواهد قلب بشریت را به کلی از شرک پاک و مطهر سازد و از تمام مردم امتی واحد بسازد که بدون گرفتن شریک، خداوند یکتا را عبادت کنند؛ در گمراهی آشکار است؟ با این وجود برخی از مسلمانان می‌گویند: «ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه است. او، مهدی منتظر نیست بلکه شیطانی جاه‌طلب و طاغی است». پس امام ناصر محمد یمانی در پاسخ آنان می‌‌گوید: اگر من از شما دعوت کرده بودم مرا عبادت کنید، حق با شما بود و اگر دیدید مهدی ناصر محمد یمانی از شما دعوت می‌کند تنها خداوندی را عبادت کنید که پروردگار من و شماست ولی شما تکذیب کردید؛ در این صورت این ناصر محمد یمانی است که از صادقان است حرفش حق است و به حق سخن می‌گوید و با قرآن مجید، مردم را به راه خداوند عزیز و حمید، خداوند یکتا و بی‌شریک هدایت می‌کند. این بین من و شما باشد تا روزی که
اهالی آسمان و زمین از فراق مهدی منتظر گریه کنند... بعد از اینکه به عهد خدا وفا نمود و خدا را بدون شریک عبادت کرد و ملت‌ها را به عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت نمود و بدون این که در این عهد تبدیل و تغییری دهد، از مردم امتی ساخت که در صراط مستقیم باشند .... ای جماعت مسلمین شما را چه می‌شود که قادر نیستیدبد و خوب [ خبیث و طیب] را از هم تشخیص دهید؟ والله هرکس باعث شود به خدا شرک بیاورید، خبیث است و طیب و پاک کسی است که خداوند، علم کتاب را به او عنایت کرده است و سزاوار او نیست به مردم بگوید: به‌جای خدا، مرا عبادت کنید. بلکه می‌گوید از ربانییون باشید و نعیمی را عبادت نمایید که از نعیم دنیا و آخرت بسیار بزرگ‌تر است و این نعیم اعظم، رضوان خداوند از شماست. پس چیزی را با خدا شریک نگیرید. هرکس خدا را بدون این که شریکی برایش قایل شود، عبادت کند، راه رضوان خدا را در پیش گرفته است و کسی که به خدا شرک بیاورد، اعمالش بیهوده است و به هدر می‌رود و خداوند آنها را نپذیرفته و به صورتش پرتاب می‌کند و آن اعمالش مانند خاکستری در برابر تندباد در یک روز طوفانی از دست می‌روند و توانایی ندارد از آنچه که انجام داده‌ است، کمترین چیزی به دست آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{
مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ‎﴿١٨﴾‏} صدق الله العظيم [إبراهيم].
یعنی خداوند عمل او را مانند ذرات گرد وغبار پراکنده می‌کند و همه‌ی آنها را به صورتش پرتاب می‌کند، می‌دانید چرا؟ چون خداوند از شرک بسیار بسیار بی‌نیاز و غنی است و لذا تنها اعمالی را می‌پذیرد که خالصانه و فقط برای خداوند کریم انجام شوند و انجام دهنده‌ی آن اعمال، دنبال پاداش یا تشکر از جانب مردم نباشد. اما کسانی که به خاطر خودِ نعمت‌هایی که خدا در حیات دنیا به آنان داده است، شاد می‌شوند و این شادی به خاطر این که قادر به انفاق شده‌اند نیست، لذا آن را جمع می‌کنند و روی هم انباشته می‌سازند. برخی از آنها دوست دارند به خاطر کاری که برای خدا انجام نشده است، بلکه برای این که مردم بگویند: «او بخشنده و صدقه دهنده است» مورد ستایش قرار گیرند؛ گمان نکنید تا زمانی که دوست دارند مردم بگویند:«چقدر تو کریم و صدقه دهنده‌ای» ، از عذاب خدا نجات یافته و رستگار خواهند شد. یا کسی که برای این به دنبال کسب دانش و علم است که مردم او را «عالمی جلیل» بخوانند و یا پیشانی‌اش را حین سجده به عمد آن‌قدر به زمین فشار دهد تا جای مهر بر پیشانی‌اش بماند و این کار را از روی عمد انجام بدهد تا مردم بدانند او از سجده کنندگان است، او از کسانی است که خداوند نماز و تمام اعمالش را به صورتش پرتاب می‌کند و این اعمال را مثل ذرات گرد وغبار به باد داده و به هدر می‌دهد . تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۲۳]،
و خداوند نماز و تمام اعمالش را به صورتش پرتاب می‌کند. اعمال او گرد و غباری است که در روزی توفانی مانند خاکستر پراکنده می‌شوند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ‎﴿١٨﴾‏} صدق الله العظيم [إبراهيم].
قسم به پروردگارم که چنین است: {ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ} صدق الله العظيم.
فقط ، من نمی‌خواهم کسانی را که بدون این که عمدی داشته باشند، اثر سجده بر پیشانی آنان نقش بسته است غمگین کنم. تا زمانی که اثر سجده بر پیشانی آنها غیرعامدانه نقش بسته باشد، به خدا شرک نیاورده‌اند و برای سجده‌کنندگان بهتر است که چهره‌شان تغییر نکند، بلکه اخلاص برای خداوند، در قلب انسان است و مقصود از فرموده خداوند تعالی:
{سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ} صدق الله العظيم [الفتح:۲۹].
نوری است که در اثر اخلاص نسبت به پروردگارشان چهره‌شان را درخشان می‌کند؛ ولی می‌بینید چهره اولیای شیاطین را غبار تاریکی پوشانده است؛ آنها همان کافران فاجرند. [اشاره به آیات کریمه سوره عبس: وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ ﴿٤٠﴾ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ ﴿٤١﴾ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴿٤٢﴾أُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴿٤٢﴾]
ای امت اسلام! دشمنان خداوند تلاش خواهند کرد نور خدا را خاموش کنند؛ مانند مشبب که از مغضوبان الهی است؛ از کسانی که خداوند درآیات محکم کتابش درمورد آنان فرموده است:
{
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‎﴿٢٠٤﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
آنها در برخی از امور از حکمت مهدی منتظر استفاده می‌کنند، برای مثال وقتی می‌بینند من از جاهلان می‌گذرم، آنها هم از من می‌گذرند و اعراض می‌کنند تا دیگران گمان کنند آنها از کسانی هستند که خشم خود را فرو خورده و از خطای مردم درمی‌گذرند، از کسانی که اگر جاهلان آنها را مورد خطاب قرار دهند می‌گویند: سلام. ولی بین آنها و ناصر محمد یمانی فرق بزرگی وجود دارد. همانا که عفو و گذشت من نسبت به مردم، مربوط به امر دعوت و حاوی حکمتی نهفته است. من از خطای مردم به‌خاطر خدا می‌گذرم ولی آنان برای شیطان از مهدی منتظر می‌گذرند تا مردم را از پیروی از حق به شدت باز دارند تا دیگران فکر کنند ناصر محمد یمانی از جاهلان است؛ چرا که او نسبت به شیاطین بشر که تظاهر می‌کنند ایمان دارند و کفر خود را مخفی می‌کنند، به شدت خشن است و سخت‌گیر و لذا آنان را لعنت می‌کند؛ اما آنها او را لعنت نمی‌کنند. با این که میان خود، مهدی منتظر را به شدت لعنت می‌کنند؛ ولی مهدی منتظر کسی را لعنت نمی‌کند مگر این که بداند او از شیاطین بشر است.
***ای مشبب؛ این به مثابه اعلان آغاز مباهله میان من و توست؛ تا بدانی مهدی آماده است با تو مباهله کند؛ با این که تو طبق عادتت راهت را کج کرده و از مباهله طفره خواهی رفت. من می‌خواهم هریک از ما دونفر؛ فرقی ندارد مشبب باشد یا ناصر محمد یمانی؛ خدا او را لعنت کند؛ چون من و انصاری که از خردمندان هستند می‌دانیم تو برای یافتن حق بر سر میز گفتگو نیامده‌ای تا ببینی شاید ناصر محمد یمانی حقا مهدی منتظر باشد تا پیرو او گردی؛ بلکه تنها هدفت این است که با هر وسیله و حیله‌ای که شده مردم را از پیروی از ناصر محمد یمانی بازداری؛ تا به زعم خوداگر ناصر محمد یمانی ممنوعیت تو را برای حضور در پایگاه لغو نکرد؛ ثابت کنی مهدی منتظر نیست. من مانع حضور تو نخواهم شد تا هرچه بیشتر در برابرت حجت بیاورم؛ انصار خواهند دید تو از هیچ یک از امور حقی در دعوت ناصر محمد یمانی یاد گرفته‌ای پیروی نمی‌کنی؛ بلکه شاهد خواهند بود شیاطین به دنبال روزنه‌ای ولو اندازه ته سوزن می‌گردند تا از راه ان وارد شده و در مورد مهدی منتظر بودن ناصر محمد یمانی؛ تشکیک کنند؛ به خدا قسم اگر می‌دانستند ناصر محمد یمانی از افتراهای آنان پیروی می‌کند؛ مرا به دوستی می‌گرفتند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{
وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ‎﴿٧٣﴾‏ } صدق الله العظيم [الإسراء].
ولی آنان می‌دانند ناصر محمد یمانی حقاً مهدی منتظر است و به همین دلیل به شدت تلاش می‌کنند راه او سد کرده و مردم را از پیروی از او بازدارند؛ می‌بینید که به شدت تلاش می‌کنند درمورد ناصر محمد یمانی تشکیک ایجاد کنند؛ می‌دانید دلیل تلاش سخت آنها برای تشکیک درمورد مهدی منتظر چیست؟ چون می‌دانند اگر مسلمانان به دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای حکمیت بر اساس کتاب خدا پاسخ دهند؛ طاغوت و حزبش در مورد به فتنه انداختن مردم عالم شکست خواهند خورد؛ و مهدی منتظرناصر محمد یمانی با رجوع به قرآن عظیم؛ مردم را از فتنه احادیث دروغ وساختگی نجات خواهد داد. برای همین است که می‌بینید مشبب؛ علم الجهاد ضد حق و پیروانش؛ به شدت تلاش می‌کنند مردم را از ناصر محمد یمانی بازداشته و دور کنند. به خدا قسم اگر ناصر محمد یمانی به آنها بگوید من فقط یمانی منتظرهستم که قبل از مهدی می‌آید مرا به دوستی می‌گیرند چون می‌خواهند مردم را از راه مهدی منتظر گمراه کرده و شیطانی سرکش را برای آنان انتخاب کنند. ولی خداوند حجت مهدی منتظر را دعوت حق کتاب قرار داده و او مسلمانان را به سوی کتاب خدا خوانده تا بر اساس حکم خداوند میان آنان حکم کند نه از نزد خودش. برای همین هم مشبب و اولیای او که از شیاطین بشر هستند؛ به شدت تلاش می‌کنند مردم را از دعوت به حکمیت بر اساس ذکر-قرآن عظیم- دور کنند؛ همان طور که منافقانی که تظاهر به ایمان کرده و کفرشان را مخفی می‌کردند؛ تلاش می‌کردند مردم را ازدعوت به سوی کتاب خدا باز دارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ‎﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [النساء].
با این که منافقان در ظاهر امر مؤمن بودند تا این که محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه واله وسلّم- دانست ‌انها تلاش می‌کنند مردم را از دعوت به سوی آن چه که خداوند نازل کرده باز دارند وبعد قسم می‌خورند چنین حرفی نزده‌اند و خداوند تعالی می‌‌فرماید:
{
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ ۚ فَإِن يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ ۖ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ‎﴿٧٤﴾‏ } صدق الله العظيم [التوبة].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٥١﴾‏ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ ۖ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا ۖ فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ ‎﴿٥٢﴾‏ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ﴿٥٤﴾‏ فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ‎﴿٥٦﴾‏ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ‎﴿٥٧﴾‏ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ‎﴿٥٨﴾‏ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ‎﴿٥٩﴾‏ ۞ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٠﴾‏ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٦١﴾‏ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ ‎﴿٦٢﴾‏ أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ‎﴿٦٣﴾‏ يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ‎﴿٦٤﴾‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٦٥﴾‏ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ‎﴿٦٦﴾‏ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿٦٧﴾‏ وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ هِيَ حَسْبُهُمْ ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏ كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
ودلیل این که تو از شیاطین بشری این است که هنوز بر سر کلمه "قلیل" بحث می‌کنی؛ ما پیش از این به حق درمورد این کلمه فتوا داده‌ایم و در کتاب این گونه یافتیم که این کلمه یا به عدد سه اشاره دارد و برهان آشکاری که برای آن آوردیم در مورد وعده هلاکی بود که خداوند به قوم صالح داد که بعد"قلیل" آنها را با صیحه هلاک خواهد کرد و روشن کردیم مقصود از "قلیل" بعد از سه روز است. همین طور یافتیم که "قلیل" به یک سوم هم اشاره می‌کند و برهان آشکاری در مورد آن برایت آوردیم تا بیان کلمه "قلیل من الوقت" که در داستان داوود آمده است برایمان ممکن شود دو نفری که در محراب در برابرش حاضر شدند و با هم اختلاف داشتند و بعد از این که داوود علیه السلام میان انان حکم نمود سپس" وبعد قليل وما هم موجودون" یعنی بعد از مدتی قلیل دیگر آنجا نبودند؛[ اشاره به آیه‌ کریمه سوره ص:قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾{گفت: «مسلّماً او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده؛ و بسیاری از شریکان به یکدیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند و کمی بعد (سه ثانیه) آنجا نبودند. داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزموده‌ایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.}] واز اینجا بود که داوود دریافت آن دو که با هم اختلاف داشتند؛ انسان نیستند، بلکه از ملایکه خداوند رحمن بودند چون بعد ازاین که حکمی - غیر از حکم اولش درمورد صاحب احشام - داد از نظرش ناپدید شدند؛ چون حکم اولش دادن گوسفند برادر فقیر به برادرغنی بود ولی در محراب چنین حکم کرد که درخواست اضافه کردن گوسفندت به گوسفندانش؛ ظلم است و {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} یعنی در مدت کوتاهی(سه ثانیه) از جلویش ناپدید شدند؛ و من می‌توانم دقیقا مدتی را که در خلال آن ملایکه خداوند رحمن از انسان به فرشته تبدیل شده واز دید ناپدید شوند را مشخص کنم.
اما مشبب یهودی می‌خواهد از این حجتی بسازد و هنوز بر سر همین موضوع بحث می‌کند تا تشکیک ایجاد کند؛ ما گفتگو را عوض نمی‌کنیم و به اذن خدا دانش بیشتری در اختیار می‌گذاریم. همانا که درمورد اخلاص در بندگی و عبادت خداوند؛ نوشتم؛ چون بیاناتی که در ان مردم به سوی اخلاص در برابر خدا دعوت می‌شوند، به شدت برای شیاطین گران است؛ یعنی بیاناتی که در آن از مردم دعوت می‌شود نسبت به خدا اخلاص داشته و برای او شریکی نگیرند؛ چون شیطان تسلط خود را بر کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت می‌کنند؛ از دست داده و راهی برای غلبه بر آنان ندارد و برای همین دشمن خدا می‌گوید:
{
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ‎﴿٨٢﴾‏ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ‎﴿٨٣﴾‏} صدق الله العظيم [ص].
برای همین می‌بینید ناصر محمد یمانی دایماً بیاناتی را می‌آورد که اخلاص نسبت به خدا را به شما یادآوری می‌کند تا خداوند راهی برای تسلط شیطان برشما مقرر نفرماید.
ای مشبب؛ آن چه که در کتاب درمورد کلمه "کثیر" پیدا می‌کنی دال بر این است که این کلمه به دو سوم یا نصف اشاره می‌کند که بستگی به محلی دارد که بیان شده. اگر دوبار تکرار شود؛ می‌فهمی مقصود دو نیمه مساوی است و اگر کلمه "کثیر" در همان موضع دوبار تکرار نشد؛ می فهمی مقصود دو سوم است. و اما جایی که به نصف اشاره دارد این فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و دانستی که تعداد شیاطین بشر که سرسخت‌ترین دشمنان خدا و مهدی منتظرند؛ بالغ بر نصف جمعیت مردم این دوران است و مشبب قحطانی هم یکی از آنان است.
ولی وقتی کلمه "کثیرة" و "قلیلة" می‌آید؛ مثل این فرموده خداوند تعالی:
{كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿٢٤٩﴾} صدق الله العظيم[ البقرة]
به یقین بدان مقصود یک سوم و دو سوم است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۶۶].
یعنی یک سوم بر دو سوم غالب می‌شوند؛تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ} صدق الله العظيم.
و می‌شود یک سوم که صد نفرند و بر دو ثلث(دو سوم) که از دشمنان هستند غالب می‌گردند و تعداد ممکن است کوچک‌تر یا بزرگ‌تر باشد ولی اساس بر یک سوم و دو سوم است.
واما "قلیل" مثل صد نفرانسان صبور است که حتما بر دویست نفر غلبه می‌کنند؛ یعنی یک سوم بر دو سوم غالب می‌شود( مترجم: یعنی مثلا مجموع سپاهیان دو طرف سی صدنفر است که یک سوم آنها یعنی صد نفر لشکر مؤمنان و دو سوم یعنی دویست نفر لشکر دشمن است). این عدد می‌تواند کوچک‌تر یا بزرگ‌تر شود در هرصورت نسبت یک سوم و دو سوم باقی است و یک سوم بر دو سوم پیروز می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم.
یعنی یک سوم که هزار نفرند بر دو سوم که دو هزار نفرند غالب می‌شوند.
مشبب؛ ای کسی که وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود؛ کسی که از بیان حق کتاب به شدت اعراض می‌کند؛ آیا نمی دانی ما درمورد کلمه "قلیل" و "کثیر" کلیدهای اسرار فراوانی داریم که شما از آن آگاهی ندارید؟من می‌دانم تعداد دشمنان من که از اولیای طاغوت هستند چقدر است؛والله اگربه خاطرانصاری که نمی‌دانند و گمان می کنند مشبب برهان آورده است؛ نبود؛ چرا باید قبل از آغاز جنگ برخی از اسرار کتاب را آشکار می‌کردم؛ ولی مسئله‌ای نیست؛ مکر انها بر علیه خودشان است وشما درک نمی‌کنید و خداوند مکر شما را برعلیه خودتان به کار می‌گیرد و به دانش انصار افزوده می‌شود و چیزهایی را که نمی‌دانستند یاد می‌گیرند.
و اما وقتی کلمه "کثیر" بدون این که بعدش از "قلیل" یا "کثیر" یاد شود؛ می‌دانم مقصود دو سوم است و یک سوم باقی می‌ماند البته به شرط این که کثیر دوباره تکرار نشود. چون اگر دوبار تکرار شد مقصود دو نصف است . من مانند توبه اشتباه نمی‌افتم که کلام خداوند را به ناحق بیان کنم؛ جایی که خداوند تعالی می‌فرماید:
{
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ‎﴿٢١﴾‏ إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ ‎﴿٢٢﴾‏ إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ‎﴿٢٣﴾‏ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ‎﴿٢٤﴾‏ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ‎﴿٢٥﴾‏ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ‎﴿٢٦﴾‏} صدق الله العظيم [ص].
به سراغ فرموده خداوند تعالی می‌آییم:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم.

و حال به سراغ بیانی می‌رویم که به ملایکه‌ای مربوط است که در برابر او مخاصمه کردند:
{...
وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ‎﴿٢٤﴾‏ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ‎﴿٢٥﴾‏ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ‎﴿٢٦﴾‏} [ص].
و این آیه‌ واضح و روشن است؛ سراغ کلمه
{وَقَلِيلٌ مَا هُمْ}می‌آییم؛ و اما کلمه"قلیل"؛ اگر از کسانی بودیم که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند می‌گفتیم در اینجا مقصود یک سوم است؛ ولی پناه برخدا که از جاهلان باشیم؛ چون در اینجا مقصود زمان و وقت است؛ و از خلال این می‌فهمم چقدر طول می‌کشد ملایکه‌ای که به شکل انسان درآمده‌اند به شکل فرشته بازگردند و یا از شکل فرشته به شکل انسان درآیند؛ زمان لازم برای آن سه ثانیه است.
سراغ کلمه{مَا هُمْ} می‌آییم؛ این دال بر موجود نبودن ملایکه در محراب بعد از سه ثانیه است؛ همانا که آن دو بعد از صدور حکم سه ثانیه مکث کردند و من از خلال علوم دیگر کتاب به این امر رسیدم.
و سراغ کلمه{مَا هُمْ} می‌آییم؛ این کلمه را اهل لغت برای اثبات در این مکان به کار می برند ولی لغت را اشتباه کرده‌اند؛ چون آیه‌ را غلط فهمیده‌اند؛ گمان کرده‌اند که بیان حق فرموده خداوند تعالی :
{وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ...} صدق الله العظيم
این وقف غلط است چون {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} به مردم بازنمی‌گردد؛ بلکه مقصود فرشتگانی است که در برابر داوود مخاصمه می کردند وبعد از زمان کوتاهی {مَا هُمْ} یعنی دیگر آنجا نبودند؛ آنها دیگر در برابر داوود علیه السلام و الصلاة نبودند. این جا بود که داوود دریافت آنها فرشته‌اند؛ اگر راه‌شان را گرفته و از مقابل او دور شده بودند؛ داوود نمی‌فهمید فرشته هستند و گمان می‌کرد رعیت‌هایی هستند که با هم اختلاف دارند؛ امام داوود فهمید آنها ملایکه‌اند چون بعد از این که میان آنان حکم کرد؛ در فاصله زمانی کوتاهی از محراب رفتند؛ آنجا بودند و درعرض سه ثانیه دیگر درمحراب حضور نداشتند و از این جا بود که فهمید آنها ملایکه بودند. و اما حکم و داوری در همین بخش از کلام خداوند تعالی تمام می‌شود:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:۲۴].
این پایان حكم داوود عليه الصلاة والسلام است.
و سراغ فرموده خداوند تعالی می‌آییم: {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ}، و اما کلمه "قلیل"..؛ به شما خبر دادیم مقصود از آن چیست ؛ مقصود یک سوم نیست؛ بلکه رقم سه مد نظر است. می‌رویم سراغ این فرموده خداوند: { مَا هُمْ}، مشبب این تو را نفی می‌کند؛ تو و امثال تو که در دلشان جز مکر بزرگى نيست؛ ولى به علت تکبر در برابر حق؛ به آن نخواهند رسيدتصديق فرموده خداوند تعالى: {إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ} صدق الله العظيم [غافر:۵۶]
و هم چنین فرموده خداوند تعالى {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} صدق الله العظيم.
پس کلمه
{مَا هُمْ} در نفی حضور ملایکه سه ثانیه بعد از صدور حکم آمده است...
وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني

اقتباس المشاركة 257777 من موضوع ردُّ الامام على مشبب: أراك تُحاجني بالرمز (قليل) ثم آتيك يا مُشبب بالجواب من مُحكم الكتاب ..


- 8 -

الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
ــــــــــــــــــ



إنّ أيّ بيانٍ تأتي فيه الدعوة إلى الإخلاص هو لمن أشدّ البيانات على الشياطين؛ فهو يفقد سلطانه على المُخلصين لله في عبادتهم ..


بسم الله الرحمن الرحيم، قال الله تعالى:
{إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (22) وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ (23)} صدق الله العظيم [الأنفال].

وهذا اقتباس من بيان مُشبب يقول:
اقتباس المشاركة :
فأرد وأقول أنار الله قلبك وهداك للحقّ فليس لمثلي بأن يردّ عليك بمثل قولك.
انتهى الاقتباس
انتهى الاقتباس

ومن ثم نقول لك صدقت لأنّ ليس بمثلك من يتجرأ على المُباهلة لأنه يعلم أنّه من الذين لعنهم الله بكفرهم من الذين يصدّون عن الحقّ من بعد ما تبيّن لهم أنّه الحقّ، وأعلمُ بحكمتك من التظاهر بالحُلم وأنت شيطانٌ رجيمٌ فتتظاهر وكأنّك من الذين قال الله عنهم:
{وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

ألا والله لو كنت أعلم أنك من الذين يجهلون الحقّ وضلّوا بغير قصدٍ وهم يحسبون أنهم مهتدون أو من المُلحدين لما لعنتك يا مُشبب ولحرصتُ على إنقاذك ولصبرتُ عليك حتى يهديك الله أو أضعف الإيمان لا ألعنك لو أصرَرْت على كُفرك حتى ولو كنت من المُلحدين أو كُنت من الضالين الذين ضلوا عن الصراط المُستقيم بغير قصدٍ وهم لا يعلمون فلما لعنتك علّ الله يهديك، ولكنّي أعلم علم اليقين أنّك من الذين قال الله عنهم في محكم كتابه
: {وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ} صدق الله العظيم [المنافقون].

فانظروا لقول الله تعالى:
{وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ} صدق الله العظيم، أي يتظاهرون بالقول الحسن بالكلام وهم من ألدّ الخصام. ولذلك قال الله تعالى: {هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ} صدق الله العظيم [المنافقون:4].

والمهديّ المنتظَر إنما يهدي به الله الناسَ الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدُنيا وهم يحسبون أنهم يحسنون صُنعاً، ولكنّ الله لا يهدي به المغضوب عليهم، فمن هم المغضوب عليهم من البشر؟ وهم الذين قال الله عنهم في مُحكم كتابه:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:146]. ولذلك إن يعلموا الصراط المُستقيم يقعدوا للناس عنده ليصدّوهم عنه صدوداً ولا يتخذونه سبيلاً ويحرّفون كلام الله من بعد ما عقلوه ويبغونها عوجاً؛ الذين قال الله عنهم : {وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم.

إذاً لا يوجد لدينا أمل في هُدى شياطين البشر المغضوب عليهم لأني وجدت غيّهم في الكتاب أنهم إذا بيّن لهم المهديّ المنتظَر سبيل الحقّ فلا يتخذونه سبيلاً؛ بل يؤمنون أنّ الحقّ هو من ربِّهم ثمّ يصدّون عنه صدوداً. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم. إذاً فكيف نطمع في إيمانكم بالحقّ من ربكم ونحن نجد أنكم إذا تبيّن لكم البيان الحقّ للكتاب فلا يزيدكم إلا رجساً إلى رجسكم. وقال الله عن أمثالكم من إخوانكم الشياطين الأقدمون: {أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:75].

وللأسف أني أجد تعدادهم النّصف في هذه الأمّة ويهدي الله بالمهديّ المنتظَر النّصف الآخر تصديقاً لقول الله تعالى:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

وإذا جاء في الموضع كلمة كثير ويراد بها النّصف فإنه لا بدّ أن يذكر كلمة كثيرٍ مرتين لأنه يقصد بها النصف الآخر. تصديقاً لقول الله تعالى:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً} صدق الله العظيم. فأصبحوا مُتساوين المُهتدون والمُجرمون في العدد.

ولكني أفتيتك أنّه لا يمكن أن يأتي ذكر القليل مع الكثير إذا تحدث عن الهدى فقط، فهو إمّا يذكر القليل مثال قول الله تعالى:
{وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ]، أو يذكر كثير ولن يذكر القليل مثال قول الله تعالى: {قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:24].

ومثال قول الله تعالى:
{فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [يونس:92].

ومثال قول الله تعالى:
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ} [الروم:8].

ومثال قول الله تعالى:
{وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (6)} [الروم].

ومثال قول الله تعالى:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ (243)} صدق الله العظيم [البقرة].

وقال تعالى:
{أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (55)} صدق الله العظيم [يونس].

المهم أننا وجدنا أن كلمة كثير إما ترمز للنصف أو ترمز للثلثين فأما برهان كلمة كثير ترمز للنصف فلا بدّ أن يذكرها مرةً أخرى في نفس الموضع مثال قول الله تعالى:
{بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

فعلمتُ أن شياطين البشر من هذه الأمّة من الناس أنهم صاروا النّصف؛ أولئك نصيب الشيطان من عباد الرحمن ولن يستطيع المهديّ المنتظَر أن يهديهم لأنّهم إن يروا سبيل الحقّ لا يتخذونه سبيلاً حتى ولو تبيّن لهم أنّه الحقّ من ربِّهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

وذلك لأنهم حزب الطاغوت اتّخذوا الشياطين أولياء من دون الله وهم يعلمون أنه الطاغوت عدو الله وعدو الإنس والجنّ أجمعين، فللأسف نصيب الشيطان من الناس هو النّصف. غير أني بحثت عن السبب لماذا لا يهديهم الله بالمهديّ المنتظَر؟ فوجدت الجواب بالكتاب أنّهم لمن أشرّ الدواب من الذين لا يزيدهم البيان الحقّ للكتاب إلا رجساً إلى رجسهم لأنهم ليسوا على ضلالٍ؛ بل يتخذوا الشياطين أولياء من دون الله وهم يعلمون.

ولكن هُناك قومٌ آخرون كذلك اتّخذوا الشياطين أولياء من دون الله ويحسبون أنّهم مُهتدون ولكنهم ليسوا من المغضوب عليهم؛ بل من الذين الله ليس براضٍ عنهم بسبب شركهم؛ بل ضلّ سعيهم في الحياة الدُنيا وهم يحسبون أنهم يحسنون صنعاً، وذلك لأن الشياطين لا يقولون لهم أنهم الشياطين بل يقولون لهم أنهم من ملائكة الرحمن قد وكّلهم الله بحمايتهم وأمرهم بالسجود لهم فيعبدهم بعض الناس ويحسبون أنهم مُهتدون أي يحسبهم من ملائكة الرحمن، ولكنهم كالأنعام لا يتفكّرون! فهل يمكن لملائكة الرحمن المُقربين أن يأمروا الناس بالسجود لهم؟ حاشاهم؛ بل أولئك من الشياطين، حتى إذا سألهم الله ما كنتم تعبدون من دون الله فيقولون كُنا نعبد ملائكتك المُقربين، ثم سأل الله ملائكته لكي يأتي الجواب من ملائكته بالحقّ وقال الله تعالى:
{
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١} صدق الله العظيم [سبأ].

فأولئك هم الذين قال الله تعالى عنهم:
{فَرِيقاً هَدَى وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمْ الضَّلالَةُ إِنَّهُمْ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:30].

فكيف يتخذون الشيطان ولياً من دون الله ثم يحسبون أنهم مهتدون؟ ولكني أعلم أن المغضوب عليهم يتخذون الشياطين أولياء من دون الله وهم يعلمون أنهم على ضلالٍ مبينٍ ومن ثم بحثتُ عن الفتوى من ربّي في الكتاب عن هؤلاء فوجدت أن الشياطين خدعوهم ولم يخبروهم أنّهم شياطين بل قالوا لهم أنهم من ملائكة الرحمن المُقربين، وافتروا على الله أنه أمرهم أن يعبدوهم ليقربوهم إلى الله زُلفاً ولم يكتشفوا أنّ الشياطين خدعوهم إلا في هذا الموضع. وقال الله تعالى:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [سبأ].

فأولئك خدعهم الشياطين ولم يقولوا لهم أنهم الشياطين بل قالوا أنهم ملائكة الرحمن المقربون وأمروهم أن يعبدوهم ليقربوهم إلى الله زُلفاً ففعلوا فأولئك من الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدُنيا وهم يحسبون انهم يحسنون صنعاً. ويقع في هذه المصيدة من عباد الله الذين يعبدون عباده المُقربين بشكل عام ليقربوهم إلى الله زلفاً وقال الله تعالى:
{أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ} صدق الله العظيم [الزمر:3].

ألا والله الذي لا إله غيره أنّ من الشيعة الاثني عشر أناساً قابلوا من يقول لهم أنّه المهديّ المنتظَر مُحمد بن الحسن العسكري والذي يقول لهم أنّه المهديّ المنتظَر مُحمد بن الحسن العسكري ويفتيهم أنه يعيذهم من أعدائهم ويأمرهم بالسجود له ليقربهم إلى ربّهم ثم يخروا لهُ راكعين ويعلمُ بهذه الحقيقة على الواقع الحقيقي جميع الذين قد قابلوا من يزعم أنه محمد بن الحسن العسكري ويعلمون علم اليقين أنهُ حقاً أمرهم بالركوع له قربةً إلى الله ليعيذهم ويحميهم من أعدائهم، ثم نقول يا معشر الشيعة الذين أقسموا أنهم قابلوا المهديّ المنتظَر مُحمد الحسن العسكري ألا والله الذي لا إله غيره إنكم تعلمون أنه حقاً أمركم أن تعبدوه زلفاً إلى الله، ويفتيكم أنه من يحميكم من أعدائكم ووعدكم بالحماية والحفظ، بل أقسمُ بربي وربّ مُحمدٍ والناس أجمعين الله ربّ العالمين أنّ ذلك شيطانٌ رجيمٌ وما كان المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم، ولو كان المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم لما أمركم أن تعبدوه من دون الله، ولأنه شيطانٌ رجيمٌ يريد أن يضلّكم ضلالاً بعيداً؛ يأمركم أن تعبدوه من دون الله، ولكنه لا يظهر لجميع الشيعة الاثني عشر كلا؛ بل لقلةٍ قليلةٍ، ومنهم مَن يكذب ولم يقابله أحد، ولكني أفتيكم بالحقّ ما يأمركم به المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم هو من سوف يقول لكم الحقّ الذي نطق به جميع الأنبياء والمُرسَلين اعبدوا الله ربي وربكم، وتذكّروا قول الله تعالى:
{مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:79].

فيا عجبي من المُسلمين أجمعين فكيف يكون على ضلالٍ مُبينٍ من يدعو الناس إلى عبادة الله وحده لا شريك له ويريدُ أن يطهر قلوب البشر من الشرك تطهيراً فيجعل النّاس أمّةً واحدةً يعبدون الله وحده لا يشركون به شيئاً ثم يقول كثيرٌ من المُسلمين: "إن ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مُبينٍ؛ بل هو شيطانٌ أشر وليس المهديّ المنتظَر". ثمّ يردّ عليهم الإمام ناصر محمد اليماني وأقول: فإن دعوتكم إلى عبادتي فقد صدقتم، وإن وجدتم أنّ المهديّ ناصر محمد اليماني يدعوكم إلى عبادة الله وحده ربي وربكم فكذبتم وأصبح ناصر محمد اليماني من الصادقين؛ صادقاً صدّيقاً بالحقّ وينطق بالحقّ ويهدي بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد وحده لا شريك له، وذلك بيني وبينكم حتى تبكي على فراق المهديّ المنتظَر ساكن الأرض وساكن السماء بعد أن أوفى بعهد الله وعبدَ الله وحده لا شريك له ودعا الأمم إلى عبادة الله وحده لا شريك له وما بدل تبديلاً وجعل الأمّة على صراطٍ مستقيمٍ. فما خطبكم لا تميّزون يا معشر المُسلمين بين الخبيث والطيب؟ ألا والله إنّ الخبيث هو كل من يوقعكم في الشرك بالله، وأمّا الطيب فهو الذي يؤتيه الله علم الكتاب فما ينبغي له أن يقول للناس كونوا عباداً لي من دون الله ولكن كونوا ربانيين واعبدوا النعيم الأعظم من نعيم الدُنيا والآخرة ذلك رضوان الله عليكم فلا تشركوا بالله شيئاً، ومن يعبدُ الله لا يُشرك به شيئاً فقد اتّبع رضوان الله، ومن أشرك بالله فقد كفر بالله فأحبط عمله فلا يقبل الله من عمله شيء فيرميه على وجهه فيتطاير كرمادٍ اشتدت به الريح في يوم عاصفٍ لا يقدرون مما كسبوا على شيء. تصديقاً لقول الله تعالى
: {مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ} صدق الله العظيم [إبراهيم:18].

بمعنى أنّ الله يجعل عمله هباءً منثوراً لأنه يرميه على وجهه جميعاً، وهل تدرون لماذا؟ لأنه أغنى الأغنياء عن الشرك فلا يقبل من العمل إلا ما كان خالصاً لوجه الله الكريم ولا يريد من الناس جزاءً ولا شكوراً، أما الذين يفرحون بما أتَوا من الحياة الدُنيا فرحاً بذاتها وليس فرحاً بإنفاقها فجمع فأوعى؛ ومنهم من يحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا لوجه الله؛ بل ليقولوا كريم متصدّق، فلا تحسبنّهم بمفازةٍ من العذاب ما دام يحبّ أن يقول له الناس: "كم أنت كريم مُتصدّقٌ"، أو يتعلم العلم ليقولوا: "عالمٌ جليلٌ"، أو يضغط على جبهته بالأرض عند السجود تعمداً منه حتى يظهر أثر السجود على جبهته تعمداً منه ليعلم الناس أنه لمن الساجدين فهو من الذين تُرمى صلاتهم وأعمالهم في وجوههم فيجعل الله أعمالهم هباءً منثوراً. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:23]،
فيرمي الله صلاته وجميع أعماله في وجهه فيتطاير هباءً منثوراً كالرماد المُتطاير في يومٍ عاصفٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ} صدق الله العظيم [إبراهيم:18]. أي وربي {ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ} صدق الله العظيم.

غير أني لا أريد أن أحزن قوماً ظهر أثر السجود في جباههم بغير تعمدٍ منهم، فأولئك ما أشركوا بالله ما دام ظهر أثر السجود في جباههم بغير تعمدٍ منهم. وخيرٌ للساجدين أن لا يشوهون وجوههم؛ بل الإخلاص لله هو في القلب. والمقصود من قول الله تعالى:
{سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ} صدق الله العظيم [الفتح:29]. أي أن النور يتلألأ من وجوههم من أثر الإخلاص لربّهم، وأمّا أولياء الشيطان فتجدون على وجوههم غبرة ترهقها قترة أولئك هم الكفرة الفجرة.

ويا أمّة الإسلام إنّ أعداء الله سوف يحاولون أن يطفئوا نور الله كمثل مُشبب من المغضوب عليهم من الذين قال الله عنهم في محكم كتابه:
{وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ} صدق الله العظيم [البقرة:204].

فهم يتخذون حكمة المهديّ المنتظَر في بعض الأمور كمثل أن يروني أعرض عن الجاهلين فسوف تجدونهم يعرضون عني ليزعم الآخرون أنهم من الكاظمين الغيظ العافين عن الناس ومن الذين إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً، ولكنّ الفرق عظيمٌ بينهم وبين ناصر محمد اليماني فأنا أرجو من العفو عن الناس حكمةً في الدعوة إلى الله لعلهم يهتدون فأعفوا عن الناس لوجه الله، وهم يرجون من العفو عن المهديّ المنتظَر وجه الشيطان ليصدّوا عن الحقّ صدوداً حتى يظنّ الآخرون أنّ ناصر محمد اليماني لمن الجاهلين نظراً لأنه غليظٌ على شياطين البشر الذين يُظهرون الإيمان ويبطنون الكُفر فيلعنهم وهم لا يلعنونه. برغم أنّهم يلعنون المهديّ المنتظَر لعناً كبيراً فيما بينهم، ولكن المهديّ المنتظَر لا يلعن إلا من علم أنه شيطانٌ من شياطين البشر.

ويا مُشبب، إنما ذلك كبدء المُلاعنة بيني وبينك لبدء المُباهلة لكي تعلم أنّ المهدي مُستعدٌ لمُباهلتك برغم أنك سوف تزوغ كعادتك فتراوغ عن المُباهلة، وأريد أن نجعلها على الظالم من الاثنين سواء مشبب أو ناصر محمد اليماني، لأني أعلمُ وأولو الألباب من الأنصار أنك يا مُشبب لم تأتِ إلى طاولة الحوار كباحثٍ عن الحقّ لعلّ المهديّ المنتظَر هو حقاً ناصر محمد اليماني فتتّبعه؛ بل جئت فقط لتصدّ عن ناصر محمد اليماني صدوداً شديداً بكُلّ حيلةٍ ووسيلةٍ لتثبت حسب زعمك إذا لم يتم حظرك أنّ ناصر محمد اليماني ليس هو المهديّ المنتظَر، ولن أحظرك حتى أقيم الحجّة عليك أكثر فأكثر، ولن يجدك الأنصار تتّبع أي حقٍّ علمتهُ في دعوة ناصر محمد اليماني؛ بل سوف تجدون الشياطين يبحثون عن أي نقطةٍ ولو كخرم إبرة فيدخلون من خلالها للتشكيك فقط في كون ناصر محمد اليماني هو حقاً المهديّ المنتظَر، ألا والله لو كانوا يعلمون أن ناصر محمد اليماني اتّبع افتراءهم لاتّخذوني خليلاً. وقال الله تعالى:
{وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنْ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِي عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا} صدق الله العظيم [الإسراء:73].

ولكنهم يعلمون أنّ ناصر محمد اليماني هو حقاً المهديّ المنتظَر ولذلك تجدونهم يصدّون عنه صدوداً، وتجدونهم مُصرين على التشكيك في شأن ناصر محمد اليماني وهل تدرون لماذا هذا الإصرار الشديد منهم في التشكيك في المهديّ المنتظَر؟ وذلك لأنهم يعلمون أن المُسلمين إذا استجابوا لدعوة المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إلى الاحتكام إلى كتاب الله فهنا فشل الطاغوت وحزبه لفتنة العالمين وأنقذهم من فتنة الأحاديث الموضوعة بالرجوع إلى القرآن العظيم المهديُّ المنتظَر ناصر محمد اليماني. ولذلك تجدون مُشبب علم الجهاد ضدَّ الحقّ وأتباعه يصدّون عن ناصر محمد اليماني صدوداً شديداً، ألا والله لو يقول لهم ناصر محمد اليماني أنا اليماني المنتظر الذي يظهر قبل المهديّ فقط لاتخذوني خليلاً لأنهم يريدون أن يضلّوا الناس عن طريق المهديّ المنتظَر فيختاروا لهم شيطاناً مريداً، ولكنّ المهديّ المنتظَر قد جعل الله حُجته الدعوة الحقّ في الكتاب فيدعو المُسلمين إلى كتاب الله ليحكم بينهم بحكم الله وليس من عنده، ولذلك تجدون مُشبب وأولياءه من شياطين البشر يصدّون عن الدعوة إلى الاحتكام إلى الذكر صدوداً كما كان المنافقون الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر ويصدّون عن الدعوة إلى كتاب الله. وقال الله تعالى:
{وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُوداً} صدق الله العظيم [النساء:61].

برغم أنّ المنافقين مؤمنون ظاهر الأمر حتى إذا علم محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- أنهم يصدّون عن الدعوة إلى ما أنزل الله ويحلفون له ما قالوا ذلك، وقال الله تعالى:
{يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ} صدق الله العظيم [التوبة:74].

وقال الله تعالى:
{قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51) قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (52) قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ (53) وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ (54) فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ (55) وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ (56) لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ (57) وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ (58) وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ (59) إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاِبْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (60) وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (61) يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ (62) ألم يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ (63) يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِءُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ (64) وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآَيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ (65) لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ (66) الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (67) وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ (68) كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أشدّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (69)} صدق الله العظيم [التوبة].

والدليل على أنّك لمن شياطين البشر كيف أنك لا تزال عند كلمة (قليل)، وقد سبقت فتوانا بالحقّ في شأن قليل فوجدتها في الكتاب تشير إمّا إلى ثلاثة وأتيناك بالبرهان المبين في الثلاثة الأيام التي وعد الله ليهلك قوم صالح بعد قليل بالصيحة، وبيّنا أنه يقصد بعد ثلاثة أيامٍ.
وكذلك وجدنا قليل أنها تُشير كذلك إلى الثُلث، وأتيناك بالبرهان المُبين حتى إذا تسنى لنا بعد ذلك بيان كلمة (قليل من الوقت) في قصة داوود والمختصمين بين يديه في المحراب من بعد حكم داوود عليه السلام بينهم وبعد قليل و(ما هم) موجودون بين يدي داوود، فعلم داوود أنهم ليسوا المُختصمين من البشر بل من ملائكة الرحمن بسبب أنهم اختفوا من بعد الحكم؛ غيّر حكمه الأول على صاحب الغنم لأن حكمه الأول قد أضاف غنم الفقير لأخيه الغني ولكن حكمه في المحراب قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه، وقليل ما هم أي اختفوا من بين يديه، وأستطيع أن أحدد بالضبط قدر الزمن الذي يستطيع خلاله ملائكة الرحمن التحوّل من إنسانٍ إلى ملاكٍ ليختفوا عن الأبصار.
فإذا اليهودي مُشبب يريد أن يجعل من ذلك حجّة ولا يزال في ذلك لأنه إنما يسعى للتشكيك، ولن أخرج عن الحوار وسوف نزيدكم علماً بإذن الله، وإنما كتبت شيئاً عن الإخلاص في العبادة لله لأنّ أيّ بيانٍ تأتي فيه الدعوة إلى الإخلاص هو لمن أشدّ البيانات على الشياطين؛ أيْ البيانات التي تدعو إلى الإخلاص لله وعدم الشرك بالله، لأن الشيطان سوف يفقد سلطانه على المُخلصين لله في عبادتهم فلا يجد له عليهم سُلطاناً. ولذلك قال عدو الله:
{قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(83)} صدق الله العظيم [ص]. ولذلك دائماً تجدون بيانات ناصر محمد اليماني يذكركم بالإخلاص لله حتى لا يجعل الله للشيطان عليكم سُلطاناً.

ويا مُشبب، إن كلمة كثير في الكتاب أجدها ترمز إما لثلثين أو للنصف وهي بحسب موضعها، فإذا ذكرت مرتين فعند ذلك أعلم أنهم نصفين مُتساويين وإذا لم تذكر كلمة كثير إلا مرةً واحدةً في الموضوع فعلمت أنها ترمز لثلثين، فأمّا الموضع الذي تشير إلى النصف فهي في قول الله تعالى:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة]. فعلمتُ تعداد شياطين البشر ألدّ أعداء الله والمهديّ المنتظَر أنهم صاروا نصف البشر في هذا العصر ومنهم مُشبب القحطاني.

وأما حين تأتي كلمة (كثيرة) و(قليلة) مثال قول الله تعالى:
{كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿٢٤٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة]. فأعلم علم اليقين أنه يقصد ثلث وثلثين تصديقاً لقول الله تعالى: {فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم [الأنفال:66].

إذا ثلثٌ يغلبوا ثُلثين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ} صدق الله العظيم. فأصبحوا ثلث وهم المائة يغلبوا ثلثين وهم طائفة العدو، وهذا المعيار قد يكبر أو يصغر فهو مكانه ثلث وثلثين.
أما قليل مثل مائةٌ صابرةٌ حتماً يغلبوا مائتين أي ثلث يغلبوا ثلثين، وهذا بالمعيار الصغير أو أكثر من ذلك فلا يزالون ثلث يغلبوا ثلثين. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم. أي ثلث وهم الألف يغلبوا ثلثين وهم الألفين.

أفلا تعلم يا مُشبب الذي سيصلى ناراً ذات لهب الذي يصدّ عن البيان الحقّ للكتاب أنّ كلمة قليل وكلمة كثير لدينا مفاتيح لأسرار أعلمها ولا تحيطون بها علماً؟ فأعلمُ كم قدر أعدائي أولياء الطاغوت. ألا والله لولا خشيت على الذين لا يعلمون من الأنصار فيظنون أن مشبب قد أتى بسلطان لما بيّنت بعض أسرار الكتاب من قبل الحرب، ولكن لا مشكلة فلن تمكروا إلا بأنفسكم وأنتم لا تشعرون فيجعل الله مكركم ضدكم فنزيد الأنصار علماً فنعلمهم ما لم يكونوا يعلمون.

وأما حين يأتي يذكر كلمة كثير ولا يأتي بذكر القليل ولا بذكر الكثير من بعدها فأعلم أنه ذكر ثلث وبقي ثلثين شرط أن لا يذكر كلمة كثير مرتين، لأنه إذا ذكرها مرتين أصبحت يقصد بالنصف والنصف الآخر، ولن أقع في الخطأ مثلك كما بينت بغير الحقّ لقول الله تعالى:
{وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ(21)إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بالحقّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ(22)إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ(23)قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ(24)فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ(25)يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بالحقّ وَلا تَتَّبِعْ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ(26)} صدق الله العظيم [ص].

فنأتي لقول الله تعالى:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم.

ونأتي لبيان يخصّ الملائكة المُختصمين بين يديه:
{وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ(24)فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ(25)يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بالحقّ وَلا تَتَّبِعْ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ(26)} [ص].

وهذه الآية واضحة ونأتي لكلمة
{وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} فأما كلمة قليل فلو كنت من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون لقلت أنها تقصد الثلث في هذا الموضع وأعوذُ بالله أن أكون من الجاهلين لأنه يقصد الوقت فأعلم من خلالها الزمن الذي يستغرقه الملك في التحويل من البشر إلى مَلَكٍ أو من مَلَك إلى بشرٍ سوياً فإنه يستغرق من الزمن ثلاث ثواني.
ونأتي لبيان لكلمة
{مَا هُمْ} فهذه نافية لوجود الملائكة بالمحراب من بعد ثلاث ثواني، وإنما مكثوا من بعد الحكم ثلاث ثواني، ولكن هذه توصلت لها من خلال علوم أخرى في الكتاب.

ونأتي لكلمة
{مَا هُمْ} وهذه الكلمة يستخدمها أهل اللغة للإثبات في هذا الموضع وإنهم لكاذبون فأخطأوا في لغتهم نظراً لفهمهم الخاطئ لهذه الآية بظنّ منهم أنّ البيان الحقّ لقول الله تعالى: {وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} صدق الله العظيم، فهنا وقفٌ خاطئ لأن كلمة {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} لم تعد تابعة للناس؛ بل للملائكة المختصمين بين يدي داوود أنهم بعد قليل من الوقت وما هم أي وما هم بموجودين لدى داوود عليه الصلاة والسلام، ومن ثم أدرك أنهم ملائكة ولو خرجوا من أمامه وذهبوا لما علم أنهم ملائكة وظنهم من الرعية اختصموا إليه، ولكنه علم أنهم ملائكة وذلك لأنه بعد أن حكم بينهم وبعد قليل من الوقت وما هم بالمحراب أي بعد ثلاث ثواني من الوقت وما هم موجودون ولذلك أدرك أنهم ملائكة، وأما الحكم فانتهى عند قول الله تعالى: {قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:24]. وإلى هُنا انتهى حكم داوود عليه الصلاة والسلام.

ونأتي لقوله تعالى
{وَقَلِيلٌ مَا هُمْ}، فأما كلمة قليل فقد علمناكم ما يقصد بها ألا وإنه لا يعني الثلث بل الرقم ثلاثة. وننتقل لبيان قول الله تعالى: {مَا هُمْ} فأجدها نافيةً لك يا مُشبب أنك لن تبلغ أنت وأمثالك مكرك المُتكبر عن الحقّ في قلبك تصديقاً لقول الله تعالى: {إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ} صدق الله العظيم [غافر:56]، وكذلك قول الله تعالى {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} صدق الله العظيم.

إذا كلمة
{مَا هُمْ} جاءت نافية لوجود الملائكة بعد انقضاء الحكم بثلاث ثواني.

وسلامُ على المُرسَلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــ