26 - رجب - 1435 هـ
25 - 05 - 2014 مـ
۴- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
04:45 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی از اولین نفر تا اخرینشان، محمد رسول الله، ما بین هیچ یک از رسولان او فرقی قائل نشده و تسلیم او هستیم و اما بعد...
«باحث عن البینه»! به راستی که خداوند از حال تو آگاه است و میداند تو تلاش میکنی مردم را از پیروی از راه راست خداوند، بازداری و سخن را تحریف کرده و مقصود آن را تغییر دهی؛ ای کسی که خود را از مکر خداوندی در امان میدانی که به حق و بدون اینکه هیچ ظلمی کند، بهترین مکرکننده است و حکم با خداوند است که او بهترین جداکننده حق از باطل است.
در وهلهی اول، این فرموده خداوند تعالی را میآوریم:
این از آیات محکم کتاب خداوند است که در آن پروردگار جهانیان از رحم زن سخن میگوید، که آن را محلی برای رشد نسل بشر، آفرینشی به دنبال آفرینش دیگر، قرار داده است. خداوند به شما فرمان داده است در زمانی که رحم به علت خون در معرض آزار است، به آن نزدیک نشوید؛ چرا که نزدیکی با رحم زن در زمان عادت ماهیانه به علت ایجاد التهاب [و عفونت] باعث آزار و اذیت زن میشود و این التهاب و عفونت به مرد منتقل خواهد شد. به همین دلیل است که خداوند تعالی میفرماید:
{تو را از حيض زنان مىپرسند. بگو: حيض رنجى است. پس در ايّام حيض از آنان دورى گزينيد و به آنها نزديك مشويد تا پاك گردند. و چون پاك شدند از آنجا كه خدا فرمان داده است با ايشان نزديكى كنيد}
به فرموده خداوند تعالی نگاه کنید:
{وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم؛
{پس در ايّام حيض از آنان دورى گزينيد و به آنها نزديك مشويد تا پاك گردند. و چون پاك شدند از آنجا كه خدا فرمان داده است با ايشان نزديكى كنيد}
معنای آن این است که مرد حق نزدیکی با همسرش را جز از راهی که برای تولید نسل منظور داشته است ندارد و خداوند تعالی میفرماید:
{نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم،
یعنی زنان شما مزرعهای برای پرورش فرزندان شما هستند، چنان که زمین محل پرورش گیاهان است و خداوند رحم زن را محل رشد و پرورش نسل بشر قرار داده است.
اما این فرموده خداوند تعالی:
{ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ } صدق الله العظيم،
قبل از آميزش كشتزار خود را آماده كنيد، این توصیه خداوند مبنی بر عدم مباشرت با رحم زن است مگر بعد از نوازش و آماده کردن و برانگیخته شدن میل جنسی او، تا بدین ترتیب زمینه رشد نطفه انسانی در رحم زن فراهم گردد و لازمه آن این است که بعد از پاک شدن رحم از خون قاعدگی؛ مرد با همسرش آمیزش نماید. لذا قبل از برانگیخته شدن میل جنسی با زن نزدیکی نشود تا زمینه رشد نطفه انسان در رحم زن فراهم شده باشد. مهم این است که رحم، زمین پرورش نسل بشر است و به همین دلیل خداوند تعالی می فرماید: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ} یعنی مزرعهای برای پرورش فرزندانتان. فرمایش خداوند را تکرار میکنم: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ}، یعنی کشتزاری برای پرورش فرزندانتان. به همین دلیل است که محمدٌ رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- در رویای صادقه فرمودند:[كان مني حرثك وعليّ بذرك]. منظور ایشان ذریه آل بیت است که امام مهدی از آن ذريه است. «حرث» [یعنی مادر] از جانب محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- است و منظور دختر ایشان، فاطمة عليها الصلاة والسلام، می باشد و مقصود از «علی بذرک»، یعنی ذریّه امام علی ابن ابی طالب عليه الصلاة والسلام. اما دشمن سرسخت خداوند از ذریه یهود، «الباحث عن البينه»، با تحریف کلام از محل خود قصد منحرف کردن معنای آن را دارد!
{من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر، توانا و امینم}
اما جبریل علیه الصلاة و السلام از این عفریت جن قویتر و سریعتر بود و خداوند تعالی قدرت او را چنین وصف میفرماید:
{وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [النجم].
{سوگند به ستاره [عذاب]هنگامی که به پایین میآید(۱) که هرگز صاحب شما [محمّد] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است، (۲) و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! (۳) آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست! (۴) آن کس که قدرت عظیمی دارد [جبرئیل امین] او را تعلیم داده است؛ (۵) همان کس که توانایی فوق العاده دارد؛ او به شکل همسانی [انسان] در آمد(۶) در حالی که در اُفق اعلی قرار داشت! (۷) سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد (۸) تا آنکه فاصله او [با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود؛ (۹) در اینجا خداوند به بنده خود [محمد] وحی کرد، آنچه را به جبریل وحی کرده بود. (۱۰) قلبش در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. (۱۱) آیا با او درباره آنچه [با چشم خود] دیده مجادله میکنید؟! (۱۲) و به هیئت دیگر نیز او را مشاهده کرد، (۱۳) نزد «سدرة المنتهی» (۱۴) که «جنت المأوی» درنزد آن است! (۱۵) در آن هنگام که چیزی [نور خداوند] سدرة المنتهی را پوشانده بود، (۱۶) چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد [آنچه دید واقعیّت بود]! (۱۷) او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید! (۱۸)}
معنای این فرموده خداوند تعالی :
{عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
{آن کس که قدرت عظیمی دارد [جبرئیل امین] او را تعلیم داده است؛ (۵) همان کس که توانایی فوق العاده دارد؛ او به شکل همسانی [انسان] در آمد(۶)}
این است که روح القدس، جبریل علیه الصلاة و السلام، همان کسی که توانایی فوق العادهای دارد، درحالیکه در افق اعلی بود، به شکل انسانی تمام عیار درآمد و بعد از آنکه به شکل انسانی تمام عیار درآمد، رو بهسوی نبیّ علیه الصلاة و السلام کرد؛ جبریل علیه الصلاة و السلام آنچه را وحی كرد كه خداوند به بنده خود وحی نموده بود. نبیّ خداوند، محمد رسول الله، بار دیگر و در نزدیکی سدرة المنتهی؛ نبیّ و فرشته خداوند، جبریل را درحالی دید که به هیئت [اصلی خود یعنی به شکل] فرشته درآمده بود. ایشان همیشه جبریل را به شکل انسانی تمام عیار میدید، اما این بار او را درحالی دید که به هیئت اول خود درآمده بود. فرشتهی خداوند با آن عظمت در آفرینش، وقتی به سدرة المنتهی رسید، در پیشگاه خداوند به شکل اصلی خود درآمد تا در برابر خدای خود به سجده بیفتد. از آنجا که پیامبر [همواره] او را به صورت انسانی عادی میدید ولی در نزدیک سدرة المنتهی به صورت فرشته او را مشاهده کرد، خداوند تعالی فرمود:
{وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم.
{و به هیئت دیگر نیز او را مشاهده کرد، (۱۳) نزد «سدرة المنتهی» (۱۴) که «جنت المأوی» درنزد آن است! (۱۵)}
به هرحال، آورده شدن تخت[ملکهی سبا] از وادی سبا به سرزمین شام؛ به علت داشتن علم کتاب نبود! کتاب خداوند حاوی کدهای [رمزدار] علمی نیست که جبریل به علت آگاهی از این کدها و اسم رمزها، عرش را جابجا کرده باشد! به خدا که چنین نیست بلکه آوردن عرش، به خاطر سرعت و قدرت زیاد اوست. همانا که خداوند به درجه علمی او اشاره میکند، چون جبریل، فردی عادی نیست و با عطای دانش گرامی داشته شده است. اما آوردن عرش، به خاطر سرعت ذاتی و حاصل قدرت اوست، چرا که جابجا کردن آن تخت نیاز به قدرت داشت و برای همین عفریتی از جنیان گفت:
{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل].
{من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر، توانا و امینم}
به گفته عفریت توجه کنید:
{ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ }
یعنی قدرت این را دارد که آن را جابجا کند و امانت دار نیز هست. اما تو و امثال تو که بین نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] تفاوت قائل میشوند، می گویند: «آن کسی که علم کتاب را دارد، از آنجا که نام اعظم خداوند را میداند، خدا را با آن نام میخواند تا تخت را جابجا کرده و به حضور بیاورد». سبحان الله العظیم! آیا نام «الله» از نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] نیست که تصورمی کنید اسم اعظمتری نسبت به «الله» وجود دارد که با خواندن آن، تخت ملکه را میتوان حاضر کرد؟ چقدر کسانی که این چنین فکر میکنند نادان هستند! چنین نیست بلکه خداوند دارای نامهای نیکو [اسماء الحسنی] است، «الله» را بخوانید یا «الرحمن» را، هر کدام را که بخوانید نامهای نیکوی [اسماء الحسنی] خداوندند و با هم فرقی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
به فرموده خداوند تعالی توجه کنید:
{أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم،
{هر کدام را بخوانید، برای او بهترین نامهاست!»}
یعنی برای خداوند، اسمی بزرگتر از اسم ديگر وجود ندارد پاك و منزه است او! همان که مقصود از اسم اعظم، این است که نعیمی وجود دارد که بزرگترین نعیم خداوند است، یعنی بزرگتر از نعیم بهشت و قبلا به شما آموخته بودیم که «رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش»، بزرگترین نعیم خداوند و نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و رضوان خدا، [از همه اینها] بزرگتر است و پیروزی بزرگ، همین است}
حال سراغ موضوع دیگر میرویم و آن بیان این فرموده خداوند تعالی است که :
{آنها از کنار شهری که باران شرّ [بارانی از سنگهای آسمانی] بر آن باریده بود [دیار قوم لوط] گذشتند؛ آیا آن را نمیدیدند؟! ولی به رستاخیز ایمان نداشتند! (۴۰)}
{ الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا} صدق الله العظيم
{آنها از کنار شهری که باران شرّ [بارانی از سنگهای آسمانی] بر آن باریده بود [دیار قوم لوط] گذشتند؛ آیا آن را نمیدیدند؟!}
یعنی این قریه، روی سطح زمین قرار داشته و آن طور که بیخبران به خداوند نسبت میدهند؛ به فضا پرتاب نشده است. اما آن باران بد [سوء] که بر سر قوم لوط باریده بود، چیست؟ جواب را در کتاب خداوند پیدا میکنید:
یعنی پایینترین زمین که سياره عذاب است، بالاتر از کره زمین [زمینی که ما ساکن آن هستیم] قرار گرفت و باران سنگهای آتشین بر آن بارید و آنان را هلاک کرد. بله؛ تمامِ جهتها از زمین تا بالا،از نگاه ناظری که به آسمان نگاه میکند -از هر جرم آسمانی که میخواهد باشد، چه در فضای کیهانیِ بالا چه در پایین- در طرف بالا دیده میشود. ما پیش از این، در هنگام بیان سیاره آتش، در این باره فتوا داده بودیم که از نظر ساکنانِ زمین، سیاره عذاب در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد. از نظراهالی آتش نیز زمین در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار گرفته است و از دید زمینیان نیز، سیاره آتش، در عالم بالا [ملاء اعلی] دیده میشود. از خدا امید دارم که تو را زنده نگه داشته و عمرت را طولانی کند تا سیاره عذاب را، هنگامی که سنگهای آتشین خود را بر زمین بشر میبارد، با چشمِ خودت ببینی و خداوند عذاب خود را بر سر هر کس که بخواهد، فرود آورده و از هر کس که بخواهد، بازمیدارد و بازگشت امور به سوی پروردگار است. خداوند تعالی میفرماید:
{این [کیفر] را به سزاى آن که کافر شدند و ناسپاسى کردند، به آنان دادیم و آیا جز ناسپاس را کیفر مىدهیم؟ ؟!}
قبل از این فتوا داده بودیم که زمینهای هفتگانه، حقیقتی کیهانی هستند و در عالم واقعیات، هفت زمین را پیدا میکنید که بر فراز یکدیگر قرار گرفتهاند و زمینی که بشر ساکن آن است، جزو این هفت زمین نیست. بلکه هفت زمین دیگر، از زمین بشر جدا شدهاند. آسمانهای هفتگانه و تمام اجرام آسمانی [ستارهها و قمرهای آنها] نیز از زمینی که بشر روی آن زندگی میکند، جدا شدهاند [اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾]. هفت آسمان و هفت زمین از زمین مادری جدا شدهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد!}
سراغ نکته چهارمی میرویم که این شخصِ تردیدافکن، به ناحق درباره آن با ما مجادله میکند:
«رفعناهم مکانا علیا»،
«همه آنها را در مکانی رفیع جای دادیم»؟
اما چون خداوند در اينجا از ادریس صحبت میكرد، تنها از او یاد میشود. اگر جای او را بدانیم، جای برادرانش که با او هستند را نیز خواهیم یافت. خداوند در قرآن از بالا بردن جسد انبیا، به همراه ارواحشان بعد از مرگ، سخنی نگفته است؛ بلکه جسد آنها در زمین میماند و تنها روحشان بالا برده میشود. این سنت خداوند برای مخلوقاتش است و جسد تمام انبیا روی زمین باقی میماند. یا شما دلیلی دارید که ثابت کند خداوند جسم نبیّ خود ادریس را با همان گوشت و چربی به آسمان اعلی برده است؟ اگر چنین است دلیل خود را بیاورید. سراغ مورد پنجم میآییم. این شخص که در باطن، کفر و مکر خود را پنهان کرده ولی تظاهر به ایمان میکند تا مسیر پیروی از قرآن را کج کند، میگوید:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾}صدق الله العظيم [الكهف].
{ آيا پنداشتهاى كه اصحاب كهف و رقيم از نشانههاى شگفتانگيز و عجیب ما بودهاند}
چه کسانی از آیات شگفتانگیز هستند؟ جوابش را در محکمات کتاب مییابید: {أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ}. «رقیم» چیست؟ رقمی است که به آنها اضافه شده است. ولو اینکه فرض کنیم این چیز عجیب، جسم جامدی هم باشد؛ به آیات عجیب خداوند اضافه شده است. چنان که میگوییم: «فلان و فلان»، اینجا از دو چیز یاد کردهایم؛ درمورد اصحاب کهف و رقیم که از آیات عجیب هستند نیز چنین است.
{ خواهند گفت: سه تن بودند و چهارميشان سگشان بود و مىگويند: پنج تن بودند و ششميشان سگشان بود ،تير به تاريكى مىافكنند؛ و مىگويند: هفت تن بودند و هشتميشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است و [خداوند] شمار ايشان را جز اندکی نمىداند [خداوند عده آنها را قلیل، یعنی سه نفر میداند]. پس درباره آنان به ظاهر آنچه که به شما رسیده بسنده کن و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن}
{سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف].
{ خواهند گفت: سه تن بودند و چهارميشان سگشان بود و مىگويند: پنج تن بودند و ششميشان سگشان بود ،تير به تاريكى مىافكنند؛ و مىگويند: هفت تن بودند و هشتميشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است و [خداوند] شمار ايشان را جز اندکی نمىداند [خداوند عده آنها را قلیل، یعنی سه نفر میداند]. پس درباره آنان به ظاهر آنچه که به شما رسیده بسنده کن و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن}
{فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم
{پس درباره آنان به ظاهر آنچه که به شما رسیده بسنده کن و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن}،
یعنی درباره اصحاب کهف، از اهل کتاب سؤال نکند، چرا که آنها تیری در تاریکی انداخته و سخنانی را که میگویند، از خودشان درآوردهاند. خداوند هم، تعداد آنها را به نبی خود نمیگوید تا در زمان برانگیخته شدن امام مهدی، بیان تعداد آنها، معجزه این قرآن عظیم باشد که محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم به حق آن را از جانب خداوند دریافت کرده است و اصحاب کهف و رقیم از نشانههای شگفت انگیز خداوند هستند. آینده، حقیقت را نشان خواهد داد و درباره آنها جز به ظاهر، بحث و مجادله نکن تا زمان برانگیخته شدن آنها فرارسد، بعد از دیدن عبور سیاره عذاب، نشانههایی عجیب در میان خودتان به شما نشان داده خواهد شد،[اصحاب کهف آیاتی از خود انسانها هستند]. خداوند تعالی میفرماید:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الحقّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص].
{هَـٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾}. صدق الله العظيم [ص].
{این گروهی است که همراه شما وارد دوزخ میشوند ، خوشامد بر آنها مباد، همگی در آتش خواهند سوخت! (۵۹) آنها میگویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهی است اینجا!» (۶۰) میگویند: «پروردگارا! هر کس این عذاب را برای ما فراهم ساخته، عذابی مضاعف در آتش بر او بیفزا!» (۶۱)آنها میگویند: «چرا مردانی را که ما از اشرار میشمردیم [در اینجا، در آتش دوزخ] نمیبینیم؟! (۶۲) آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا چشمها آنها را نمیبیند؟! (۶۳) این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! (۶۴)}
به این سخن خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص].
{بگو: «این خبری بزرگ است، (۶۷) که شما از آن رویگردانید! (۶۸) من از عالم بالا [ملأ اعلی] به هنگامی که مخاصمه میکردند خبر ندارم! (۶۹) تنها چیزی که به من وحی میشود این است که من انذارکننده آشکاری هستم!» (۷۰)}
زمان آن خبر بزرگ نزدیک شده است و شما از حق روگردانید و شما ای جماعت روگردانان! درخواهید یافت...
این مرد از کسانی است که برانگیخته شدن مهدی منتظر را به کلی رد میکند، اما درباره نفی برانگیخته شدن مهدی منتظر بسیار با احتیاط فتوا میدهد تا وارد جنگ کلامی با اهل سنت و شیعیان نشود و تنها به این فتوا اکتفا نموده که در صحیحین [صحیح مسلم و بخاری]، از احادیث بعث مهدی منتظر ذکری به میان نیامده است .
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].
به راستی که خداوند، امام مهدی منتظر ناصر محمد را برای یاری به محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم، برانگیخته است. گوش کن !ما کار را برای تو که با لغت و علم نحو مباحثه میکنی بسیار آسان میکنیم: بر توست که ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ»، تطابق است. اگر توانستی ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ»، تطابق است؛ بر امام مهد ی منتظر پیروز شدهای. ای کسی که زبان عربی خودت کج و معوج است، اما میخواهی زبان عربی [مبین] را کژ نشان دهی؛ قادر به اینکار نخواهی بود. او به خوبی میداند که امام مهدی ناصر محمد یمانی بی شکوتردید؛ همان امام مهدی حق است که از جانب خداوند آمده است. چقدر دربیانات امام ناصر محمد یمانی جستجو کردهای، اما چیزی پیدا نکردی و از خودت چیزهایی ساخته و به عمد کلام را تحریف میکنی، پس از عصبانیت، به اذن خداوند، بمیر.
همچنین کسی که خود را «باحث عن البینه» میداند، میگوید:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
{ پيغمبرشان گفت كه نشان پادشاهى او اين است كه تابوتى كه سكينهای از پروردگارتان و باقى ميراث خاندان موسى و خاندان هارون در آن است و فرشتگانش حمل مىكنند، نزد شما آيد. در این موضوع، نشانهای برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید.}
ای مرد! طالوت بعد از گذشت چهل سال از سرگردانی بنی اسراییل در بیابان، برای امامت بر آنها برانگیخته شد، تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ أنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ } صدق الله العظيم [طه:۳۹].
{وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
ما در جواب میگوییم: آنها جواب خود به پروردگارشان را میدانند و میگویند:
اقتباس المشاركة: 144551 من الموضوع: الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - رجب - 1435 هـ
25 - 05 - 2014 مـ
04:45 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله لا نفرّق بين أحدٍ من رسله ونحن له مسلمون، أمّا بعد..
ويا أيّها الباحث عن البينة، إنّ ربّك بك عليمٌ، إنّما جئت َلتصدَّ عن اتِّباع الصراط المستقيم وتحرِّف الكلم عن مواضعه المقصودة يا من أمِنْتَ مكر الله والله خير الماكرين بالحقّ من غير ظلمٍ والحكم لله وهو خير الفاصلين.
ونأتي أولاً لبيان قول الله تعالى: {وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ(222) نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:222-223].
وهذه من الآيات المحكمات البيِّنات يتكلم فيها ربّ العالمين عن رحم المرأة أنّه جعله حرثاً لذرية البشر لينبتوا فيه خلقاً من بعد خلقٍ، وأمركم الله أن لا تقربوا الرحم وفيه أذى الدم لكون جماع رحم الحائض يسبب الأذى للمرأة بداء الالتهاب، ثم تنتقل فيما بعد الالتهابات كذلك للرجل، ولذلك قال الله تعالى: {وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم، فانظر لقول الله تعالى: {وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم؛ بمعنى أنّه لا يجوز للرجل أن يأتي زوجته إلا في مكان الحرث للأبناء! ولذلك قال الله تعالى: {فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ(222) نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم. والبيان الحقّ لقول الله تعالى: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم؛ أي نساؤكم حرثٌ لذريّتكم كما الأرض حرْثٌ للثمار، وحرث ذرية البشر جعله الله رحم المرأة.
وأما قول الله تعالى: { فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ } صدق الله العظيم؛ فأتوا حرثكم أنّى شئتم وفي ذلك توصية من الله بعدم مباشرة رحم المرأة إلا بعد المداعبة لاستحضار الشهوة والرغبة الجنسيّة، وذلك وحتى يتحقّق نمو البذور البشريّة في الرحم فلا بد أن يأتيها زوجُها من بعد أن يتطهر الرحم من الحيض، وكذلك عدم المباشرة إلا من بعد المداعبة لحدوث الشهوة الجنسيّة ليتحقق نمو البذر البشري في حرثه، والمهم أنّ الرحم هو الحرث لذرية البشر، ولذلك قال الله تعالى: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ} أي حرثٌ لذريتكم. وأكرر وأقول قال الله تعالى: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ} أي حرثٌ لذريتكم. ولذلك قال محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم- في الرؤيا الحقّ: [ كان مني حرثك وعليٌّ بذرك]، ويقصد ذرية آل البيت التي جاء منها الإمام المهديّ أنّ الحرث كان من محمدٍ رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- وهي ابنته فاطمة عليها الصلاة والسلام، ثم قال وعليّ بذرك ويقصد ذريّة الإمام علي بن أبي طالب عليه الصلاة والسلام. ولكن عدو الله اللدود من ذريّات اليهود جاء ليحرّف الكَلِم عن مواضعه ويبغيها عوجاً!
ومن ثم نأتي للنقطة الثانية والتي يقول فيها:
ولكن جبريل عليه الصلاة والسلام هو أشدّ سرعةً وأقوى من ذلك العفريت، وقد وصفه الله بالقوة في قول الله تعالى: {وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى (1) مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى (2) وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (4) عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى (5) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى (6) وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى (7) ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى (8) فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (9) فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (10) مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (11) أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى (12) وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى (13) عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى (14) عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى (15) إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى (16) مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى (17) لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى (18)} صدق الله العظيم [النجم].
وبيان قول الله تعالى: {عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى (5) ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى (6)} صدق الله العظيم، أي روح القدس جبريلَ عليه الصلاة والسلام ذا مرةٍ فاستوى إلى رجلٍ سويٍّ وهو بالأفق الأعلى، وجاء إلى النَّبيّ عليه الصلاة والسلام من بعد أن استوى إلى بشرٍ سويٍّ فأوحى الله لعبده ما أوحى إليه جبريل عليه الصلاة والسلام. وكذلك رأى النَّبيّ المَلَك جبريل نزلةً أخرى بصورته الملائكيّة عند سدرة المنتهى لكونه كان دوماً يراه بشراً سوياً ثم رآه نزلةً أخرى قد عاد إلى هيئته الأولى؛ مَلَكَاً عظيمَ الخلقة حين وصلا إلى سدرة المنتهى، وعاد الملك جبريل إلى هيئتِه الملائكيّة ليخرَّ لربِّه ساجداً بين يديه. وبما أنّ النَّبيّ كان يراه بصورة بشرٍ سويٍّ وبما أنّه عاد لهيئته الملائكيّة عند سدرة المنتهى، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى (13) عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى (14) عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى (15)} صدق الله العظيم.
وعلى كل حالٍ ليس سبب إحضار العرش من وادي سبأ إلى بلاد الشام نظراً لأنّ عنده علم من الكتاب! فليس الكتاب على (شفرات) علميّة وبسبب علمه بتلك (الشِّفرة) أحضر العرش! كلا وربّي الله، وإنما أحضره بسرعته وقوته بإذن الله، وإنّما أشار الله لدرجته العلميّة أنّه ليس شخصاً عادياً بل مكرّم بالعلم، وأما إحضار العرش فهو يعود إلى سرعته الذاتيّة، وكذلك قدرته على حمل عرش الملكة فيحتاج لقوةٍ كي يحمله، ولذلك قال عفريتٌ من الجنِّ: {أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (39)} صدق الله العظيم [النمل]. فانظر لقول العفريت: {وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ} أي إنّه ذو قوةٍ قادرٌ على حمله وكذلك أمينٌ عليه، ولكنّك وأمثالك من الذين يفرِّقون بين أسماء الله الحسنى يقولون: "إنّ الذي عنده علم من الكتاب؛ فبما أنّه يعلم اسم الله الأعظم فدعا الله به لإحضار العرش" ويا سبحان الله العظيم! فهل اسم (الله) ليس من أسمائه الحسنى حتى تزعمون أنه يوجد اسمٌ أعظم من الاسم (الله) فدعا الله به ليحضر عرش الملكة؟ فكم الذين يزعمون ذلك قومٌ جاهلون! بل لله الأسماء الحسنى فادعوا الله أو ادعوا الرحمن أيّاً ما تدعوا فله الأسماء الحسنى دونما تفريقٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم [الإسراء:110].
فانظروا لقول الله تعالى: {أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم؛ بمعنى أنّه لا يوجد اسمٌ أعظم من اسمٍ، سبحانه! وإنّما يوصف الاسم الأعظم بالاسم الأعظم لكونه النَّعيم الأعظم أي النَّعيم الأعظم من نعيم الجنة كما علَّمناكم أنّه صفة لرضوان نفس الربِّ على عباده يجدونه نعيماً أعظم من نعيم الجنّة. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].
ولكن الضالين يقولون : "إنّ الذي عنده علم من الكتاب أحضر العرش من سبأ اليمن إلى بلاد الشام نظراً لأنه يحيط باسم الله الأعظم"! وإنّهم لكاذبون ويقولون على الله ما لا يعلمون.
ومن ثم نأتي لموضوعٍ آخر وهو بيان قول الله تعالى: {فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ} صدق الله العظيم [هود:82]. ثمّ نجد الجاهلين يقولون: "إنّ المَلَكَ جبريل رفع بجناحه قرية قوم لوطٍ حتى سمع أهل السماء صياح ديكة قوم لوط ونباح كلابهم، فمن ثم ألقى بالقرية من علّيّين بالفضاء الكوني"! فمن ثم نقول: إذاً فلن يجد الأقوامُ من بعدهم أيّ أثر لقرية قوم لوطٍ على الأرض لكونها انتثرت في الفضاء الكوني حسب فتوى الذين لا يعلمون، ولكنّنا نجدها في القرآن قريةً موجودةً على سطح الأرض في زمن تنزيل القرآن وقد أصابها وابلُ مطرِ الحجارة من كوكب العذاب من قبل تنزيل القرآن فأهلكهم، ولذلك قال الله أنّه كان يمرُّ عليها المسافرون من مكة إلى بلاد الشام وهي في طريقهم، ولذلك قال الله تعالى: {وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا (40)} صدق الله العظيم [الفرقان].
فانظروا لقول الله تعالى: {الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا} صدق الله العظيم؛ بمعنى أنّها موجودةٌ على سطح الأرض ولم تتناثر القرية بالفضاء الكوني كما يقولون على الله ما لا يعلمون، ولكن ما هو مطر السَّوء الذي أصاب قرية قوم لوطٍ؟ وتجدون الجواب في الكتاب: {فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ} صدق الله العظيم [هود:82].
أي جعل عالي الأرضِ الأرضَ السفلى وهي كوكب العذاب، فأمطر على الأرض حجارةً من نارٍ فأهلكتهم. ونَعَمْ؛ كل الاتجاهات من الأرض إلى الأعلى للناظرين إلى السماء من أي كوكبٍ سواء يكون بالفضاء الكونيّ العلويّ أم السفليّ فجميع الاتجاهات إلى الأعلى، وسبقت فتوانا في هذا عند بيان كوكب النار أنّه ملأٌ أعلى بالنسبة لأهل الأرض البشر، وكذلك أرض البشر ملأٌ أعلى بالنسبة لأهل النّار، وكوكب النار كما قلنا ملأٌ أعلى بالنسبة لأهل الأرض. ورجوتُ من الله أن يُحييك ويطيل في عمرك حتى ترى كوكب العذاب (بنَياني أعينك) حين يمطر بحجارةٍ من نارٍ على أرض البشر فيصيب به من يشاء ويصرف عذابه عمّن يشاء، وإلى الله ترجع الأمور. وقال الله تعالى: {ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا ۖ وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ (17)} صدق الله العظيم [سبأ].
وسبقت فتوانا أنّ الأراضين السبع حقيقةٌ كونيّةٌ تجدونها على الواقع الحقيقي سبعَ أراضين طباقاً، وليست أرض البشر من ضمن الأراضين السبع الطباق؛ بل الأرضون السبع انفتقْنَ جميعاً من أرض البشر، وكذلك انفتق منها السماوات السبع بكامل نجومها وأقمارها، وانفتقت من الأرض الأم السماواتُ السبع والأرضون السبع. تصديقاً لقول الله تعالى: {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً (12)} صدق الله العظيم [الطلاق].
وما هو الأمر الذي يتنزَّل؟ والجواب: إنه القرآن العظيم يتنزّل على البشر في الأرض الأمّ ولم يجعلها من ضمن الأراضين السبع؛ بل هي الأمُّ التي انفتقتْ منها الأرضين السبع والسماوات السبع، ألا وإنّ جميع الأراضين السبع يوجدن من بعد أرض البشر في الفضاء الكوني من الأدنى لا شك ولا ريب تجدوهنّ اليوم على الواقع الحقيقي. وبما أنّ هذا البيان يحتاج إلى حقيقةٍ كونيّةٍ على الواقع الحقيقي ولذلك فلا بد أن تجدوا من بعد أرض البشر سبعة كواكب أرضيةٍ لا شك ولا ريب ولا جدال في هذا أنّه حق؛ فتجدوا سبع أراضين من بعد أرض البشر وأحدهم كوكب جهنم ومن فيه ملأٌ أعلى بالنسبة لأرض البشر، وكذلك أرض البشر ملأٌ أعلى بالنسبة لأهل النار وبئس القرار.
ومن ثم نأتي للنقطة الرابعة والتي يجادلنا فيها هذا الممتري بالباطل، فيقول:
ومن ثم نأتي إلى النقطة الخامسة والتي يقول فيها هذا الرجل الذي يظهر الإيمان ويبطن الكفر والمكر ليصدّ عن اتِّباع الذِّكر فيقول:
وبالنسبة للرقيم فهو معطوفٌ عليهم أنّه من آيات الله عجباً للناس كما سيعجبون من أصحاب الكهف، فكذلك الرقيم سينالهم العجب منه. تصديقاً لقول الله تعالى: {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا (9)} صدق الله العظيم [الكهف].
فانظر أنّه جمع الرقيم بأصحاب الكهف، ولذلك قال الله تعالى: {كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا (9)} صدق الله العظيم. ومن هم الذين كانوا من آياتنا عجباً؟ وتجدون الجواب في محكم الكتاب أنّهم {أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ}. فما هو الرقيم؟ وهو رقمٌ مضافٌ إليهم. وحتى ولو فرضنا أنّه كان هذا الشيء العجب جماداً فهو كذلك رقمٌ أُضيف إلى آيات العجب للناس، كما نقول (فلانٌ وفلانٌ) وهنا ذكرنا شيئين، وكذلك أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجباً.
وإنك لتحرّف الكَلِم عن مواضعه من بعد ما عقلته والحكم لله من قبل ومن بعد، فلو كنت صادق النوايا وأنّك باحثٌ عن البينة فهيا أظهر لنا صورتك واسمك الحقّ حتى يتم البحث عن حقيقتك؛ هل أنت من علماء المسلمين أم من علماء الشياطين من اليهود الذين يُظهرون الإيمان ويُبطنون الكفر والمكر للصدّ عن اتِّباع الذِّكر؟ فها هو الإمام ناصر محمد اليماني يظهر بصورته إلى جانب بياناته، وكذلك ظهرنا بفيديوهات حيّةٍ وقنواتٍ في مواضيع أُخر.
وأما الحوار فهو كما أُمرتُ عن طريق القلم الصامت حتى لا تستطيع أنت وأمثالك المقاطعة والتشويش، وذلك حتى نكتب سلطان العلم من محكم القرآن العظيم ونلجم به الممترين إلجاماً.
وكذلك يقول هذا الشيطان المريد أنّه لا يمكن أن يُقال: {سَيَقُولُونَ} إلا إذا كان للمستقبل القريب وليس البعيد، ويا للعجب! فهل جعلتَ لكلمات اللغة العربية مادةً حافظةً تنتهي في ميقاتٍ معلومٍ؟ ولكن الله سبحانه قال تعالى: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].
فهو يتكلم عن القول الحقّ الذي سيقال في المستقبل وليس شرطاً يكون قريباً أو بعيداً، والمهم أنّ ذلك القول هو القول الحقّ الذي سيقال في المستقبل: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}، ولم يقل الله أنّ ذلك القول رجمٌ بالغيب؛ بل ثلاثة رابعهم كلبهم، وهذا الذكر يخصّ أصحاب الكهف الذي تجادل فيهم أهلُ الكتاب والذين يقولون عددهم كذا وكذا رجماً بالغيب من عند أنفسهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].
فانظر لتوصية الله تعالى إلى نبيه: {فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم؛ بمعنى أن لا يستفتِ في أصحاب الكهف من أهل الكتاب أحداً لكونهم يقولون عنهم رجماً بالغيب من عند أنفسهم، وكذلك لم يحِط اللهُ نبيَّه عن عددهم لكون بيانهم سيكون معجزةً لهذا القرآن العظيم -أنّه حقاً قد تلقّاه من عند ربِّه محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم- في زمن بعث الإمام المهديّ لكون أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آيات الله عجباً، والأيام بيننا فلا تمارِ فيهم يا هذا إلا مراءً ظاهراً حتى يأتي قدرُ بعثهم؛ آياتٍ لكم من أنفسكم عجباً من بعد رؤية مرور كوكب العذاب بالآفاق. تصديقاً لقول الله تعالى: {سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].
وكذلك يريد هذا الذي يزعم أنه باحثٌ عن البيّنة أن يثبت حقيقة صحة أحاديث عذاب القبر وأنّه روضةٌ من رياضِ الجنة أو حفرةٌ من حفر النار! فمن ثم نقيم عليه الحجّة بالحقّ ونقول: هيا صوّر لنا قبر مؤمنٍ أنّه صار روضةً من رياض الجنة، أو قبر كافرٍ أنّه صار حفرةً من حفر النيران! بل تلك أحاديث القبر من افترائكم يا أعداء الله، وذلك حتى لا يصدّق البشر بنعيم الجنة وعذاب النار بسبب افتراءكم بعذاب القبر في حفرة السوءة، وسبقت فتوانا بالحقّ أنّ العذاب البرزخي هو على النفس وحدها من بعد موتها. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الحقّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ (93)} صدق الله العظيم [الأنعام].
وكما قلنا أنّ أصحاب النار ملأٌ أعلى بالنسبة لأهل الأرض. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ( 67 ) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ( 68 ) مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلإِ الأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ( 69 ) إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ( 70 )} صدق الله العظيم [ص].
وربّما يودُّ أحدُ السائلين أن يقول: "ومن هم المختصمون؟ كون خصامهم واضحٌ وأنّهم ملأ أعلى بالنسبة لأهل الأرض؟". ومن ثم نكتفي برد الجواب من الربِّ مباشرةً. قال الله تعالى: {هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ (٥٩) قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ (٦٠) قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ (٦١) وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ (٦٢) أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ (٦٣) إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (٦٤)}. إلى قول الله تعالى: {قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ( 67 ) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ( 68 ) مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلإِ الأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ( 69 ) إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ( 70 )} صدق الله العظيم [ص].
وقد اقترب النبأ العظيم وأنتم عن الحقّ معرضون، ولسوف تعلمون يا معشر المعرضين.
وكذلك نجد هذا الرجل من الذين ينكرون بعث المهديّ المنتظَر جملةً وتفصيلاً، ولكنه يفتي في مسألة نفي بعث المهديّ المنتظَر بحذرٍ شديدٍ حتى لا يدخل في عراكٍ جدليّ مع السُّنة والشيعة، واكتفى بالفتوى بالإشارة أنه لم يَرِد في الصحيحين ذكرُ أحاديث بعث المهديّ المنتظَر.
ومن ثم نقول لك: لكنّ أحاديث بعث المهديّ المنتظَر لا تتعارض مع محكم القرآن العظيم؛ بل تزيده بياناً وتوضيحاً لقول الله تعالى: {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [التوبة:33].
وإنّما يبعث الله الإمام المهديّ المنتظَر ناصرَ محمدٍ أي ناصراً لمحمدٍ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم، فاسمع يا هذا! لسوف نسهّل عليك الأمر كثيراً ما دمت جئت متحدياً لغويّاً ونحويّاً، فمن ثم نقول: عليك أن تثبت لغوياً أن التواطؤ يقصد به التطابق فإن أثبت لغوياً أن التواطؤ يقصد به التطابق فقد انتصرت على الإمام المهديّ ناصر محمد، ولن تستطيع يا صاحب اللسان العربي المعوّج الذي يبغيها عوجاً وهو يعلم أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني هو الإمام المهديّ الحقّ من ربّه لا شك ولا ريب! فكم تجهد نفسك في البحث في بيانات الإمام ناصر محمد اليماني فلم تجد إلا أن تختلق اختلاقاً فتغير الكلم عن مواضعه عمداً وعدواناً، وسوف تموت بغيظك بإذن الله.
وكذلك يقول هذا الذي يزعم أنّه باحثٌ عن البيّنة ما يلي:
ويا رجل، إن بعث الإمام طالوت الذي جعله الله إماماً لبني إسرائيل هو بعد التيه لبني إسرائيل أربعين سنةً. تصديقاً لقول الله تعالى: {قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ (24) قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (25) قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (26)} صدق الله العظيم [المائدة].
وفي خلال الأربعين سنة مات نبي الله موسى صاحب التابوت، فهل تعلم أنّ التابوت هو نفسه التابوت الذي ألقت فيه موسى أمُّ موسى وهو طفلٌ؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {أنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ} صدق الله العظيم [طه:39].
وهل تعلم من هو الإمام طالوت؟ فإنّه ذريّة الأبوين الصالحين الذي قتلَ الرجلُ الصالح ابنهما الذي تبنّوه، وأوفى الله بوعده فعوَّضهم بالإمام طالوت من ذريتهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا (80) فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا (81)} صدق الله العظيم [الكهف].
فذلك البدل من الله لهما والأقرب رحماً لكونه من ذرية الأبوين الصالحين؛ هو الإمام طالوت عليه الصلاة والسلام ولكنّ أكثر الناس لا يعلمون.
وأخيراً يختم الباحث عن الباطل سؤاله هذا الذي يوجِّهه إلى أنصار الإمام ناصر محمد اليماني، وما يلي سؤال الباحث عن الباطل فقد علمتم من أقصد، وما يلي سؤاله:
فمن ثم نرد عليك بالحقّ ونقول: إنّهم يعلمون جوابهم على ربِّهم فسوف يقولون:
وذلك ما أتذكّر من أسئِلتك، وما سهوتُ عنه فلك الحقّ بتنزيله ومطالبة الردّ عليه برغم أنّي أعلم علم اليقين أنك من الذين لا يهتدون مهما أقمنا عليك الحجّة بالحقّ فلن نجد لك ولياً مرشداً كونك لم تأتِ لتبحث عن البيّنة الحقّ فأنت تعلم بما في نفسك وتعلم أنّي لم أظلمك شيئاً، وإن ظلمتُك فحسيبك الله الحكم بيني وبينك بالحقّ، اللهم قد بلغت.. اللهم فاشهد..
المهديّ المنتظَر الساعي إلى تحقيق السلام العالميّ بين شعوب البشر؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
_________________