الموضوع: پاسخ به خواهر امة الرحمن: ایمانت به امر مرا به ایمان مردم گره نزن و دنباله رو نباش که اگر مردم خوب رفتار کردند تو هم خوبی کنی و اگر بد کردند تو نیز چنان کنی...

النتائج 1 إلى 2 من 2
  1. افتراضي پاسخ به خواهر امة الرحمن: ایمانت به امر مرا به ایمان مردم گره نزن و دنباله رو نباش که اگر مردم خوب رفتار کردند تو هم خوبی کنی و اگر بد کردند تو نیز چنان کنی...

    -1-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 06 - 1428 هـ
    07 - 07 - 2007 مـ
    ۱۶ - تیر - ۱۳۸۶ه.ش.
    12:32 صـباحاً
    ـــــــــــــــــــــــ

    پاسخ به خواهر امة الرحمن: ایمانت به امر مرا به ایمان مردم گره نزن و دنباله‌رو نباش که اگر مردم خوب رفتار کردند تو هم خوبی کنی و اگر بد کردند تو نیز چنان کنی...

    اقتباس المشاركة :
    حبيبة الرحمن
    07-03-2007, 10:25
    pm
    وارد پایگاهی شدی که عضو آن هستم و کلماتت را در تمام پایگاه به صورت مکرر نوشته بودی و بعد از چند ساعت نوشته‌هایت از پایگاه حذف شد. تو که هستی؟ تو که هستی که همه از جواب دادن به تو می‌گریزند؟ اگر به حق مهدی منتظری؛ چرا تلاش می‌کنی از راه اینترنت ما را قانع کنی؟ این فایده‌ای برایت ندارد. به کانال‌های تلویزیونی برو و آن چه که در فکرت می‌گذرد به آنها بگو و آنان را با گفت‌وگوهای خالص و محکمت و با مانورهایت وادار به سکوت کن و اگر علمای دین و فقها به این اجماع برسند که تو مهدی هستی؛ وقت آن خواهد بود که همه تو را تصدیق کنند. منتظر پاسخت هستم.

    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم ، وسلام ٌعلى المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، ثمّ أمّا بعد..
    خواهرم امة الرحمن؛ از خدا می‌خواهم همان طور که خود را نامیده‌ای، به حق "حبیبة الرحمن" باشی. چیزی به تو یاد می‌دهم تا از خلال آن دریابی آیا واقعا "حبیبة الرحمنی"؟ یعنی ایا خداوند تو را دوست دارد؟اگر خدا را دوست داری از حق پیروی کن و خداوند تو را دوست خواهد داشت و از گناهانت گذشته و اعمالت را پذیرفته و امورت را اصلاح می‌کند؛ دنبال راه‌های دیگر مرو که تو را از راه حق دور خواهد کرد و حق یکی و راه و طریقه حق هم یکی است؛ آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست ؟ به تو نصیحت می‌کنم ایمانت به امر مرا منوط به تصدیق من از جانب علمای امت نکنی؛ حجت خدا بر تو این نیست که مرا تصدیق نکنی ومنتظر بمانی تا ببینی آیا اکثریت مرا تصدیق کرده و عده کمی مرا تکذیب می‌کنند؛ بلکه همیشه این طور بوده که در آغاز کار تنها گروهی از بندگان برگزیده خداوند حق را باور و تصدیق می‌کنند و اکثر مردم زمانی که حق به سویشان می‌آیدآن را رد می‌نمایند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۶].
    ایمانت به امر مرا به ایمان مردم گره نزن و دنباله‌رو نباش که اگر مردم خوب رفتار کردند تو هم خوبی کنی و اگر بد کردند و اهانت نمودند تو نیز چنین کنی که آنان در برابر خداوند به کارت نمی‌ایند؛ بلکه از خردمندان باش که خداوند درمورد ایشان می‌فرماید:
    {
    الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿١٨﴾} صدق الله العظیم [الزمر].
    از خلال این آیه می‌فهمی که خداوند از تو دعوت می‌کند که از عقلت استفاده کرده و از حق جویان باشی و به بیان ناصر محمد یمانی که می‌گوید مهدی منتظر است بنگری؛ و همین طور بیان کسانی را که قرآن را از روی ظن و اجتهاد تفسیر می‌کنند، ببینی؛آنها که سخن گفته و بعد می‌گویند:" چنین است و خدا بهتر می‌داند ( والله اعلم ) . ممکن است اشتباه کرده باشم و ممکن است درست گفته باشم" پس می‌گویم: سبحان الله! آیا می‌دانی وقتی می‌گویی تأویل این آیه چنین و چنان است؛ معنی کلام خدا و مقصودی که در نفس خداوند است را به مردم خبر می‌دهی؟ پس اگر آن چه که می‌گویی در نفس خدا نباشد( مقصود و منظور خداوند نباشد) نسبت ناحق به خدا داده‌ای؛ ای عالمی که ندانسته به خدا نسبت می‌دهی؛ در پیشگاه خدا چه خواهی کرد؟
    من درمورد تأویل کلام خداوند از روی ظن و گمان و اجتهاد به تمام علمای مسلمین هشدار می‌دهم؛ این فرمان شیطان است نه فرمان خداوند الرحمن. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٦٨﴾‏ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿١٦٩﴾‏} صدق الله العظیم[البقرة].
    چنین کاری برای مؤمنان حرام است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿٣٣﴾}صدق الله العظیم [الأعراف].
    امة الرحمن؛ اگر به بیان قرآن که با برهان و دلیل از خود قرآن آورده شده و بیان قرآن از روی ظن و اجتهاد-که خداوند هیچ برهانی برای آن نازل نفرموده- بنگری؛ متوجه تفاوت انها می‌شوی؛ تفاوتی که مانند فرق بین حق و باطل است و کسانی که اهل اندیشه و بصیرت هستند و در آیات پروردگارشان تدبر می‌کنند؛ این امر را درمی‌یابند. اما اگر یکی از علمای امت برای آیه‌ای از قرآن عظیم تأویلی بیاورد ولی مفسر برای تأویلش برهان واضح و بینه از قرآن نیاورد و شمای دانشجو در برابر آن تأویل سرخم کردی؛ آن مفسر تو را از صراط مستقیم گمراه خواهد کرد؛ در حالی که خداوند به تو امر نموده جز دربرابر حق؛در برابر هیچ چیز سرفرود نیاوری تا با بصیرت و علم مردم را به سوی پروردگارتت بخوانی و کورکورانه و بدون تفکر از تفاسیر پیروی نکنی که گمراه شده و از راه خدا دور می‌شوی. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ‎﴿٧٣﴾} صدق الله العظیم[الفرقان].
    بلکه باید نگاه کنی و ببینی آیا برای این تأویل از قرآن برهان واضحی وجود دارد یا فقط بر اساس ظن بیان شده است؟ و بدان که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند( جای حق را نمی‌گیرد). تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الحقّ شيئاً} صدق الله العظيم [يونس:۳۶].
    شاید کسی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" در این آیه کافران مورد خطاب خداوندند: {وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا}" و ما می‌گوییم: به هیچ وجه؛ همانا که خداوند کسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد که به پروردگار ایمان دارند و آن چه را که حرام است به آنان یادآوری می‌فرماید؛ من در قرآن عظیم برهانی برای این که نشان دهد معنی "الخرَ" کفر است نیافتم؛ بلکه این کلمه به معنی "سجود" است و دقیقاً علمای امت را مورد خطاب قرار می‌دهد که در برابر تفاسیر به زمین نیفتاده و سرفرود نیاورند و با این تصور که این تفاسیر حق هستند؛ انها را به مسلمانان و عامه مردم نیاموزند.
    جناب عالم؛ اگر این تفسیر باطل باشد؛ آموزشی که به مردم می‌دهی باطل است نه حق؛ چون بدون تفکر در برابر تفسیر سرفرود آورده‌ای ؛ مگرآن مفسر از روی هوی -نفس- و میل سخن نگفته و هرچه که می‌گوید حق است؟ به هیچ وجه؛ کور و کر مباش و از عقلت استفاده کن و ببین ایا برای این تأویل برهان واضحی از قرآن هست تا آن را به مردم یاد دهی ویا فاقد برهان و دلیل است؟ و اینجاست که باید بدانی ندانسته به خدا نسبت دادن فرمان شیطان است و باید از آن اجتناب ورزی.
    بار دیگردرفرموده خداوند تدبر کنید؛ خواهید دید که شما مؤمنان مورد خطاب هستید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ‎﴿٦٨﴾‏ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ‎﴿٦٩﴾‏ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ‎﴿٧٠﴾‏ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ‎﴿٧١﴾‏ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ‎﴿٧٢﴾‏ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ‎﴿٧٣﴾‏ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ‎﴿٧٤﴾‏ أُولَٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ‎﴿٧٥﴾‏ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ‎﴿٧٦﴾‏ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ‎﴿٧٧﴾‏
    } صدق الله العظيم [الفرقان]،
    خدایا من ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش...
    و اما سؤال امة الرحمن: چرا در برابر علما ظاهر نشده و آنها را خاموش نکرده و وادارشان نمی‌کنم که سکوت کنند؟ و درجواب این خواهرپاک و مبارک و حق‌جو که گفت: می‌خواهم بدانم...سخن خداوند را به او می‌گوییم: {ن وَالْقَلَمِ} و من {ن} هستم که قبل از ظهور مردم را با قلم دعوت می‌کنم نه با سخن گفتن مستقیم تا این که اگر امر مرا تصدیق کردند در کنار رکن یمانی برای بیعت دربرابر مردم حاضر و ظاهر شوم .مگر گمان می‌کنید اگر مهدی منتظر در آنجا حاضر شده و بگوید: من مهدی هستم ؛آنان به او خوش‌آمد گفته و برمی‌خیزند تا با اوبیعت کنند؟ بلکه بر سر او می‌ریزند تا او را بگیرند و نقش برزمینش کنند و خداوند او را زا مکر آنان حفظ کرده و ایشان را به کلی نابود خواهد کرد؛ وحکمت این کار همان است که می‌بینی انجام می‌دهم و با آنان از راه اینترنت جهانی سخن می‌گویم که استفاده از این روش را در رؤیا از خداوند دریافت کردم . رویا به صاحب آن اختصاص دارد و بر اساس آن برای مسلمانان حکم شرعی مقرر نمی‌شود که فلانی فلان رؤیا را دیده است؛ ولی برای مرد وعظ شدن در خواب کافی است و سزاوار من نیست در کنار رکن یمانی حاضر شوم مگر در یک صورت؛ و آن این است که یکی از زعمای امت برای تسلیم کردن پرچم زعامت در انجا حاضر شود و اینجاست که شایسته نیست پنهان شوم ولو این که دروغ بگوید و قصد سوء و بدی درمورد ما داشته باشد؛ از کجا از صداقت یا دروغ گویی او خبر داشته باشم ولی خداوند از حق آگاه است و می‌فرماید:
    {وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ} [الأنفال:۶۲].
    و اما تعجب تو از کار علمای امت که از راه پایگاه‌های اسلامی از امر من باخبر شده و سکوت اختیار کرده‌اند و نه تکذیب می‌کنند و نه تصدیق؛ از خود انها بپرس شاید به تو جواب بدهند و ما هم از آن استفاده کرده و دلیلش را بفهمیم. پیروی ازکسی که باعلم و هدایت و کتابی منیر مردم را به راه راست دعوت می‌کند ریسک نیست؛ بلکه پیرو ظن و گمان شدن- در حالی که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند- ریسک است چون اگر راه باطل باشد؛تباه و هدر رفته است و اگر حق باشد نجات می‌یابد؛ پس این ریسک است؛ وارد شدن تو به پایگاه ما ریسک نیست؛ بلکه به دنبال حق بودن است؛ پس به سخن گوش فرا بده و از بهترین آن پیروی کن.
    والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
    أخوكِ الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 90292 من موضوع الرد على الأخت أمّة الرحمن: فلا تربطي إيمانكِ بأمري بإيمان الناس فتكوني إمعةً إن أحسن الناس أحسنتِ وإن أساءوا أسأتِ ..





    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 06 - 1428 هـ
    07 - 07 - 2007 مـ
    12:32 صـباحاً
    ـــــــــــــــــــــــ


    الرد على الأخت أمّة الرحمن: فلا تربطي إيمانكِ بأمري بإيمان الناس فتكوني إمعةً إن أحسن الناس أحسنتِ وإن أساءوا أسأتِ ..


    اقتباس المشاركة :
    حبيبة الرحمن
    07-03-2007, 10:25 pm
    أريد أن أعلم !!!
    دخلتَ إلى منتدىً أشترك به ، وأدخلتَ كلماتك المُتكررة في كلِّ منتدى ، وبعد عدة ساعات حُذفت مُشاركتك من منتداي ، فمن أنت ؟ من أنت حتى يهاب الجميع الرد عليك؟ إن كنتَ حقاً المهديّ المنتظَر فلم تحاول إقناعنا عبر النت ، لن تستفيد شيئاً اذهب إلى محطَّات التلفاز وأخبرهم بما يجول في خاطرك وألجمهم بمحاوراتك البحتة ، ألجمهم بمناوراتك وإن أجمع علماء الدين والفقهاء أنك المهدي وقتها سيصدقك الجميع أنتظر ردك
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم ، وسلام ٌعلى المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، ثمّ أمّا بعد..

    أختي أمة الرحمن، وأرجو من الله أن تكوني حقًا (حبيبة الرحمن) كما تُسمين نفسكِ، ولسوف أُعلمك بشيءٍ فتعلمين من خلاله هل أنتِ حبيبة الرحمن حقاً؟ أي هل الله يُحبّك؟ فإن كنتِ تحبين الله فاتبعي الحقّ يحببكِ الله ويغفر لك ذنوبكِ ويقبل عملكِ ويصلح بالكِ ولا تتّبعي السُّبل فتفرّق بك عن السبيل الحقّ والحقّ واحدٌ وطريق الحقّ واحدٌ، فهل بعد الحقّ إلا الضلال؟ وأنصحك أن لا تربطي إيمانك بأمري حتى إذا صدّقني علماء الأمّة ولم يجعل الله حُجته عليكِ بأنكِ لا تُصدقين بالحقّ حتى تنظري هل صدقني الكثير وكذبني القليل، بل دائما الحقّ لا يُصدقهُ بادئ الرأي إلا القليل صفوة من عباد الله الأخيار، والكثير من الناس يكونون مُنكرين للحقّ حين يأتيهم. وقال الله تعالى:
    {وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ} صدق الله العظيم [الأنعام:116].

    فلا تربطي إيمانكِ بأمري بإيمان الناس فتكوني إمّعةً إن أحسن الناس أحسنتِ وإن أساءوا أسأتِ فلن يُغنوا عنكِ من الله شيئاً؛ بل كوني من أولي الألباب الذين قال الله عنهم:
    {الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ} [الزمر:18].

    ومن خلال هذه الآية تعلمين بأنّ الله يدعوكِ أن تستخدمي عقلك فتكونين من الباحثين عن الحقيقة فتنظرين إلى بيان ناصر اليماني الذي يقول بأنّه هو المهديّ المنتظَر وتنظرين إلى بيان القُرآن من أصحاب التفاسير بالظنّ اجتهاداً منهم ومن ثم يقول: "هذا والله أعلمُ قد أكون مُخطئاً وقد أكون مُصيباً". فأقول: سبحان الله! وهل تعلم بأنك حين تقول إن تأويل هذه الآية كذا وكذا بأنك تُنبئ الناس بالمعنى لكلام الله والمقصود في نفس الله من قوله؟ فإذا لم يكن ذلك في نفس الله فقد أصبحت تقول على الله غير الحق، فما هو موقفك بين يدي الله أيها العالم الذي يقول على الله ما لا يعلم؟ وأُحذِّر جميع عُلماء المُسلمين من تأويل كلام الله بالّظن والاجتهاد وذلك من أمر الشيطان وليس من أمر الرحمن. وقال الله تعالى:
    {وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿168﴾إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿169﴾} [البقرة].

    بل حُرّم ذلك على المؤمنين. وقال الله تعالى:
    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [الأعراف:33].

    فلو تنظرين يا أمة الرحمن بين البيان للقُرآن ذي البُرهان والسلطان من نفس القُرآن وبين البيان للقرآن بالظنّ والاجتهاد الذي ما أنزل الله به من سُلطان فلسوف تجدين بأنّ الفرق كما الفرق بين الحقّ والباطل ويُدرك ذلك أهل اللُب والبصيرة الذين يتدبرون آيات ربهم، أما أن يذكركِ أحد علماء الأمّة بتأويل آية ما في القُرآن العظيم فتَخُرِّي لهذا التأويل الذي لم يأتِ لهُ المُفسر بالبرهان الواضح والبين من القُرآن فإذا كنتِ طالبة علم فسوف يضلك هذا المُفسر عن الصراط المُستقيم، بل أمرك الله أن لا تَخرّي إلا للحقّ حتى تدعي إلى سبيل ربك على علمٍ وبصيرةٍ فلا تكوني عمياء فتتبعي التفسير من غير تفكيرٍ فيضلك عن سبيل الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا} [الفرقان:73].

    بل انظري هل هذا التأويل حقّ وله بُرهان واضح من القرآن أم أنّهُ قولٌ بالظنّ؟ فاعلمي بأنّ الظنّ لا يغني من الحقّ شيئاً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الحقّ شيئاً} صدق الله العظيم [يونس:36].

    وقد يودّ أحدٌ أن يُقاطعني فيقول: "إن الله يُخاطب الكفار بقوله:
    {وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا}". فنقول: كلا إنما يُخاطب من آمن بالله فيذكِّرهم بما حرّم الله عليهم، ولا أجد في القرآن العظيم بأنّ الخَرَّ هو الكُفر؛ بل هو السجود، ويُخاطب بالذات علماء الأمّة أن لا يخرّوا للتفاسير فيعلِّمون بها المُسلمين وعامتهم ظناً منهم أنه تفسيرٌ حقٌّ.
    ولكن وهل إذا كان باطلاً أيها العالم فإنك تُعلم الناس باطلاً وليس الحقّ بسبب أنك خَرَرْت لتفسيرٍ بدون تفكيرٍ وكأنّ ذلك المُفسر لا ينطقُ عن الهوى وما قاله حقّ؟ كلا فلا تكون أعمى أصمّاً فلا تستخدم عقلك؛ هل لهذا التأويل برهانٌ واضحٌ من القُرآن حتى أعلمُ الناس به أم أنهُ معدوم البُرهان والسُلطان؟ وهنا تعلم بأنه من أمر الشيطان أن تقول على الله ما لا تعلم فتجتنبه.

    وتدبروا قول الله تعالى مرةً أخرى تجدوه يُخاطبكم أنتم يا معشر المؤمنين. قال تعالى:
    {وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بالحقّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿69﴾إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿70﴾وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿71﴾وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿72﴾وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿73﴾وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿74﴾أُولَٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿76﴾قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿77﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.

    وأما سؤال أمة الرحمن: لماذا لا أظهر لعلماء الأمّة للحوار فألجمهم؟ والجواب على أختي الطيبة المُباركة الباحثة عن الحقيقة، وقالت: أريد أن أعلم، فنقول لها قول الله
    {ن وَالْقَلَمِ} وأنا {ن} أدعو الناس بالقلم قبل الظهور وليس بالتكليم المُباشر حتى إذا صدّقوا بأمري ظهرتُ لهم للمُبايعة عند الرُكن اليماني، أم تظنين بأنّ المهديّ يظهر للناس عند الرُكن اليماني فيقول: أنا المهدي فيقولون على الرحب والسعة فيقومون لمُبايعته! بل سوف ينقضون عليه ليبسطوه أرضاً فيقيه الله ما مكروا ثم يُدمرهم تدميراً، إذاً الحكمة ما ترين بأني أفعله؛ أخاطبهم عبر هذا الجهاز العالميّ وتلقّيتُ ذلك الأمر من ربّي في رؤيا، والرؤيا يخُص حُكمها صاحبَها ولا يُبنى عليها حُكمٌ شرعيٌّ للمُسلمين لأنّ فلان رأى رؤيا وكفى بالمرء أن يوعظ في منامه، ولا ينبغي لي الظهور إلا عند الرُكن اليماني إلا في حالةٍ واحدةٍ، إذا أحد زُعماء الأمّة قال اظهر لاستلام الراية فلا ينبغي لي الاختفاء حتى ولو كان يكذب علينا ويريد لي السوء فما يدريني بصدقه وكذبه ولكني أعلم الحقّ لقوله تعالى: {وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ} [الأنفال:62].

    وأما استغرابكِ من علماء الأمّة لماذا هم صامتون من الذين اطّلعوا على أمري في المُنتديات الإسلاميّة فلا هم كذّبوا ولا هم صدّقوا فاسأليهم هم لعلهم يأتونكِ بالجواب فنستفيد ونعلم ما السبب! وليست المُغامرة لمن اتّبع الداعي إلى الصراط المُستقيم بعلم وهُدًى وكتاب مُنير؛ بل المُغامرة لمن اتّبع الظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، فإذا كان باطلاً فقد هوى وإذا كان حقاً فقد نجى، إذاً هذه هي المُغامرة وليس دخولكِ مُوقعنا مُغامرةً بل باحثةً عن الحقيقة واستمعي القول واتّبعي أحسنه، والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.

    أخوكِ الإمام ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي امة الرحمن! خداوند برهان امامت را در قرآن آورده است....

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    22 - 06 - 1428 هـ
    07 - 07 - 2007 مـ
    ۱۶ - تیر - ۱۳۸۶ ه.ش.
    10:16 مسـاءً
    ـــــــــــــــــــــــ


    امة الرحمن! خداوند برهان امامت را در قرآن آورده است....

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، أمّا بعد.

    ای بنده‌ی خداوند ؛ اگر در پی علم و دانش باشی و در تمام خطابه‌های من تدبرکنی؛ چیزهای زیادی یاد می‌گیری و ما هنوز مطالب زیادی داریم؛ و اگر به موضوعی برخوردی که نفهمیدی؛ به اذن خداوند برایت توضیح داده و دانش بیشتری در اختیارت قرار خواهیم داد و از حدیث خداوند رحمن برایت برهان و دلیل داریم و برهان - این کتاب یعنی قرآن عظیم- کافی است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [المرسلات:۵۰].
    بدان که تاریخ‌ها بر اساس روز و ماه ِ سال خورشیدی در خود خورشید است [مترجم: مقصود سال شمسی تقویم ایرانی نیست؛ روز و ماه و ... بر اساس محاسبات زمانی در خود آن جرم آسمانی و مدت روز و ماه در خورشید است] و گمان مکن آن روزی که در موردش به مردم هشدار داده‌ام گذشته است؛ بلکه ما از آغاز ربیع الأول سال ۱۴۲۶ هجری برابر جمعه هشتم آوریل ۲۰۰۵ در این روز شمسی به سر می‌بریم و تاریخ و تقویمی که از آن آگاه نیستی تو را به فتنه نیندازد! و اگر دیدی تشنه دانستن هستی؛ بیان حق قرآن را درک خواهی کرد و ایمان می‌اوری که به حق خورشید وماه دو حساب جداگانه دارند[اشاره به آیه کریمه سوره الرحمن: الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿٥﴾ ] ودر بیان قرآن با خود قرآن،- روشن می‌شود- تاریخ-زمان‌ها- و اسرار آن در قرآن بر این اساس آمده‌اند و سزاوار نیست من بیان حق قرآن را ازجایی غیر از قرآن استنباط کنم؛ در این مورد برایت مثالی زده و سؤلاتی را به صورت فرضی از جانبت مطرح می‌کنم:
    سؤال امة الرحمن: آیا خداوند ما را آفریده تا او را دوست داشته وهمان گونه که شایسته اوست عبادت کنیم؟ یا ما را برای نعمت‌های دنیوی آفریده است؟ یا برای این که ما را به بهشتی بفرستد که به اندازه آمسان‌ها و زمین است؟ یا برای آن که ما را به آتش جهنم بیفکند؟
    جواب: جوابت را از کتاب خداوند می‌آوریم؛ سخن آخر و روشنی که هزل و شوخی نیست و اهل عقول آن را درک می‌کنند؛ پس مانند مریم بتول باش از همه دل بکن و رو به پروردگارت کرده و او را بسیار یاد کن و تلاش کن با اعمال صالح موجب رضوان نفس خدا شوی و به او تقرب یابی. رضوان خداوند را وسیله تحقق بهشت- که نعیم کوچک خداوند است- قرار مده! اگر خدا را دوست داشته باشی و خدا هم تو را دوست داشته و به قرب خود می‌رساد و نعیمی را کشف خواهی کرد که از نعیم بهشت خدا که به اندازه آسمان‌ها و زمین است؛ بزرگ‌تر است. این یک نعیم مادی نیست؛ بلکه از تمام نعیم ملک و ملکوت بزرگ‌تر بوده و این نام اعظم خداوند است؛ حقیقت رضوان نفس خدا بربندگانش؛ و خداوند در قرآن بیان نموده که نعیم رضوان نفس خداوند تعالی بر بندگانش؛ نعیمی بزرگ‌تر از نعیم جنت است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
    ‎﴿٧٢﴾} ‏صدق الله العظيم [التوبة]
    خواهرم؛ آیا متوجه شدی که رضوان خداوند، نعیمی است که از نعیم جنت او بزرگ‌تر و اسم اعظم الهی است؟ ولی متأسفانه عده کثیری از ناآگاهان گمان می‌کنند اسم اعظم الهی نامی است که از همه‌ی نود و نه اسم حسنای خداوند بزرگ‌تر است! چنین چیزی مجاز نیست؛ چنین باوری،الحاد دراسم‌ای خداست و تمام این اسامی؛ نام‌های خداوند واحد قهارند؛ چطور ممکن است یک اسم؛ اعظم‌تر از اسم دیگر باشد و او واحد و احد است؟ ولی متأسفانه برخی از علما گمان کرده‌اند اسم اعظم خدا از دیگر اسامی حسنای خداوندبزرگ‌تر است؛ سبحانه و تعالی علواً کبیرا.... علت گمان آنها هم آن چیزی است که در حدیث "اسم اعظم الهی" آمده و آنها گمان کرده‌اند این اسم از دیگر اسامی خدا بزرگ‌تر است؛ در حالی که همان طور که از قرآن عظیم ثابت کردیم؛ مقصود خداوند از اعظم، نعیمی است که از نعیم جنت او بزرگ‌تر است وخداوند در قرآن یاد می‌فرماید که رضوان الهی نسبت بر بندگانش از نعیم جنتش بزرگ‌تر است؛ خداوند تعالی می فرماید:
    {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‎﴿٧٢﴾} ‏صدق الله العظيم [التوبة]
    بله به پروردگارم که این نعیم از نعیم جنت او بسیار بزرگ‌تر است و خداوند شما جماعت جن وانس را برای آن آفریده و این همان نعیمی است که درمورد آن مورد سؤال واقع خواهید شد؛ ای کسانی که فزون طلبی در دنیا شما را از آن غافل داشته تا آن که به دیدار قبرها-مرگ- نایل شوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ‎﴿١﴾‏ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ‎﴿٢﴾‏ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ‎﴿٣﴾‏ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ‎﴿٤﴾‏ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ‎﴿٥﴾‏ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ‎﴿٦﴾‏ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ‎﴿٧﴾‏ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ‎﴿٨﴾‏} صدق الله العظيم [التكاثر].
    این نعیمی است که خداوند شما را را به خاطر آن مورد حساب‌رسی قرار خواهد داد. این هدف خلقت شماست تا پروردگارتان را عبادت کرده و برای رسیدن به رضوان خدا در نفسش نسبت به شما؛ به دنبال وسیله باشید و این عبادت حق خداوند است. من در قرآن نشانی از این که خدا شما را برای نعیم دنیا یا آخرت آفریده باشد؛ پیدا نمی‌کنم؛ آن چه که در قرآن عظیم می‌یابم این است که خداوند نعمت‌ها و نعیم دنیا و آخرت را برای شما و شما را برای خودش- خداوند تعالی- آفریده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ‎﴿٥٦﴾‏} صدق الله العظيم [الذاريات].
    چطورآنانی که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند گمان کرده‌اند که خداوند درمورد نعیم دنیا سؤال خواهد کرد؟ آیا آنان از این نعیم غافل شده‌اند؟ خیر بلکه همین نعیم دنیا آنان را از نعیم حق که هدف خلقت آنان است غافل و به خود مشغول ساخته است؛ فزون طلبی و جمع کردن زینت‌های حیات دنیوی آنها را از این هدف غافل نموده و در مورد آن چه که از آن غافل شده‌اند مورد سؤال واقع خواهند شد.مگر خداوند شما را در این دنیا به وجود نیاورده تا تا شما را بیازماید که کدامیک بهترین عمل یعنی عبادت پروردگار عالمیان را انجام می‌دهید؟[ اشاره به آیه کریمه سوره هود: لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ...(۷)] ای کسانی که قرآن را از روی ظن و گمان تفسیر می‌کنید- در حالی که ظن و گمان جای حق را نمی‌گیرد- چقدر قرآن را کشته‌اید!چطور ممکن است دنیا شما را به خود مشغول کند و سپس درمورد نعمتی که به آن اهتمام داشتید مورد سؤال قرار گیرید؟ آیا خداوند شما را برای دنیا آفریده؛ انگار که دنیا هدف و غایت آفرینش شماست و شما از آن غافل شده و به خاطر همین مورد سؤال واقع خواهید شد؟! بلکه این دنیاست که شما را فریب داده و از حق غافل‌تان کرده است اگر که بدانید.... بدانید خداوند در مورد چیزی از شما سؤال خواهد کرد که مال اندوزی شما را از آن غافل کرده است و آن؛ امری است که در این فرموده خداوند تعالی آمده است:
    {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ‎﴿٥٦﴾‏} صدق الله العظيم [الذاريات].
    و اسم اعظم الهی" نعیم اعظم" است و این حقیقت رضوان نفس پروردگارتان نسبت به شماست که با روحی از نزد خود شما را یاری می‌کند و این رضوان نفس او نسبت به شماست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿٢٢﴾‏} صدق الله العظيم [المجادلة].
    این روح وریحانی که در قرآن عظیم آمده نعیمی مادی نیست؛ بلکه نعیمی روحی است؛ ریحان قلب‌ها و نعیم اعظم آن حب خداوند و قرب اوست و احباب و دوستان خداوند که بندگان مقرب او هستند به آن دست می‌یابند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٨٨﴾‏ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ‎﴿٨٩﴾‏ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ‎﴿٩٠﴾‏ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ‎﴿٩١﴾‏ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ‎﴿٩٢﴾‏ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ‎﴿٩٣﴾‏ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ‎﴿٩٤﴾‏ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ‎﴿٩٥﴾‏ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ‎﴿٩٦﴾‏} صدق الله العظيم [الواقعة].
    به خداوند العلی و العظیم قسم؛ اگر تو همان طور که خودت را می‌نامی؛ اگر از احباب و دوستان خداوند الرحمن باشی؛ هیچ وقت مرا تکذیب نمی‌کنی؛ و اگر "حبیبة الرحمن" نباشی حتماً مرا تکذیب کرده و یا مردد خواهی بود و نه تکذیبم میکنی و نه تصدیق؛ این سخنان را کسی نمی‌فهمد مگر این که به حقیقت آن روح و ریحان پی برده باشد؛ این نعیم، مادی نیست بلکه نعیمی است که از نعیم جنت بسیار بزرگ‌تر است و برای همین هم قبل از این که از جنت مادی خدا یاد شود؛ خداوند از این نعیم اعظم یاد می‌فرماید و این نعیم در قلب مؤمن بسیار بزرگ‌تر از نعیم مادی خداوند است.
    تکرار می‌کنم که اسم اعظم الهی؛ امری مادی نیست بلکه نعیم روح و ریحان قلب‌ها بزرگ‌تر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٨٨﴾‏ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ‎﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم
    لذا این نعیم؛ مادی نیست بلکه نعیمی در قلب‌هاست که انعکاس رضوان نفس پروردگار از آنان است و این همان "مزید" است که در قرآن عظیم در این فرموده خداوند تعالی از آن یاد شده‌است :
    {
    وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ‎﴿٣١﴾‏ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ‎﴿٣٢﴾‏ مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ‎﴿٣٣﴾‏ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ‎﴿٣٤﴾‏ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [ق].
    گمان مکن که در قلب بندگان خدا بتوان حب خدا و مادیات را باهم جمع کرد؛ هرگز چنین نیست؛ یا خدا را عبادت می‌کنی چون او را دوست داری و یا او را عبادت می‌کنی تا رضوان نفس خدا را وسیله‌ای برای گریختن از آتش و ورود به بهشتش قرار دهی؛ ولی در این صورت نعیم اعظم را وسیله رسیدن به نعیمی قرار داده‌ای که از آن کوچک‌تر است و به رضوان خدا خواهی رسید اما به حب او خیر؛ چون حب بالاترین درجه رضوان است اگر که می‌دانستید...
    خداوند مرا شافعی یا زیدی یا شیعه یا حنبلی یا مالکی ویا وابسته به هیچ مذهب دیگری قرار نداده است تا از آنها طرفداری کرده و دانش خود را از نوشته‌های پیشوایان این گروه‌ها بگیرم بلکه من با حدیث پروردگارمان با شما سخن می‌گویم؛ آیا می‌خواهید حدیثی جز آن برایتان بیاورم که از نوشته‌های شماست ؟ ای جماعت مسلمین بعد از قرآن به چه حدیث دیگری ایمان می‌آورید؟ آیا تصدیق می‌کنید؟ که اگر نکنید؛ بشارت عذاب روز عقیم- روزی که از نظر شدت عذاب همانندی ندارد- را به شما می‌دهم. و به خداوند العلی العظیم قسم؛ بزرگ‌ترین کفر در کتاب؛ کافر شدن به مهدی منتظر است؛ می‌دانید چرا؟ چون او حقیقت اسم اعظم الهی را برای مردم بیان می‌کند؛ رازی که هدف آفرینش شماست و از مردم دعوت می‌کند تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست عبادت کنند و هرکس نسبت به کار و امر او کافر شود؛ نسبت به حقیقت رضوان خداوند در نفسش نسبت به بندگان کافر شده است؛ و هرکس نسبت به حقیقت رضوان خدا کافرگردد؛ گرفتار غضب و خشم شدید خدا خواهد شد. آیا کسی که به غضب خدا گرفتار شده با کسی که به حب و قرب و رضوان نفس او نایل گردیده مساوی است؟
    ای جماعت مسلمین شما را چه می‌شود که مرا تصدیق نمی‌کنید؟ آیا شما را به سوی گمراهی می‌خوانم و راه خداوند عزیز و حمید را به شما نشان نمی‌دهم؟ خدا میان ما حکم خواهد کرد؛ آیا دیدید که امة الرحمن ایمان به امر مرا به ایمان شما به من ربط داد و منوط کرد؟ پس تمام مسلمانان در ذمه شما هستند ای علمای امت؛ باورم کنید که اگر چنین نکردید؛ دیگر جز خودتان کسی را ملامت نکنید؛ اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.
    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني متولد 1969 مـ

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ

    اقتباس المشاركة 90293 من موضوع الرد على الأخت أمّة الرحمن: فلا تربطي إيمانكِ بأمري بإيمان الناس فتكوني إمعةً إن أحسن الناس أحسنتِ وإن أساءوا أسأتِ ..

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    22 - 06 - 1428 هـ
    07 - 07 - 2007 مـ
    10:16 مسـاءً
    ـــــــــــــــــــــــ



    يا أمَة الرحمن قد جعل الله بُرهان الإمامة في القرآن ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
    يا أمة الله، إذا كُنتِ طالبة علمٍ فتدبري جميع خطاباتي تعلمين الكثير ولا يزال لدينا الأكثر، وإذا مررتِ بموضوع لم تفهميه فسوف نزيدك علماً بإذن الله ولك منا البُرهان والسُلطان من حديث الرحمن وكفى به بُرهاناً. تصديقاً لقوله الله تعالى:
    {فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [المرسلات:50].

    ثم اعلمي بأنّ التواريخ حسب يوم وشهر السّنة الشمسيّة في ذات الشمس، فلا تظني بأنّ اليوم الذي أُنذر الناس منه قد انقضى؛ بل نحن فيه منذ غرّة هلال ربيع الأول بالقمر لعام 1426 هجريّة الموافق الجُمعة ثمانية إبريل 2005، ولا نزال في هذا اليوم الشمسيّ فلا تفتنك التواريخ التي لا تحيطين بها علماً! فإذا وجدتِ لديك اللهفة لطلب العلم فسوف تفهمين البيان الحقّ للقرآن وتؤمنين بأنه حقاً الشمس والقمر بحسبان ويعتمد عليها تاريخ القرآن وأسراره في البيان من نفس القرآن، ولا ينبغي لي أن أستنبط البيان الحقّ للقرآن من غير القرآن، وأضرب لك على ذلك مثلاً سؤال افتراضي منكِ:

    ســ - أمة الرحمان: هل خلقنا الله لنحبّه فنعبده كما ينبغي أن يُعبد؟ أم أنّهُ خلقنا من أجل نِعَم الدُنيا؟ أم أنّه خلقنا من أجل أن يُدخلنا جنّةٌ عرضها السموات والأرض؟ أم أنّه خلقنا ليلقي بنا في نار جهنم؟

    جــ - إليك الجواب من الكتاب بالقول الفصل وما هو بالهزل يفهمه أهل العقول، وكوني كمريم البتول فتبتّلي إلى ربك تبتيلاً واذكري الله كثيراً وتقربي إليه بصالح الأعمال رغبةً في رضوان نفسه، ولا تتخذي رضوان الله وسيلةً لتحقيق الغاية الجنةَ (النعيمَ الأصغر)! فإذا كنت تحبين الله وأحبّك الله وقربّك فسوف تكتشفين نعيماً أكبر من الجنة التي عرضها كعرض السموات والأرض وليس نعيماً مادياً؛ بل هو أكبر من نعيم المُلك والملكوت كُله؛ وذلك هو اسم الله الأعظم؛ حقيقة رضوان نفس الله على عباده، وقد بيَّن الله في القُرآن بأنّ نعيم رضوان نفسه تعالى على عباده هو النعيم الأعظم من الجنة. وقال الله تعالى:
    {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} ‏صدق الله العظيم [التوبه:72].

    فهل علمتِ يا أختي بأنّ رضوان الله نعيمٌ أعظم من الجنة وذلك هو اسم الله الأعظم، ولكن للأسف فإنّ كثيراً من الذين لا يعلمون يظنّون بأنّ اسم الله الأعظم أنّه اسم أكبر من أسمائه الحُسنى التسعة وتسعين اسمٍ! فلا يجوز ذلك؛ بل ذلك إلحادٌ في أسماء الله وجميعها لله الواحد القهار، فكيف يكون اسماً أعظمَ من اسم وهو واحدٌ أحدٌ؟ ولكن للأسف بعض العُلماء ظنّ بأن الاسم الأعظم أنّه أعظم من أسماء الله الأخرى سبحانه وتعالى علواً كبيراً، وسبب ظنّهم بذلك ما جاء في الحديث (اسم الله الأعظم) فظنوا أنّهُ اسماً أعظمَ من أسمائِه الأخرى؛ بل يقصد بالأعظم أي أنهُ نعيمٌ أعظم من نعيم الجنة كما أثبتنا ذلك من القُرآن العظيم الذي ذكر بأنّ رضوان الله على عباده أعظم من نعيم الجنة، وذلك في قول الله تعالى: {وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} ‏صدق الله العظيم، أي وربي إنّه نعيم أعظم من نعيم الجنة، ولذلك خلقكم يا معشر الإنس والجنّ وذلك هو النعيم الذي سوف تُسألون عنهُ يا من ألهاكم عنه التكاثر حتى زُرتم المقابر. تصديقاً لقول الله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿1﴾حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿2﴾كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿3﴾ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿5﴾لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿6﴾ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿7﴾ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم﴿8﴾} صدق الله العظيم [التكاثر].

    وذلك النعيم الذي سوف يحاسبكم عليه الله هو الهدف الذي خلقكم من أجله لتعبدوا ربّكم فتبتغون إليه الوسيلة لرضوان نفسه عليكم وتلك هي العبادة الحقّ، ولم أجد في القرآن العظيم بأنّ الله خلقكم من أجل نعيم الدُنيا ولا من أجل نعيم الآخرة؛ بل أجد في القُرآن العظيم بأنّ الله خلق نعمهُ ونعيمه في الدُنيا والأخرة من أجلكم وخلقكم من أجله تعالى. تصديقاً لقوله تعالى:
    {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ} صدق الله العظيم [الذاريات:56].

    فكيف يظنّ الذين يقولون على الله ما لا يعلمون بأنّ النعيم الذي سوف يسألهم الله عنه أنّهُ نِعَمُ الدُنيا؟ فهل هم التهوا عنها؟ بل هي ألهتهم عن النعيم الحقّ الهدف الذي خُلقوا من أجله فألهاهم التكاثر بزينة الحياة الدنيا عنهُ وعن الشيء الذي التهوا عنه سوف يُسألون، فهل أوجدكم الله في هذه الحياة إلا ليبلوكم أيكم أحسن عملاً؛ عبادة لله ربّ العالمين؟ فكم قتلتم القُرآن تقتيلاً يا من تقولون التأويل بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً! فكيف تلهيكم الدنيا ثم يسألكم عنها؟ وهل خلقكم من أجل الدُنيا وكأنها الغاية التي خلقكم الله من أجلها ولأنكم التهيتم عنها سوف يسألكم؟! بل هي التي غرّتكم وألهتكم عن الحقّ لو كنتم تعلمون، فاعلموا بأنّ الله سوف يسألكم عن الشيء الذي ألهاكم عنه التكاثر. وهو ما جاء في قوله تعالى:
    {وَمَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ} صدق الله العظيم.

    واسم الله الأعظم هو ( النعيــــم الأعظـــــم ) وذلك هو حقيقة لرضوان نفس ربكم عليكم فيمدّكم بروح منه وذلك رضوان نفسه عليكم. تصديقاً لقول الله تعالى: {لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} صدق الله العظيم [المجادلة].

    بل ذلك هو الروح والريحان في القُرآن العظيم وليس نعيماً مادياً بل نعيمٌ روحي، ريحان القلوب ونعيمها الأعظم حُبّ الله وقُربه ينال بحُبه وقربه أحبابه وهم عباده المُقربون. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ (88) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (89) وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ (90) فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ (91) وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ (92) فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ (93) وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ (94) إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ (95) فَسَبِّحْ بِاسم رَبِّكَ الْعَظِيمِ (96)} صدق الله العظيم [الواقعة].

    وأقسم بالله العلي العظيم إذا كنتِ من أحباب الرحمن حقاً كما تُسمين نفسكِ فلن تُكذِّبي بأمري أبداً، وإن لم تكوني حبيبة الرحمن حقاً فسوف تكذبين أو تكوني مُذبذبةً لا تكذبين ولا تُصدقين فلن يفقه هذا الخطاب إلا من علِم بحقيقة الروح والريحان وليس ذلك نعيماً مادياً؛ بل هو نعيمٌ أعظم من جنة النعيم لذلك ذكره الله قبل جنة النعيم المادية أعظم الجنان نعيماً وهو أعظم منها في القلب المؤمن، و
    أكرر ليس اسم الله الأعظم نعيماً مادياً بل روح ريحان القلوب نعيمها الأعظم. وقال الله تعالى: {فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ (88) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ(89)} صدق الله العظيم، إذاً ليس نعيماً مادياً بل نعيمٌ في القلوب انعكاساً لرضوان نفس ربهم عليهم، بل ذلك هو المزيد المذكور في القرآن العظيم في قوله تعالى: {وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿31﴾هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿32﴾مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ﴿33﴾ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿34﴾لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿35﴾} صدق الله العظيم [ق].

    ولا أظن حُبّ الله والمادة يجتمعان في قلوب عباده أبداً، فإمّا أن تعبد الله لأنك تحبه أو تعبده لتتخذ رضوان نفسه وسيلةً لكي يقيك من ناره ويدخلك جنته، ولكنك اتخذت النعيم الأعظم وسيلةً لتحقيق النعيم الأصغر منه وسوف تنال رضوان الله ولكنكم لا تنالون حبه،
    والحبّ هو أعلى درجات الرضوان لو كنتم تعلمون.

    ولم يجعلني الله شافعيّاً ولا زيديّاً ولا شيعيّاً ولا حنبليّاً ولا مالكيّاً ولا أنتمي لأيّ مذهبٍ فأنحاز إليه وأتلقى العلم من كُتيبات أئمته؛ بل أخاطبكم من حديث ربي وربكم أم تريدونني آتي بحديثٍ غيره من كُتيباتكم؟ فبأي حديثٍ بعده تؤمنون يا معشر المُسلمين؟ فهل أنتم مُصدقون؟ ما لم فإني أبشركم بعذابِ يومٍ عقيمٍ، وأقسم بالله العلي العظيم بأنّ أعظم كُفرٍ في الكتاب هو الكُفر بالمهديّ المنتظَر، فهل تدرون لماذا؟ وذلك لأنه يُبيّن للناس حقيقة اسم الله الأعظم، السر الذي خلقهم الله من أجله فهو يدعوهم ليعبدوا الله كما ينبغي أن يُعبد ومن كفر بأمره فقد كفر بحقيقة رضوان الله في نفسه على عباده، ومن كفر بحقيقة رضوان الله فقد نال غضب الله ومقته، فهل يستويان مثلا من نال غضب من الله ممن نال حبه وقربه ورضوان نفسه؟.

    فما خطبكم يا معشر المسلمين لا تُصدقونني؟ فهل ترونني أدعوكم إلى ضلالةٍ ولا أهديكم إلى صراط العزيز الحميد؟ فسوف يحكم الله بيني وبينكم، فهل ترون أمَة الرحمن قد ربطت إيمانها بأمري بإيمانكم بشأني؟ إذاً جميع المسلمين في ذمتكم يا علماء الأمّة صدقوني، ما لم فلا تلوموا إلا أنفسكم، اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.

    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني مواليد 1969 مـ
    ـــــــــــــــــــــ

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 03-06-2020, 04:09 AM
  2. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 29-04-2016, 02:23 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 04-01-2016, 06:33 PM
  4. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 26-11-2015, 08:02 PM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 02-05-2014, 08:52 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •