الموضوع: عظیم ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است.. "خداوند پرده را برایت کنار بزند ای "کاشف" که تو قادر به دیدن حق نیستی..."

النتائج 1 إلى 1 من 1
  1. افتراضي عظیم ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است.. "خداوند پرده را برایت کنار بزند ای "کاشف" که تو قادر به دیدن حق نیستی..."

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 08 - 1429 هـ
    05 - 08 - 2008 مـ
    ۱۵-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    01:13 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    عظیم‌ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است..
    خداوند پرده را برایت کنار بزند ای «کاشف» که تو قادر به دیدن حق نیستی..

    ======== اقتباس =========

    اقتباس المشاركة 314717 من موضوع پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 08 - 1429 هـ
    05 - 08 - 2008 مـ
    ۱۵-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    01:13 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    عظیم‌ترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است..
    «خداوند پرده را برایت کنار بزند کاشف، تو قادر به دیدن حق نیستی»

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..

    ای "کاشف"، خداوند پرده را برایت کنار بزند؛ تا خداوند حجابی که قلب تو را پوشانده کنار نزند، نمی‌توانی حق را ببینی و این پرده مانع دیدن حقیقت شده است تا جایی که اسم اعظم خداوند را انکار می‌کنی. به خداوند بزرگ قسم اگر به یقین می‌دانستی رضوان خداوند، نعیمی بسیار بزرگتر از نعیم بهشت (نعیم اعظم) اوست؛ حق را انکار نمی‌کردی. پیش از این در بیاناتم فتوا داده بودم تا زمانی که کسی یقین نداشته باشد که رضوان نفس خداوند تعالی نسبت به بندگان، نعیمی بزرگ‌تر از نعیم جنت است؛ سخن من درباره اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهد کرد و از آن جا که کاشف این حقیقت را که رضوان خداوند نعیمی بزرگ‌تر از نعیم جنت اوست را نمی‌بیند، لذا حقیقت اسم اعظم الهی را انکار می‌کند؛ نامی که خداوند آن را توصیفی برای رضوان نفس خود بر بندگان قرار داده و خداوند شاهد و وکیل این سخنان ماست. آیا کسانی که می‌دانند با آنانی که نمی‌دانند یکسان هستند؟
    ای "کاشف" من مانند تو از روی ظن به خداوند نسبت نمی‌دهم، چرا که ظن کسی را ازحق بی‌نیاز نکرده و جای آن را نمی‌گیرد؛ بلکه من با آوردن برهان از آیات محکم قرآن عظیم برایتان فتوا می‌دهم:
    به راستی که اسامی خداوند صفت‌‌ای او هستند. او قادر است و "کاشف" تو صفت قدرت خداوند را در عالم واقعيت به حق می‌بینی. خداوند رحیم است و تو صفت رحمت او به بندگانش را می‌بینی و خداوند نعیم است و تو صفت نعیم را در رضوان نفس پروردگارت نسبت به خودت می‌بینی. ولی این صفت چیزی ملموس نیست که بتوانی آن را به صورت مرئی در عالم واقعیت ببینی؛ بلکه حقیقتی است که در قلب بندگانی که به رضوان پروردگارشان دست یافته‌اند، احساس می‌شود و خداوند با روحی از جانب خود این بنده را یاری کرده و-ایمانش را تقویت می‌کند-. این روح همان رضوان نفس پروردگار بر بنده است.

    و به پروردگار عالمیان سوگند؛ کسانی که در این دنیا با روح رضوان خداوند قلبشان یاري نشده و وسعت نیافته باشد؛ از حزب الله نیستند و به هیچ وجه حقیقت رضوان خداوند را درک نکرده و خداوند آنها را دوست نداشته و آنها نیز او را دوست ندارند.

    "کاشف" امکان ندارد و نمی‌توانی حقیقت رضوان نفس پروردگارت را درک کنی، مگر این که خداوند را از مادر و پدر و فرزندانت و از ملکوت دنیا و آخرت بیشتر دوست داشته باشی تا حبّ به خداوند و نزدیک شدن به او و رضوان نفسش نعیم اعظمت گردد و اگر خداوند تو را با حقیقت اسم اعظم خود یاری نکند؛ اسمی که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را در آن قرار داده است؛ قادر نخواهی بود قدر خداوند را درک کرده و بجا آوری. یعنی به شناخت و معرفت واقعی و حقیقی خداوند دست نیافته‌ای و برای همین هم فتوای حق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در مورد اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهی کرد. این هم برای آن است که خداوند تنها حزب خود را با روح رضوان خود یاری می‌دهد. آنان به یقین می‌دانند حب و قرب خداوند و رضوان نفس او همان نعیم اعظمی است که از هر نعیمی بزرگتر است. آنها در حالی که هنوز در همین دنیا هستند؛ حقیقت صفت رضوان نفس خداوند را دریافته‌اند و آنها هستند که در میان این امت حزب الله به شمار می‌آیند و حق را تکذیب نمی‌کنند و خودشان بر این امر شاهدند؛ چراکه دریافته‌اند حب خداوند نسبت به بندگانش و رضوان نفس او نعیم است که از هرنعیم دیگری بزرگتر است. آنها از عظمت محبت خود به پروردگارشان آگاهند و آنها هستند که از حزب الله بوده و درهمین دنیا خداوند آنها را با روح رضوان نفسش یاری کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آباءهم أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ إلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲) } صدق الله العظيم [المجادلة]
    در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
    { أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ
    } صدق الله العظيم
    و ای "کاشف" بدان که مقصود من این است:
    به راستی که خداوند اسم اعظم خود را صفت رضوان نفس خود قرار داده است و اینان را با روح رضوان نفس خود یاری می‌دهد-سینه شان را فراخ می‌سازد- و نعیمی را در نفس خود احساس می‌کنند که مانند هیچ بهشتی نیست و این صفت رضوان نفس خداوند بر بندگانش است و این اسم اعظم خداوند است.
    چگونه احساس کنی رضوان نفس خداوند حقاً نعیمی است که هیچ نعیمی مانند آن نیست در حالی که خداوند با روح رضوان نفسش تو را یاری نرسانده باشد تا به یقین بدانی به فوز بزرگی دست یافته وحب و قرب و رضوان نفس او را کسب کرده‌ای..پس باید در همین دنیا با بشارت یاری شدن با روح رضوان نفسش تو را ياری داده باشد و اگر این روح در این دنیا به یاریت نیاید در آخرت با آن یاری نخواهی شد. خداوند آنها را با روح رضوان نفس خود در حالی یاری می‌نماید که هنوز در این دنیا هستند؛ چون آنان خداوند را بیش از پدران و فرزندان و همسران و اموال و عشیره خود دوست دارند. پروردگار در نزدشان عزیزترین چیز است. خداوند از نفس آنها آگاه است و لذا آنها را دوست داشته و به مقام قرب خود رسانده و با روح رضوان نفس خود برآنها به ایشان یاری می‌رساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ} صدق الله العظيم
    و این اسم اعظم الهی است که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را درآن نهاده است و با روحی از جانب خود آنها را یاری می‌دهد و این روح؛ روح رضوان الهی است که به قلب نازل می‌شود. معنای آن نیست که خداوند بر قلب بنده خود نازل می‌شود. سبحان الله و تعالی خداوند بسیار والاتر از این است! بلکه منظور این است که خداوند با روح رضوان نفس خود بنده‌اش را یاری می‌نماید و آن را به قلب بنده‌ای که به فوز رضوان خداوند نائل شده است نازل می‌نماید و سپس بنده در قلب خود احساس سکینه و آرامش می‌نماید. یعنی نعیمی روحانی و نفسی را به
    او عطا می‌نماید و کارش را اصلاح کرده و قلبش را مطمئن می‌سازد. نفسش هدایت یافته و آرام می‌شود و احساس می‌کند در زندگیِ روحانی آسوده و فراخی قرار دارد و خداوند با نور رضوان خود سینه‌اش را فراخی داده و از جانب پروردگار نوری برایش قرار داده می‌شود.
    اما کسانی که از رضوان خداوندشان روگردانند؛ یعنی کسانی که اموال و همسران و فرزندان و فزون طلبی دنیا آنها را به خود سرگرم و مشغول کرده و خودشان را درحالتی عکس می‌يابند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَمَن يُردّ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُردّ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء } صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۵]
    آری؛ روگردانان از حق هرگز مرا باور نخواهند کرد چون حقیقت سخنان ناصر محمد یمانی را درک نمی‌کنند و برای همین اثری از حالاتی که او توصیف می‌کند را در خود نمی‌یابند و این به خاطر آن است که پروردگارشان را مانند ناصر محمد یمانی -که آنها را به سوی ایمان آوردن به نعیم رضوان خداوند رحمان دعوت می‌کند- نمی‌شناسند و تصدیق آن حدیثی است از جانب
    محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم که می‌فرماید:
    [ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
    صدق عليه الصلاة والسلام.
    [ ایمان و حکمت در یمن است]

    به راستی که حزب من حزب الله است؛ آنها که حقیقت اسم اعظم الهی را درک کرده‌اند و باور دارند که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را اسم اعظم خود قرار داده است و آنان هستند که با ذکر مبین از امام تبعیت می‌کنند.... و اما روگردانان از ذکر پروردگار در نفس خود عکس گفته‌های ناصر محمد یمانی را احساس می‌کنند؛ او که مردم را به سوی نعیم رضوان نفس خداوند رحمان دعوت می‌نماید. تکرار کرده و قسم می‌خورم:

    به نعیم اعظم نفس پروردگار عالمیان قسم می‌خورم کسی نشانه‌ای را که خداوند در قلبش قرار داده است تا مهدی منتظر را باور و تصدیق نماید؛ انکار نمی‌کند مگر این که نسبت به پروردگار بصیرت نداشته و کور باشد و قدر خداوند را آن گونه که حق است بجا نیاورد؛ و اینان کسانی‌اند که از حق روگردانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتّبع هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ له مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) }‏
    صدق الله العظيم [طه]

    یعنی دیده بصیرتش کور شده و و خدایش را عبادت نمی‌کند و قدر او را نشناخته و حق قدر پروردگار را بجا نمی‌آورد و برای همین خداوند با روح رضوان خود او را یاری نمی‌کند و آن نوری است که با واسطه‌اش برهان پروردگارت را می‌توانی ببینی "کاشف". این نور هدایت است که اگر به قلب نازل شود بنده نمی‌تواند ابداً در برابر پروردگارش عصیان نماید ولی این روح نورانی نیاز به سوخت دارد و اگر سوخت به آن نرسد خاموش شده و قلبت در تاریکی مطلق قرار می‌گیرد و چیزی نخواهی دید؛ و سوخت این روح نورانی چیست؟ آن محافظت به ذکر خداوند است. ألا بذكر الله تطمئن القلوب ولی کسانی که خداوند را فراموش کنند؛ خدا نیز عمدا آنها را فراموش می‌کند؛ همان گونه که آنها کرده‌اند.
    ای مردم؛ به نعیم اعظم رضوان نفس پروردگارم بر بندگانش سوگند که من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم و شما را به سوی خداوند دعوت می‌کنم. پس از من پیروی کنید تا شما را به راهی هدایت نمایم که رضوان او در آن است تا به فوزی بسیار عظیم نائل گردید.

    ای علمای امت؛ به راستی که خداوند مرا خلیفه حق خود قرار داده تا در زمین رهبر حزب او بر ضد مسیح دجال شیطان رانده شده و مأیوس از رحمت خداوند و اولیائش باشم؛ آنها که خشم و غضب خداوند را در پیش گرفته‌اند که چه مسیر و راه بدی است.
    ای علمای امت؛ من خداوند و تمام کسانی که نعیم رضوان او را عبادت می‌کنند به شهادت می‌گیرم و از شما دعوت می‌کنم برای گفتگو بر سر میزی حضور یابید که در پایگاه مهدی منتظر برای گفتگو در نظر گرفته شده است و اما حقیقت دعوت من؛ فرا خواندن مردم به سوی نعیمی است که از نعیم دنیا و آخرت بزرگتر است و به شما وعده می‌دهم به محض تصدیق و پیروی آن را درک خواهد کرد و این وعده راست است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { قُلْ إِن كنتم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ } صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱]
    ای محبان خداوند؛ ای کسانی که خداوند را دوست دارید و ای کسانی که راه رضوان او را در پیش گرفته‌اید؛ انصار من در راه خداوند باشید و نعیم رضوان او را تکذیب نکنید که هلاک خواهید شد. برادر من "کاشف"اگر حق را می‌خواهی؛ حقیقت دعوت مهدی منتظر را درک کن و بدان من به حق از جانب پروردگارتان آمده‌ام؛ حال چگونه به این امر یقین پیدا کنی؟ تصور کن خداوند در نفس خود از تو راضی نیست؛ در پیش خود این را تصور کن و در خلوت خود با خدایت به پروردگارت نجوا کن و به او بگو:" ای خدای من ؛ توبه کنان و با امید به سوی حب و قرب و رضوان نفس تو بازگشته‌ام و تو مرا برای آن آفریده‌ای که عبد و بنده رضوان پروردگارم باشم. من برای تحقق این هدف به سویت آمده‌ام و چگونه می‌توانم اگر که مرا با روح رضوانت یاری نکنی؟" در پیشگاه خداوندت بمان و از جایت تکان نخور تا جوابت داده شود. طولی نخواهد کشید و خواهی دید پروردگارت به تو خوش آمد خواهد گفت ؛ چگونه می‌توانی این را بفهمی؟ تو را به سوی آیه رضوان راهنمائی خواهم کرد و اگر نور رضوان او قلبت را فراگیرد، قلبت خاشع شده و اشک در چشمانت جمع می‌شود و آرزو می‌کنی در تمام طول عمر در چنین حالی باشی و این روح رضوان است که حتی اگر قلبت از سنگ هم سخت‌تر باشد باعث می‌شود آب از آن بیاید و سیل اشک به خاطر حقیقتی که درک کرده‌ای از چشمانت جاری خواهد شد. پروردگار تو حق است و مادون آن همه باطل. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الحقّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳) } صدق الله العظيم [المائدة]
    برادر من "کاشف" به خداوندی که رضوان نفسش، نعیمی بزرگتر از جنت است قسم که من مهدی منتظرم و تمام مسلمانان و مردم جهان را به سوی نعیمی دعوت می‌کنم که خواهید دید از نعیم دنیا و آخرت بزرگ‌تر است. این راه رضوان خداوند و پروردگار عالمیان است پس همراه من این راه را درپیش گیرید. ای مسلمانانی که به قرآن عظیم ایمان دارید؛ سخن خبیر به خداوند رحمان را باور کنید؛ خبر خداوند در قرآن را باور نمایید که رضوان نفس خدا بر بندگانش نعیمی بزرگتر از نعیم جنت است وتصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    { وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲) } صدق الله العظيم [التوبة]

    برادر من "کاشف" چگونه حرف مرا تکذیب می‌کنی؟ تو با تکذیب این که خداوند در اسم اعظم خود حقیقت رضوان نفس خود را قرار داده است در حقیقت کلام خداوندت را که در قرآن عظیم از آن به تو خبر داده است؛ تکذیب کرده‌ای:
    {وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)
    } صدق الله العظيم
    ببین خداوند قبل از این؛ از چه سخن می‌گوید؟ از نعیم جنت و سپس نعیم رضوان نفس خود بر بندگانش را به عنوان نعیمی بزرگتر از نعیم جنت توصیف می‌نماید. اگر راست می‌گویی و برای این آیه محکم بیان دیگری داری مرا به سوی آن هدایت کن . قسم به پروردگار عالمیان که اگر تمامی علمای مسلمین از اولین نفر تا آخرین‌شان جمع شوند نمی‌توانند بیانی درست‌تر و برحق‌تر از بیان ناصر محمد یمانی بیاورند و دلیلش این است که بعد از حق تنها گمراهی است و بعد از رضوان خداوند چه چیزی جز غضبش وجود خواهد داشت و پناه بر خدا از غضبش به نعیم رضوان و حب و قرب او که پروردگار من غفور و رحیم است.

    ای "کاشف" خداوند تو را برای چه خلق کرده است؟ جوابت را می‌دانم؛ خواهی گفت:" برای اینکه او را عبادت نمایم" پس درمقابل می‌گویم: آیا او را برای رسیدن به رضوان و رضایتش عبادت کرده‌ای؟ و خواهی گفت:"بله" می‌گویم: چرا به دنبال رضوان پروردگارت هستی؟ اگر بگویی:" تا به بهشت بروم"، مهدی منتظر در جوابت خواهد گفت: آیا خداوند تو را برای بهشت آفریده است یا برای خودش؟ و جواب می‌دهی:" برای خودش". پس می‌گویم: اگر این طور است پس چرا بهشت و حور العین را می‌پرستی؟ جواب خواهی داد:" پناه بر خدا من رضوان نفس پروردگارم را عبادت می‌کنم" و من در جوابت می‌گویم: تو خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکرده‌ای ؛ چرا که رضوان خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدف و غایتت که بهشت و حورالعین است قرار داده‌ای. ای عجب از شما بندگان بهشت و حورالعین؛ آیا خداوند شما را برای بهشت و حورالعین آفریده است؟ یا این که بهشت و حورالعین را برای شما آفریده و شما را برای خودش خلق کرده است؟ آیا حق عبادت خداوند را آن گونه که باید بجا آورده‌اید؟ آری شما حکمت خلقت‌تان را رفتن به بهشت و فرارتان از جهنم دانسته‌اید ولی خداوند تعالی در آیات محکم کتابش می‌فرماید:
    { وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
    به این ترتیب ای جماعت متقیان؛ شما در مورد وسیله اشتباه کرده‌اید. رضوان نفس خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدفی قرار داده‌اید که چیزی جز بهشت و حورالعین نیست و دعوت مهدی منتظر فرقی با دعوت تمام انبیاء و رسولان خداوند ندارد مگر در این مورد؛ آنها از مردم دعوت می‌کردند که خداوند را عبادت کنند تا آنها را به بهشت برده و از آتش جهنم دور نماید. ولی همگی در مورد وسیله به خطا رفته‌اند و رضوان نفس خداوند را وسیله‌ای برای تحقق هدفی که همان بهشت و حورالعین است قرار داده‌اند؛ با این که خداوند بهشت و حورالعین را تنها برای این آفریده که آن را به بندگانش بدهد و بندگانش را برای خود آفریده است. به این ترتیب حق قدر خداوند آن گونه که بایسته است را بجا نیاورده‌اید و هنوزهم با هم در اختلاف هستید؛ ای جماعت متقیان و ای تمام مردم؛ شما خداوند را آن گونه که باید عبادت نکرده و حکمت خلقت خود را محقق نساخته‌اید و تا زمانی که رضوان نفس خداوند؛ نعیم اعظم را وسیله‌ای برای رسیدن و تحقق بهشت کوچک او قرار دهید باز هم او را چنان که باید عبادت نخواهید کرد. تا زمانی که خداوند را آن گونه که سزاوار است عبادت نکنید و راه رضوان او را وسیله‌ای برای تحقق بهشت کوچک ندانید، حکمت خلقت شما محقق نمی‌شود. بلکه باید خداوند را برای رسیدن به حب و قرب او و تحقق رضوان نفسش عبادت نمایید و ایمان داشته باشید که حب و قرب و رضوان نفس او نعیمی است که از بهشت و حور العین بزرگتر است. پس از خبیر به خداوند رحمان تبعیت نمایید تا شما را به راه نعیمی که بزرگ‌تر از بهشت خداوند است هدایت نماید و این رضوان خداوند بر شماست. اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا او نیز شما را دوست داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (۵۴) } صدق الله العظيم [المائدة]
    در غیر این صورت شما همگی دچار اختلاف و پراکندگی هستید و هنوز هدفی را که خداوند برای آن شما را آفریده است محقق نساخته‌اید، و تنها مهدی منتظر است که در میان تمام مردم خداوند را آن گونه که سزاوار اوست عبادت می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    در این آیه‌ای که به روشنی و وضوح از شأن مهدی منتظر سخن می‌گوید اندیشه کنید؛ او که تنها کسی است که آن گونه که باید عبد خداوند است و او را چنان که شایسته اوست عبادت می‌نماید و این بدان جهت است که رضوان خداوند؛ نعیم اعظم را وسیله تحقق بهشت کوچکتر و رسیدن به حورالعین و یا رسیدن به بالاترین درجه رفیعی که تنها برای یکی از بندگان خداوند درنظر گرفته شده است؛ نمی‌کند. تمام مقربین و انبیاء و رسولان آرزو دارند به آن مقام رفیع نائل شوند و برای همین هم برای قرب بیشتر به خداوند رحمان در رقابتند و با کمال تأسف اکثر مؤمنان به جای خواندن خداوند آنها را می‌خوانند و امید دارند که در پیشگاه خداوند شفیع‌شان شوند و با این باور به خداوند شرک آورده‌اند. در حالی که می‌بایست برای قرب به پروردگار با یک‌دیگر رقابت نمایند و خداوند مخصوص مقربین و انبیاء و رسولان نیست. آنها بندگان خداوند هستند و ما نیز بندگان خدا و ما نیز از حق برابری درباره خدا برخورداریم تا هرکس که می‌خواهد برای رسیدن به وسیله تلاش نماید. ولی با کمال تأسف اکثر مردم ایمان نمی‌آورند مگر آن را با شرک آلوده کنند و به جای خداوند، بندگان مقرب او را می‌خوانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (۵۶) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (۵۷) } صدق الله العظيم [الإسراء]

    آری؛ ای جماعت مؤمنین صالح و ای کافران؛ شما خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکرده‌اید وهر یک راه‌های مختلفی در پیش گرفتید. گروهی از شما عبد دنیا بوده و سهم‌تان از علم همین قدر است و از هدفی که خداوند به خاطر آن خلقتان کرده غافلید- سرگرم دنیا شده اید-. گروهی از شما بنده و عبد بهشت و حورالعین هستید و رضوان خداوند را وسیله‌ای برای تحقق این هدف قرار داده‌اید و لذا هم چنان چند دسته‌اید وخداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نمی‌کنید و این حکم حق خداوند برای جن و انس است : آتش جهنم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    وآن روزی است که درمورد نعیمی که بخاطر آن خلق شده‌اید مورد سؤال قرار خواهید رفت؛ نعیمی که حقیقت رضوان نفس خداوند در آن قرار داده شد و شما تمام گروه‌های مؤمنین و کافرین هدفی را که به خاطر آن خلق شده‌اید را محقق نساختید. گروهی به پروردگارشان شرک آورده و گروهی دیگر آن گونه که باید او را عبادت نکرده‌اند و برای همین حکم خداوند در باره جن و انس صادر شده و همگی حکم خداوند را می‌شنوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ (۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
    و این روز وحشت بزرگ –فزع اکبر- برای صالحین و کافرین است، فقط این که به صالحان آسیبی نمی‌رسد، گرچه دچار وحشت می‌شوند اما این وحشت بزرگ آنها را محزون نمی‌سازد؛ وحشتی که تمام آن چه که در آسمان‌ها و زمین است را فرا می‌گیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأرض إلا مَن شَاء اللَّهُ وَكلّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (۸۷) } صدق الله العظيم [النمل]
    و این فرد مستثنی؛ مهدی منتظر است وگرفتار وحشت بزرگ –فزع اکبر- نمی‌شود چرا که خداوند را آن گونه که باید؛ عبادت کرده است و خداوند ملکوت دنیا وآخرت را به وی عطا نموده است. من می‌دانم این سخن؛ کلامی بسیار بزرگ و ثقیل است ولی بر من است تا با آیات محکم قرآن عظیم و قدیر به اذن خداوند واحد قهار شما را ساکت کنم و در این روز است که نتیجه اعلام می‌شود و روشن می‌گردد آیا حکمت خلقت جن و انس و فرشتگان محقق شده است؟ به اذن خداوند به شما به حق پاسخ داده و می‌گویم : خیر تحقق نیافته است؛ جز یک نفر که او مهدی منتظر است و اوست که به شرف بزرگی دست می‌یابد درجه عالی و رفیع خلافت خداوند بر ملکوت همه چیز...و او تنها کسی است که به اذن خداوند اجازه خواهد یافت در پیشگاه او سخن بگوید. او هیچ شفاعتی برای مردم نخواهد کرد و با خدا بر سر نعیم اعظم سخن می‌گوید؛ خداوند به او می‌فرماید: آیا من تو را خلیفه خود بر تمام ملکوت قرار نداده‌ام؟ و مهدی منتظر می‌گوید: پناه بر پروردگارم که من با این نعیم راضی شوم؛ خواسته من نعیمی بزرگ‌تر از این است (نعیم اعظم). خداوند خلق را به خاطر آن نعیم آفریده است و به ما آموخته که نعیم اعظم این است که خداوند در نفس خود راضی باشد و چگونه ممکن است خداوند تا زمانی که همه چیز را مشمول رحمت خود نکرده باشد؛ راضی گردد؟ اما کافران در روز قیامت حق سخن گفتن از جانب خداوند رحمان را ندارند و به آنها اجازه عذرخواهی داده نمی‌شود. تمام متقیان نیزدر روز قیامت اجازه سخن گفتن در برابر پروردگار رحمان را ندارند زیرا در مورد "وسیله"اشتباه کرده و نعیم اعظم را که همانا رضایت در نفس خداست و برای همین نیز آنها را آفریده است؛ وسیله‌ای برای تحقق نعیم کوچکتر خداوند و حور العین قرار داده‌اند. خداوند که آنها را برای نعیم بهشت و حور العین نیافریده است، بلکه آنان را برای خود و حورالعین و نهیم بهشت را برای آنان آفریده است. خطای آنها در اینجاست که هدف خلقت خود را محقق نساخته‌اند؛ وفرشتگان مقرب نیز با درجه عالی و رفیعی که مقام خلافت بر فرشتگان و جن و انس است به فتنه افتادند؛ این همان مقامی است که خداوند به "آدم" عنایت نمود تا او و ذریه او خلیفه خداوند بر فرشتگان و جن و انس باشند؛ اما "آدم"آن گونه که باید حق معرفت و شناخت خداوند را بجا نیاورد و جنت عامل فتنه او شد. چون اگر می‌دانست نعیم رضوان پروردگارش بزرگتر از نعیم جنتی است که او در آن است؛ چرا باید در برابر امر خداوند عصیان می‌کرد؛ و به راستی که شیطان او را درمورد -از دست دادن- بهشتی که در آن بود ترساند:
    { فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدم هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى (۱۲۰) }صدق الله العظيم [طه]
    { وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إلا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالدّين (۲۰) } صدق الله العظيم [الأعراف]
    لذا اگر "آدم" می‌دانست نعیم رضوان نفس خداوند بزرگتر ازبهشتی است که در آن است؛ چرا برای نعیمی که در آن بود دچار حرص و آز گردید و می‌خواست تا جاودانه در آن بماند و به خاطر همین هم به طمع ماندن همیشگی در آن بهشت از درخت خورد و لذا استحقاق درجه خلافت ملکوت را از دست داد و به سختی شکست خورد و خداوند در وی عزم و اراده‌ای نیافت. برای فرشتگان مقرب نیز آن درجه عالی و رفیع باعث فتنه شد:
    { وَإِذْ قَالَ ربّك لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرض خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(۳۰) وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) قَالُواْ سبحانكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۳۲) قَالَ يَا آدم أَنبِئْهُم بأسْمَائِهم فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأسْمَائِهم قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي اعلم غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كنتم تَكْتُمُونَ (۳۳) } صدق الله العظيم [البقرة]
    و از آن جایی که فرشتگان می‌دیدند ؛ فرشتگان شایستگی بیشتری برای رسیدن به این شرف- خلافت بر ملکوت – دارند؛ با خداوند به محاجه برخاستند و برای همین هم گفتند:
    { وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (۳۰)
    } صدق الله العظيم

    در نفس خداوند نسبت به فرشتگان مقرب نیز
    نارضایتی بود و می‌دانست حتی اگر فرشتگان حمد و تسبیح خداوند را بگویند؛ اما حب و قرب و رضوان نفس او را وسیله‌ای برای رسیدن به درجه عالی خلافت ملکوت کرده‌اند. فرشتگان مقرب دریافتند خداوند در نفس خود از آنها ناراضی است اما علت آن را درنیافتند تا این که خلفایی که از ذریه آدم بودند به آنها نشان داده و گفته شد:
    { وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) }صدق الله العظيم [البقرة]
    اینجا بود که فرشتگان دریافتند مسیر حق را گم کرده‌اند واین را از خلال سخنانی که پروردگارشان خطاب به آنها بیان نمود و شایسته‌تر بودن آنها را رد کرد دریافتند و دانستند خداوند را آن گونه که شایسته است عبادت نکرده‌اند و برای همین بود که پروردگار به آنها فرمود:
    { أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) } صدق الله العظيم [البقرة]
    ای علمای امت؛ به این ترتیب برای‌مان روشن شد که کافران به خاطر کافر شدن به پروردگار؛ در روز قیامت اجازه
    سخن گفتن ندارند؛ تمام متقیان و صالحان جن و انس و فرشتگان نیز چون خداوند را آن گونه که شایسته بوده است عبادت نکرده‌اند نیز در همین وضع هستند. هیچ کس از جانب خداوند رحمان؛ رخصت سخن گفتن نخواهد داشت مگرمهدی منتظر که حق بندگی و عبادت خداوند را آن گونه که سزاوار است بجا آورده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
    چرا تمام متقیان نیز رخصتی برای سخن گفتن در برابر پروردگار نمی‌یابند؛ خداوند تعالی می فرماید:
    { إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) صدق الله العظيم [النبأ]
    فرشتگان مقرب که جبریل امین نیز درمیان‌شان است هم رخصت سخن گفتن در برابر خداوند رحمان را ندارند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
    و این مقام مهدی منتظر حق پروردگارتان است؛ کسی که خداوند را چنان که شایسته اوست عبادت و بندگی می‌کند ولی آنها همگی در مورد "وسیله"به خطا رفته‌اند و می‌خواستند به آن برسند؛ ولی مهدی منتظر آن را به عنوان وسیله‌ای برای تحقق غایت و هدفش در نظر گرفته که همان راضی بودن خداوند در نفسش است.
    ای علمای امت می‌دانم این کلام بسیار بزرگ است؛ اما سخت نگرفته و بدانید یک نکته بین من و شماست و آن اینکه من ادعای خدایی نمی‌کنم؛ و سزاوار نیست که خداوند علم کتاب را به من عطا نماید و من به مردم بگویم مرا به جای خداوند بخوانند؛ و پناه بر خدا که چیزی را بگویم که در حد من نیست؛ بلکه من از شما دعوت می‌کنم که خداوند را آن گونه که شایسته اوست عبادت کنید و نعیم رضوان خداوند را وسیله‌ای برای رسیدن به فوزی مانند نعیم بهشت یا درجه عالی و رفیع خلافت ملکوت قرار ندهید؛ خداوند شما را برای این نیافریده است، بلکه آسمان‌ها وزمین وهرچه در آنهاست رابرای شما و شما را برای خود آفریده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
    من مهدی منتظر از شما دعوت می‌کنم تا پروردگارم و پروردگارتان را آن گونه که شایسته اوست عبادت نمایید؛ آیا شما همراه من راه رسیدن به نعیم رضوان او را برمی‌گزینید یا این که من باعث عصبانی شدن همه شما شده‌ام و مرا باطل و گمراه می‌بینید؟ پس اگر راست می‌گویید گمراهی من را نشان دهید. یا این که شما انبیاء و رسولان را عبادت کرده و برای همین مرا گمراه می‌دانید؛ چون شما رقابت و تلاش برای رسیدن به حب و قرب خداوند را به رسولان و انبیاء او واگذار کرده‌اید و خداوند را حق خود ندانسته و می‌خواهید که انبیاء و رسولان در نزد خداوند برای شما شفاعت کنند؟
    به پروردگار عالمیان قسم سخن گفتن درباره شفاعت جز برای مهدی منتظر بر کسی روا نیست و من نیز هرگز در پیشگاه پروردگارم شفاعت شما را نخواهم کرد؛ پناه بر خداوند که از نادانان باشم؛ چطور می‌توانم در پیشگاه خداوندی که نسبت به بنده‌اش ارحم الراحمین است شفاعت کسی را بکنم! و راست این است که خداوند به من اجازه خواهد داد که سخن صواب را بگویم و برای تحقق نعیم اعظمم، یعنی رضوان خداوند در نفسش و متحسر و حزین نبودنش با او سخن بگویم .... با توجه به آگاهی من از تحسر پروردگارم نسبت به بندگان و این که اونسبت به بندگانش از بنده اش رحیم‌تر است؛ برای همین من تا تحقق یافتن نعیم اعظم و راضی بودن او در نفسش، بهشت را برخود حرام کرده‌ام؛ و چگونه ممکن است خداوند قبل از آنکه همه چیز را مشمول رحمت خود نماید؛ در نفس خود راضی شود؟ آن گاه است که شفاعت از جانب خداوند فرا می‌رسد و خداوند به مهدی منتظر می‌گوید که تو و بندگان من همگی وارد بهشت شوید و نعیم رضوان نفس پروردگارت برایت محقق شده است؛ اینجاست که رویداد غیر منتظره‌ای اتفاق می‌افتد و برخی مردم از برخی دیگر می‌پرسند: پروردگارتان چه گفت ؟ و صالحانی که "فزع اکبر" و وحشت بزرگ آنها را محزون نکرده است می‌گویند: حق را گفت و او العلی و الکبیر است. و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الأرض وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا له مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ (۲۲) وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ له حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ ربّكم قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (۲۳) }
    صدق الله العظيم [سبأ]

    و این مهدی منتظر است که خداوند به او اجازه می دهد تا با او سخن گوید:
    { وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ } صدق الله العظيم [سبأ: ۲۳]
    و این به خاطر آن است که او خداوند را برای راضی بودن در نفسش عبادت می‌کند؛ ولی نمی‌گوید: خدایا من را شفیع بندگانت قرار ده؛ پناه بر خداوند که این گمراهی آشکاری است و تنها باعث افزودن گمراهی بندگان می‌شود؛ چون آنها خواهند گفت: " اگر این بنده نبود ما هلاک می‌شدیم؛ "خداوند آنها را به خاطر این دروغ بکشد. بلکه اگر خداوند ارحم الراحمین نبود؛ هلاک می‌شدند؛ و مهدی منتظردریافته از آن جایی که خداوند ارحم الراحمین است؛ در نفس خود نسبت به بندگانش حسرت می‌خورد . ای "کاشف" کلام خداوند را از جای خود تغییر نداده و آن را تحریف نکن؛ یا مگر منکر ارحم الراحمین بودن خداوندی؟ و اگر خداوند ارحم الراحمین است پس چگونه ممکن است برای بندگانش حسرت نخورد؛ از خداوند پروا کن.
    و این عظیم‌ترین کلامی است که مهدی منتظر از کتاب خداوند نوشته است؛ نسبت به حقیقت نام اعظم خداوند کافر نشو که اگر چنین کنی؛ نعیم رضوان خداوند را بزرگتر از نعیم جنتش نمی‌دانی؛ و خداوند بین من و تمام شما به حق داوری می‌کند که خداوند اسرع الحاسبین است.
    وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    این بیان را عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني نگاشته است.


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •