الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 08 - 1429
هـ
29 - 08 - 2008
مـ
۸-شهریور-۱۳۸۷ه.ش.
09:34
مساءً
ــــــــــــــــــــ


مقایسه میان پاسخ آقای ناصر محمد یمانی و آقای احمد حسن یمانی در مورد آفرینش زمین و آسمان

اقتباس المشاركة :
نقل قول اصلی نوشته شده توسط السائل
به نام خداوند بخشنده مهربان
برادران عضو و بازدید کنندگان گرامی خواهش می‌کنم به پاسخ‌های آقای محمد ناصر و دیگری آقای احمد الحسن از عراق درمورد معنی دو آیه‌ای که در ادامه می‌آیند نگاهی کنید. هر دوی آنها ادعا می‌کنند یمانی هستند و اما آیه شریفه :
بسم الله الرحمن الرحيم
قال تعالى( قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (فصلت:9-12)

چرا مدت آفرینش زمین و رزق و روزی آن؛ چهار روز است و آفرینش آسمان‌ها در دو روز با اینکه آسمان‌ها عظیم‌تر و بزرگتراند ؟
از حضرات خواهشمندم محاوره‌ای صورت گیرد تا ازجواب‌تان مشخص گردد کدامیک از شما داناتر است زیرا که هریک ادعامی‌کنید نسبت به قران داناترید
انتهى الاقتباس

اول پاسخ آقای ناصر محمد را برای‌تان می‌آوریم

به نام خداوند بخشنده مهربان،
و درود و سلام بر خاتم انبیاء و پیغمبران و خاندان طیب او و پیروان حق تا روز قیامت واما بعد...
برادر سؤال کننده، شاید که سؤال‌تان از باب تعجیز و غیر قابل پاسخ به نظر آید! اما هیهات هیهات (هرگز هرگز)؛ تا زمانی که پرسش شما از قرآن باشد مهدی منتظر در پاسخ به آن عاجز و ناتوان بماند همان طور که خدای متعال می فرماید:

{وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿٣٣﴾}صدق الله العظيم [الفرقان].
و ای سؤال كننده بدان كه اگر پرودگار محتاج وقت بود تا چیزی را بیافریند، یقینا آفرینش آسمانها زمان بیشتری می‌برد تا آفرینش زمین. همانا که خداوند می‌خواهد برهان و دلیل قدرت خود را به اثبات رساند که برای آفرینش محتاج زمان ندارد، لذا زمان آفرینش آسمان‌ها را کمتر از آفرینش زمین و ارزاقش قرار داد علی‌رغم این که حجم زمین به اندازه کوچک‌ترین ستاره ازستارگانی که زینت آسمان‌ها هستند، نیست. بلکه آفرینش آسمان‌ها بسیار بسیار بزرگتر و عظیم‌تر از آفرینش زمین است. خداوند برای آفرینش آسمان‌ها زمانی کمتر از زمان آفرینش زمین مقرر فرموده واین برای آن است که اگر ما می‌دیدیم که آفرینش آسمان وقت بیشتری می‌گرفت با توجه به حجم آن می‌پنداشتیم که خداوند -برای آفرینش- محتاج زمان است و هرچه آفرینش بزرگترباشد؛ پس زمان بیشتری برای تکوینش لازم است.
وبرای این که بدانید خداوند متعال به زمان احتیاجی ندارد، برای آفرینش آسمان‌ها زمان کمتری نسبت به آفرینش زمین و ارزاقش قرار داد به رغم این که خلق آسمان‌ها بزرگ‌تروعظیم‌تر است، بلکه حجم زمین برابر کوچک‌ترین ستاره زینت دهنده آسمان دنیا نیست؛ تا پی ببرید که خداوند برای آفرینش نیازمند زمان نیست بلکه در صورت خواستن چیزی فرمانش این است که بگوید "باش و بودن" (کن فیکون)
و خداوند برایتان روشن ساخته که برای آفرینش آسمان‌ها و زمین‌ نیاز به وقت ندارد، بلکه تنها فرمانش این است که بگوید: باش و بودن- كُن فيكون- است. تصدیق گفته خداوند تعالی :

{أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿٨١﴾ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٨٢﴾ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٨٣﴾}صدق الله العظيم [يس].
و جواب از صاحب علم کتاب پایان یافت شاید که صاحبان خرد متذکر شوند.
سلام بر مرسلین و سپاس خداوند پرودگار عالمیان
مفتی جواب دهنده کسی که علم کتاب (قرآن)نزد اوست عبد النعیم الاعظم مهدی منتظر ناصر محمد یمانی
_________________________
پایان جواب آقای ناصر محمد و اینک پاسخ آقای احمد حسن از عراق:

اقتباس المشاركة :
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد وال محمد الائمه و المهدیین
خداوند متعال می فرماید:‌ ( قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُٓ أَنْدَادًا ۚ ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ)
زمین را در یک روز آفرید و رزق‌های آن نیز در یک روز، و این زمین و هرچه جامدات دارد در یک روز و آنچه روی زمین است که حیّ هستند ( گیاهان و حیوانات) در یک روز و خداوند می فرماید:
(وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقْوَاتَهَا فِيٓ أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَآءً لِلسَّآئِلِينَ)
۱-(وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ ):- وآن کوه‌هاست ؛ که در روز اول -خلق- دنیای جسمانی افریده شدند، یا به قولی (کوه ها) پدید آورده شد (در زمین) از بالای آن؛ یعنی (از آسمانها)، و لیکن چیزی -از کوه‌ها-که در ظاهر زمین نمایان است ، یا روی سطح خیلی کمتر از قسمت فرو رفته آن در دل زمین است، بیشتر از دو سوم کوه در دل زمین فرو رفته برای همین است که به نام (رواسی) در قران آمده‌اند. به قولی آنها سبب استواری زمین گشته اند و هم چون میخی زمین را ثابت نگاه داشته اند(وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا) (نبا - 7)
یعنی سطح زمین را ثابت نگاه داشته و مانع از آن می‌شوند که همراه حرکت دایمی باطن زمین؛ حرکت کند .
خداوند می فرماید(وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِيٓ أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ) (نمل – 88)
یعنی آن در حال حرکت است ولی همراه با حرکت زمین حرکت می‌کند و از اختلال و جدا شدن پوسته از هسته زمین پیشگیری می‌کند. بدین ترتیب حرکت زمین متوازن می‌ماند
۲-(وَبَارَكَ فِيهَا) و منظوراز منافع، آب است همان برکت فرود آمده از آسمان، که این -آفرینش- نیز جزو روز اول در عالم جسمانی می باشد:
( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) (الأعراف:96) .

۳- ( وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَدر عالم جسمانی فقط در دو روز:یک روز زمین و آب، و یک روز جانداران ( گیاهان و حیوانات)
و فرمایش خدای متعال ( أربعة أيام) درمورد کوه‌های استواراست که جزو عالم جسمانی است و همانا که ظهور درکل آسمان است و آن ، کوه های استوار کیهان است.
و فرمایش خدای متعال ( من فوقها) به اين معنى است كه آسمان در آن تجلی پیدا کرد
( وَبَارَكَ فِيهَا ). و منافع در عالم جسمانی که عبارت است از :آب، و آن ظهور برکت در آسمانهای ششگانه است، و برکت در آسمان؛ همان علم است.
و این دو امر مجزا( وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا) و (بَارَكَ فِيهَا) که اینها دو روز برای آسمان هفتم کلي و آسمانهای شش‌گانه المثالیه.

(ثُمَّ اسْتَوَىٰٓ إِلَى السَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَآ أَتَيْنَا طَآئِعِينَ** فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم)**ِ( فصلت۱۱/۱۲)
(فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ) و آن آسمان کلی هفتم است، و شش آسمان مثالیة پائین تر از آن ، و آسمان جسمانی: زمین به معنای وسیعتر ، جایست که در برگیرنده خورشیدها و کواکب است.
آسمان هفتم را در یک روز آفرید، وملکوت را در یک روز، و آسمان اجسام را در یک روز، و به هر آسمان امرش را در یک روز وحی کرد

در یک روز فرمان آسمان هفتم را صادر کرد، و در یک روز امر ملکوت را وحی نمود، و در یک روز امر ملک را وحی نمود.
یعنی (آسمان ها و زمین ها)در دو روز پایان یافت: یک روز برای آفرینش و یک روز برای -وحی- امر
( وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا): و این جزء روز اول زمین است ، زیرا که آسمان دنیا به دو آسمان تقسیم می‌شود که عبارتند از ( آسمان اول المثالیه) و (آسمان دنیای جسمانی ) که هر دو از جهتی یک آسمان هستند: برای ارتباط آسمان اول به عالم جسمانی، و ارتباط تدبیر مستقیم است، و از جهتی دو آسمان زیرا که نخستین : ملکوت اجسام ، و هر دوی آنها آسمان دنیا را بیان می‌کنند، زیرا که آسمان نخست : ملکوت اجسام ، که هر دوی آنها به صورت کامل به هم آمیخته اند و نفوس در آسمان اول ،که آن :مدیریت کردن اجسام در آسمان دنیا است. آیا بین جسم انسان و نفسش جدایی می‌بینی!
و در همان زمان می‌گویم:-آیا اختلاف بین روح انسان و جسمش را می‌بینی !
و از آن چه خواندی دانستی که روزها شش روزٔاند که عبارتند از:

آفرینش آسمان هفتم در یک روز و رزق روزی‌اش ( امرش) در یک روز .
وآفرینش آسمان‌های شش‌گانه در یک روز و رزق روزی‌اش ( امرش) در یک روز
و زمین ( و همراه آن عالم جسمانی) ودر یک روز رزق و روزی آن.
یا به نوعی نور و امرش را در دو روز آفرید.
و مثال (ملکوت)و امرش در دو روز آفریده شد.
و ملک ( اجسام) و رزق و روزی‌اش در دو روز .
و باید که به ترتیب از بالا به پایین باشد. چرا که ملکوت تجلی و ظهور نوراست و به همین ترتیب ....
و هم چنین می‌بایست دانست که (آسمان اول ) نهایت آسمان دنیاست، یعنی آسمان دنیا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌در این عالم جسمانی شروع می‌شود، و در ( اول عالم ملکوتی روحانی) تمام می‌شود، يعني نهايت آن حلقه وصل است ،و نهایت آان یا حلقه وصل، آسمان اول است. در زیارت جامعه(...و استدلال خداوند بر اهل دنیا و آخرت و اولین...)
و در قران ؛( وَهُوَ اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَىٰ وَالْآخِرَةِ ۖ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (قصص )70
و خدای متعال می‌فرماید(وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَىٰ فَلَوْ لَا تَذَكَّرُون) (واقعه - )62
( و در عالم اول :"ذر"، و بازگشت و نفس‌ها )، که خدای پاک ومنزه از روزی که عالم اجسام را افرید؛ به آن نظر نکرد هم چنان که پیغمبر (ص) فرموده است. اما نقطه اهتمام ازنهایت عالم اجسام شروع می‌شود و آن نهایت آسمان دنیاست ، که این نهایت آسمان اول است .
خدای متعال می‌فرماید: ( وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ) (المؤمنون:17) .

سَبْعَ طَرَائِقَ همان( هفت آسمان اند).از آسمان اول تا آسمان هفتم و آسمان دنیای اجسام جزو آن نیست زیرا که آن بالای ما نیست بلکه ما درون آنیم و آن ما را در برگرفته که او ( زیر ما و بالای ما واز همه جهت زمین)
(يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ). (عنكبوت-۵۴)
- و برایت روشن می‌شود سبب ورود آیه فوق در این موضع چیست.
و آن یعنی این که آسمان‌ها ا‌گر به این نحو شمارش شوند هشت آسمان خواهند بود و نه هفت و اما دنیای جسمانی شمرده نمی‌شود زیرا که جزئی از آسمان دنیاست( و هر آن چه در آن است از آسمان اول و آسمان جسمانی)
پس اگر نام "الاولی" یا "دنیا" را بردی یعنی: ضمن آن است زیرا که او جزء آن و تابع آن است.
وآسمان جسمانی یک بار زمین و یک بار آسمان دنیا به حساب می‌آید، زیرا که او طرف قابل دیدن آنست. و در آسمان جسمانی زمین بلکه کل هفت زمین ،و در هفتمین جهنم است . کما این که بهشت در آسمان دوم است ، اما در آسمان اول (بهشت زمینی ) وجود دارد( و آن بهشت آدم است) زیرا که " الأولى" همان طور که توضیح داده شد جزئی از آسمان دنیاست، و ملکوت آنست ( از علی بن ابراهیم، از پدرش، از احمد بن محمد بن ابی نصر ، از حسین بن میسر گفت : از ابا عبدالله(ع) در مورد بهشت آدم(ع) سوال کردم و گفت ، بهشتی از بهشت‌های دنیاست که خورشید و ماه در آن نمایان‌اند و اگر ازبهشت‌های آخرت بود هیچ وقت از آن خارج نمی‌شد)
( وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا) : و چراغ‌ها همان انبیاء و فرستادگان و اوصیاء(ع) هستند ، که با آموزش ها و اخلاق الهی که به مردم می‌آموختند .
اتباع خویش را از وسوسه شیطان محفوظ می‌دارند. وآشکار‌شدنشان :در آسمان جسمانی در ستارگان و خورشیدهای درخشان . و چقدر تاریکی در آسمان فراون است . و چقدر کم است نسبت ستارگان به قسمت تاریک آسمان ، همان طور که در زمین نسبت پیغمبران کم است و اکثرا مخالف انان هستند با آنان می‌جنگند و از دستور آنان تخلف کرده و یاریشان نمی‌کنند. و تعداد پیغمبران و امامان و انصارشان همیشه کم است مثل نسبت ستارگان در آسمان جسمانی .
و در نهایت حرکت جهان عظیم (منظورم قوس نزولی است) و شروع صعود آن از جهت آخرت ، عالم جسمانی شروع به تحول وتبدیل به جهنم و آتش می‌شود وآنان که زینت‌های زمینی را انتخاب کردند جزایشان بازگشت به سوی آنچه انتخاب کردند است، که به خاطرش معصیت خدا را کردند ( یا حداقل درآن در جا زدند ) زیرا که جهنم آتشین خواهد بود، به سبب اعمال، افعال و ظلمشان . و اینک آیه‌ای که آمده بود برایتان واضح می‌گردد(يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ)
و در شروع صعود ( قوس نزولی) عالم الرجعة آغاز می‌شود و آن عالمی است دیگر و امتحانی دیگر برای آن که ایمان یا کفررا انتخاب کند ،و دنیای الرجعة شروع می‌شود:همگام با انتهای ملک مهدی دوازدهم (ع)، و او قائمی است که حسین (ع) با او خارج مي‌شود .
و اما خدای متعال میفرماید:
(ثُمَّ اسْتَوَىٰٓ إِلَى السَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَآ أَتَيْنَا طَآئِعِينَ* فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)
و کسی که این را می‌خواند احساس میکند که کلمه (ثم) یعنی (بعد از آن) یعنی بعد از آفرینش زمین و مقدر کردن روزی آن؛ بر آسمان مسلط گشت...
ولی کلمه "ثم" دال بر "بعد از آن" ندارد بلکه معنای آن در این محل توبیخ عطف به کلیه سخنان است و مختص آفرینش روی زمین نیست. یعنی هشداری برای توجه به آیه‌های قبلی است (قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْض....) و معنای آن در این جایگاه این است که؛ آیا مگر او نیست که به آسمان تسلط يافت پس چطور به او کفر می ورزید)
و ملاحظه کن که در این آیه آخراز آسمان و زمین یاد شده ، خداوند می‌فرماید:
(ثُمَّ اسْتَوَىٰٓ إِلَى السَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا)
پس اگر زمین قبلا آفریده شده، پس معنای خلقت دوباره‌ی آن چیست ( ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا). بلکه خواسته در این جا موضوع رابه صورت دیگر و ازجهت دیگر توضیح دهد بدین گونه که در آیات سابق (قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْض...)
ذکر تفصیلی نعماتی که خداوند پاک ومنزه پیشاپیش آفریده آمده و در این آیات (ثُمَّ اسْتَوَىٰٓ إِلَى السَّمَآءِ) شرح کیفیت آفرینش است یعنی تبیان این آیه (إِنَّمَآ أَمْرُهُٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون)شأن او این است كه چون پدید آمدن چیزی را اراده كند، فقط به آن می‌گوید: باش، پس بی‌درنگ موجود می‌شود.
و این مراحل یعنی آفرینش آسمان هفتم و سپس شش آسمان دیگری و سپس عالم جسمانی می‌بایست به این ترتیب و تسلسل باشند زیرا که وجودشان به یکدیگر وابسته است و نمی‌توان شش -آسمان ـ را قبل از هفتمی آفرید چون شش آسمان، از آسمان هفتم آفریده شده‌اند و آفرینش آسمان جسمانی هم قبل از شش آسمان ‌امکان پذیر نیست، چون از آسمان‌های شش‌گانه آفریده شده است. بلکه از اولین خصوصا با آن که در ارتباط است ( یعنی همراه جسمانی )[ بل من الأولى بالخصوص المشتبكة معها (أي مع الأجسام)،] ،و نخست عالم "ذر"است و آن عالم الرجعه است ، وبعد از آن که در عالم" ذر" آفریده شدیم؛ از آن به عالم جسمانی وارد شدیم ، و از عالم جسمانی خارج خواهیم شد به عالم الرجعه وارد می‌شویم ،و این همان قوس نزولی است که سه رکن دارد، همان طور که قوس صعود سه رکن دارد وبا آن شش رکن خواهد شد که همان (سپر داود ) و سپر انبیاء و اوصیاء است.
اما روزهای شش گانه آفرینش :و آن ها روز به معنای زمانی نیستند بلکه مرحله هستند یعنی در شش مرحله ، که ضروری و باید باشند و باید در مرحله اول آفرینش نور و امرش باشد سپس ملکوت و امرش،سپس اجسام و رزق آن و هر مرحله به مرحله پیشین وابسته است ، این مراحل شش گانه حتمی هستند. یعنی باید از روز اول (مرحله اول) آسمان هفتم آفریده شود و در روز دوم ( مرحله دوم) امرش آفریده شود زیرا امرآن از خود آن آفریده شده وباید یک مرحله بعد از آن افریده شود. سپس از آن- آسمان هفتم و ارش- عالم مثال ( ملکوت ) وامرش آفریده شد. ازآسمان ششم تا اولین آسمان ( که نهایت اسمان دنیاست ) سپس امر ملکوت آفریده میشود زیرا که از خود آن آفریده شده ، ودر روز سوم ملکوت و روز چهارم امرش؛ چون ملکوت متکی به آفرینش هفتم (در روز اول) و امرش ( روز دوم) است.پس آفرینش ملکوت در روز سوم-مرحله سوم- امری حتمی میشود، و سپس امرش درروز چهارم چون امر آن وابسته به ملکوت است و چون که از آن آفریده شده و همچنین روز پنجم و ششم ، یعنی آفرینش عالم جسمانی یا جهان جسمانی یا زمین ( به معنایی وسیعتر) که شامل زمینی که ما روی آنیم و همه ستارگان و خورشیدهاست و سپس روزی و قوت ان رد آن افریده می‌شود؛ چون از آن آفریده شده ، گیاه از زمین آفریده و روی آن میروید و حیوان از زمین آفریده شده و روی آن زندگی می‌کند و روزی می‌گیرد و این شش مرحله یا شش روز حتمی است و این آفرینش محتاج این ترتیب است و عالم پایین‌تر به عالم بالاتر نیاز دارد و وابسته به ان است وعالم اجسام ( الملک) یا عالم الشهادة : به ملکوت نیازمند است.
و ملکوت : نیازمند و محتاج نور ( هفتم کلی= السابعة الکلیه) است به عبارت دیگر : همه آنها در دو روز آفریده شده‌اند ، همان طور که خدای متعال میفرماید (ثُمَّ اسْتَوَىٰٓ إِلَى السَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَآ أَتَيْنَا طَآئِعِينَ* فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا)
زیرا که آفرینش آسمان هفتم وامرش در دو روز و بقیه آنها ، تجلی و ظهورش آن است و آنچه در هفتم صادر میشود در ملکوت حاصل میشود و انچه در ملکوت رخ میدهد در الملک رخ میدهد و خوابی که می‌بینی و در عالم اجسام رخ میدهد ( الملک) چیزی جز امری که در ملکوت رخ داده نیست و بعد از آن در عالم جسمانی رخ داده است
انتهى الاقتباس
از این که حق برای اهل حق از باطل معلوم گشت، خدا را سپاس گذاریم..
بسم الله الرحمن الرحیم، و با درود بر جدم خاتم پیامبران و آله الطاهرین و با درود بر رهروان حق تا روز قیامت.
ای کسانی که به دنبال حق هستید بدانید که برای هر ادعایی برهان لازم است و خداوند متعال اثبات ادعای امام زمان را در بیان حقی نهاده که از شدت وضوح هم علمایتان و هم افراد نادان توانایی درک و فهم آن را داشته باشند و برای ما کافیست که از گفتار احمد حسن الیمانی نقل قول کنیم و ناحق بودن آن را ثابت کنیم
{وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم [فصلت:۱۲].

احمد حسن الیمانی گفته است: در این آیه مقصود خداوند پیامبران و اوصیا است! و با این سخن، کلام خداوند متعال را تحریف کرد. خداوند چنین قصدی نداشته ودر آیه فوق در مورد پیامبران و اوصیاء صحبت نمی‌کند؛ بلکه موضوع درباره آفرینش آسمان‌هاست. اینک به متن کامل آیه توجه کنید که برخلاف گمانه زنی احمد حسن یمانی، در آن هیچ ذکری از پیامبران و اوصیاء دیده نمی‌شود، خداوند متعال فرمودند:
{قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ۚ ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩﴾ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ ﴿١٠﴾ ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿١١﴾ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
واحمد حسن الیمانی درمورد معنی این فرموده‌ی خداوند متعال:
{وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم
می‌گوید مقصود خداوند پیامبران واوصیا است ! خداوند با قرار دادن چراغ‌هایی (پیامبران و اوصیا ) آسمان را زینت بخشید. بلکه او-حسن یمانی- زمینی را که بر روی آن زندگی می‌کنیم آسمان قرار داده! و با این کار عالم را به ناحق زیر و رو کرد . و این همان تحریف کلام خداوند متعال و تأویل با حدث وگمان است که از حق به دور است و کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
واین است تأویل حق:‌ سزاوار نیست که در بیان حق قرآن چیزی جز حق به خدا نسبت دهم و دلیلم را از ذهن و یا از خودم نمی‌آورم بلکه از خود قرآن عظیم برهان میآورم و دلیلم را با آیه‌ای که به تفسیر و تاویل نیاز داشته باشد نمی‌آورم چرا که این برهان و دلیل نمی‌تواند باشد؛ سزوارنیست دلیل و برهان غیر از آیات محکماتی باشد که برای عالم و جاهل و برای هر عرب زبان واضح و روشن باشند، بیانی که برای این آیه آورده شده را با بیان مهدی حق ناصر محمد یمانی مقایسه کنید، و برای شما بیان حق را میآورم و تکرار می‌کنم سزواز نیست چیزی جز حقیقت به خدا نسبت دهم.
خداوند متعال می‌فرماید:

{وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم
و خداوند می‌فرمايد اوست كه آسمان دنیا را باچراغ‌ها که همان ستاره‌ها-نجوم- هستند، مزین نموده و از میانآسمان‌های هفت‌گانه این نزدیک‌ترین به شماست. هم چنین آنها را حفاظی برای آسمان دنیا از شیاطین قرار داده که از( ملأ اعلی ) استراق سمع می‌کنند و از هر جانب هدف قرار می‌گیرند باتوجه به این که این چراغ ها-ستاره‌ها- گاه به گاه منفجر می‌شوند و برهان حفاظت کردن این فرمایش خداوند متعال است که:
{إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

این یعنی چراغ‌ها ( ستارگان ) منفجر و در جهات مختلف پراکنده می‌شوند اما چشم انسان ناتوان و قادر به تشخیص آن نیست و در خلقت خداوند در آسمان تفاوتی نمی‌بیند و اگر دو باره بنگرد هیچ تغییر و تفاوتی نخواهد دید و ستارگان را مثل همیشه می‌بیند گویا که هیچ حادثه‌ای رخ نداده است علی رغم اینکه چراغ‌هایی که زینت آسمان دنیا هستند، منفجر می‌شوند تا شهاب‌هایی برای شیاطین باشند زیرا که در همه جهات پراکنده می‌شوند.
و خداوند این حقایق را در قرآن عظیم برایمان نمایان ساخته است و خبر داده که ما این انفجاراین زینت‌های آسمان دنیا را نمی‌بینیم چون دید ما محدود است . حتی نگاه محمد رسول خدا -که خبر این وقایع بر وی نازل شده است -هم اگر بارها نگاه کند هیچ گونه اختلافی در ستارگان نخواهد دید زیرا که دید او دید انسان عادی است و انفجار چراغ ‌ای آسمان دنیا را نخواهد دید ،خدای متعال در این مورد می‌فرماید:

{الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَّا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَـٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ} صدق الله العظيم [الملك]
و خداوند متعال این وقایع را معجزه‌ی برای تصدیق محمد رسول خدا - صلی الله علیه و آله وسلم-قرار داده تا روشن گردد او به حق قرآن را از خداوند حلیم و حکیم دریافت می‌کند وگرنه او از کجا از این انفجارهای نجومی خبر دارد و دید او مانند دید سایر انسان‌ها محدود و ناچیز است و اگر نگاه به آسمان کند هیچ اختلافی نمی‌بیند و آسمان همان طوری است که در تمام شبها دیده می‌شود آسمانی بلند بدون ستون با زینت ستارگان. برای باورکردن و تصدیق حق؛ خدای متعال به محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید به آسمان نگاه کند آیا شکاف‌هایی در ستارگان علی رغم منفجر شدن گاه به گاه آنها می بیند؟ خداوند متعال به رسولش می‌فرماید:
{مَّا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَـٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ} صدق الله العظيم،

و سپس به وی خبر داد که وضعیت در آن جا آن چنان که می‌بیند؛ بدون تغییر نیست بلکه در آن جا انفجارات ستاره‌ای در چراغ‌های آسمان دنیا وجود دارد و خداوند این خبر را آیه و نشانه تصدیق برای محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار داده تا ثابت شود محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم قرآن را از خداوند دانا و حکیم دریافت می‌کرده است ، چون خداوند می‌داند دانشمندان در زمان ما- عصر حاضر- این اختلاف و تفاوت در ستارگان آسمان دنیا را با تلسکوپ خواهند دید؛ این امر را معجزه تصدیق محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد تا مردمان عصر حاضردریابند او به حق قرآن را نزد خداوند حکیم و علیم دریافت می‌کرده است.
و اگر در جستجوی مصداقیت این بیان یمانی از یمانی حق از مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برآیید؛ با علم و منطق و بر اساس واقعیات حقیقی و با دقتی متناهی و به دور از کوچک‌ترین خطایی حق بودن آن را درمی‌یابید. کسانی که به دنبال حق هستند- بدانند- سزاوار نیست من جز حق به خدا نسبت دهم ؛ من جز حق نسبت به خدا چیزی بر زبان نمی‌آورم و بر اساس هوای نفس و گمان که دور از حقیقت است – و کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند- حرفی نمی‌گویم و
مانند کسانی نیستم که با بیان‌هایی که هرگز مقصود و منظور خدا نیست؛ کلام خدا را از جایگاهش تحریف می‌کنند. مانند مدعی‌ای چون احمد حسن یمانی که این آیه را به این ترتیب شرح داده:

اقتباس المشاركة :
(وَزَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ) و چراغ ها همان پیغمبران و انبیاء و اوصیاء (ع) هستند که پیروان‌شان را با آموزش ها و اخلاق الهی که به مردم یاد می دهند از وسوسه شیاطین حفاظت می‌کنند و ظهور آنها :در آسمان جسمانی با ستارگان و خورشیدهای دارای نور در ذات خود است .و چقدر تاریکی در آسمان بسیار است و چقدر کم است نسبت ستارگان به تاریکی ، همان که در زمین نسبت انبیاء چقدر کم و آنان که با آنها دشمنی کردند چه بسیارند . و همیشه کمند انبیاء و اوصیاء و دوستانشان مانند ( کمی ستارگان در آسمان جسمانی)
انتهى الاقتباس
احمد حسن یمانی وای که چقدر کلام خداوند را از موضعش تحریف کردی! به خداوند علی عظیم قسم می‌خورم که شما از کسانی هستید که به خدا به غیر حق نسبت داده وسخن می‌گویید و چقدر سخنان شما از حقیقت دور است خیلی دور .... بلکه ای احمد حسن یمانی سخنی را می‌گویی که خداوند هیچ وقت قصد آن را نداشته نه از نزدیک و نه دور..تا فقط شاید رضایت شیعه را بدست آوری و تو را باور کنند و هیچ وقت تو را باور نمی‌کنند جز کسانی که مثل خودتان‌اند و اما اولوالباب ( خردمندان ) از شیعه اثنی عشری خواهند دید که چه تفاوتی عظیمی بین سخنان احمد حسن یمانی - که خداوند هیچ دلیلی بر مصداقیت و اثباتش نازل نکرده - و بیان ناصر محمد یمانی -کسی که برای سخنانش از نزد پروردگارشان برهان حق و آشکار می‌آورد- وجود دارد.

و هم چنین به انصار و در رأس آنها حسین بن عمر و اباریم دستور می‌دهم که مصداق علمی این بیان حق را که در عالم حقایق و واقعیات موجود است بیاورند و تصاویری از چراغ‌های ستارگان در حال انفجار را بگذارند تا تصدیق سخن حق در عالم واقعیات و حقایق باشد.
و سلام بر مرسلین و الحمد ولله رب العالمین...
مفتی بحق المهدی منتظر حق یاور و ناصر حق کسی که جز حقیقت به خداوند نسبت نمی‌دهد امام ناصر محمد یمانی

اقتباس المشاركة 6382 من موضوع مقارنة بين جوابين حول خلق الأرض والسماء للسيد ناصر محمد اليماني والسيد أحمد الحسن اليماني..


الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 08 - 1429 هـ
29 - 08 - 2008 مـ
09:34 مساءً
ــــــــــــــــــــ



مقارنة بين جوابين حول خلق الأرض والسماء للسيد ناصر محمد اليماني والسيد أحمد الحسن اليماني ..

اقتباس المشاركة : السائل
بسم الله الرحمن الرحيم
الاخوة الاعضاء والزائرين ارجو منكم الاطلاع على جوابين احدهما للسيد محمد ناصر وآخر للسيد احمد الحسن في العراق وكلاهما يقول انه اليماني وكانا ردا على سؤالي لهما حول معنى الاية الشريفة :
بسم الله الرحمن الرحيم
قال تعالى( قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ * وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (فصلت:9-12)
لماذا مدة خلق الأرض وأرزاقها أربعة أيام بينما خلق السماوات في يومين مع إن السماوات أعظم ؟ .
فارجو منكم فتح حوار للنقاش على من هو الاعلم بينهما من خلال اجوبتهما لان كل منهما يدعي الاعلم بالقرآن .....
انتهى الاقتباس من السائل
وإليكم أولاً جواب السيد ناصر محمد:

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسَلين وآله الطيّبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
أخي السائل، لعل سؤالك هذا من باب التعجيز! وهيهات هيهات أن يَعجز المهدي المنتظَر عن الجواب مادام السؤال مُتعلّق بعلم الكتاب، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

فاعلم أيّها السائل بأنّ الله لو كان يحتاج إلى الوقت ليخلق الشيء لاستغرق خلق السماوات زمناً أطول من خلق الأرض، وحتى يُثبت الله بُرهان قدرته بأنّه لا يحتاج إلى الوقت جعل زمن خلق السماوات أقصر من خلق الأرض وأقواتها؛ برغم أنّ الأرض لا تعدل أصغر نجم من زينة السماوات في الحجم؛ بل خلق السماوات أكبر وأعظم من خلق الأرض بفارقٍ كبيرٍ، ولذلك جعل زمن الخلق للسماوات زمناً أقصر من خلق الأرض، وذلك لأنّنا لو وجدنا بأنّ الله استغرق وقتاً أطول لخلق السماوات نظراً لضخامة حجمهن لعلمنا بأنّ الله يحتاج إلى الوقت، وكلما كان الخلق أكبر وأضخم لاحتاج إلى زمنٍ أطول.

وحتى تعلمون بأنّ الله لا يحتاج إلى الوقت جعل خلق السماوات في زمنٍ أقصر من خلق الأرض وأقواتها برغم أنّ السماوات أكبر وأضخم وأعظم؛ بل لا يساوي حجم الأرض لحجم أصغر نجوم زينة السماء الدنيا، وذلك لكي تعلموا بأنّ الله لا يحتاج إلى الزمن لكي يخلق الشيء؛ بل إنّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون.

وبيّن الله لكم بأنّه لا يحتاج للوقت لخلق السماوات والأرض وإنّما أمره إذا أراد شيئاً إنّما يقول له كُن فيكون تصديقاً لقول الله تعالى: {أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿٨١﴾ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٨٢﴾ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [يس]. وقُضي الجواب من الكتاب وليتذكّر أولو الألباب.

وسلامٌ على المرسَلين، والحمد لله ربِّ العالمين ..
المُفتي بالجواب مَنْ عنده علم الكتاب عبد النعيم الأعظم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
________________


انتهى جواب السيد ناصر محمد، واليكم جواب السيد أحمد الحسن من العراق:

اقتباس المشاركة :
بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وال محمد الأئمة والمهديين
قال تعالى : (قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ) .
خَلق الأرض في يوم، وخَلَق أرزاقها في يوم، فالأرض بما فيها من جمادات في يوم، وما على الأرض من أحياء (نباتات وحيوانات) في يوم .
وقال تعالى : ( وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ) .
1- ( جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ ):- وهي الجبال، وهي من ضمن اليوم الأول في العالم الجسماني، أي أنها (الجبال) تجلت فيها (في الأرض) من فوقها (أي من السماء)، وإلا فان الظاهر على سطح الأرض، أي فوقها من الجبال اقل بكثير من الغائر في باطن الأرض، فأكثر من ثلثي الجبل غائر في باطن الأرض، ولذا عبر عنها (رواسي)، أي هي سبب إرساء الأرض، فكأنها أوتاد للأرض تثبتها ( وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً) (النبأ:7)، أي تثبت سطح الأرض وتمنعه عن الحركة مع حركة باطن الأرض المستمرة . قال تعالى : ( وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ) (النمل:88) أي هي متحركة ولكنها مع حركة الأرض فتمنع سطح الأرض عن الاختلال والانفصال عن باطن الأرض . فتكون حركة الأرض متزنة .
2- ( وَبَارَكَ فِيهَا ):- وهو الماء البركة النازلة من السماء، وهي من ضمن اليوم الأول في العالم الجسماني : ( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) (الأعراف:96) .
3- ( وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ):- في العالم الجسماني يومين فقط : يوم الأرض والماء، ويوم الأحياء (النبات والحيوان ).
وقوله تعالى (أربعة أيام)، لان الرواسي وهي :- في العالم الجسماني، إنما هي ظهور للسماء الكلية، وهي : رواسي الكون .
وقوله تعالى (من فوقها) أي أن السماء تجلت فيها .
(وَبَارَكَ فِيهَا ):- والبركة في العالم الجسماني هي : الماء، وإنما هو ظهور لبركة السماوات الستة، والبركة هي العلم في السماء .
فهذين الأمرين : (وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا) و : (وَبَارَكَ فِيهَا ) إنما هما يومين للسماء السابعة الكلية، والسماوات الستة المثالية .
( ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (فصلت:11- 12) :
(فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ ) :- وهي السماء السابعة الكلية، والسماوات الست المثالية دونها، والسماء الجسمانية : (الأرض بمعناها الأوسع، حيث تشمل الشموس والكواكب) .
خلق السابعة في يوم، والملكوت في يوم، وسماء الأجسام في يوم، وأوحى في كل سماء أمرها في يوم .
في يوم أوحى أمر السماء السابعة، وفي يوم أوحى أمر السماوات الملكوتية، وفي يوم أوحى أمر الملك .
أي إنها (السماوات والأرضين ) تمت في يومين : يوم للخلق، ويوم للأمر
( وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ) :- وهذا تابع إلى يوم الأرض الأول، لان السماء الدنيا تنقسم إلى سماءين هما : (السماء الأولى المثالية) و (السماء الدنيا الجسمانية)، فهما سماء واحدة من جهة، لارتباط السماء الأولى بالعالم الجسماني، ارتباط تدبير مباشر، وسماءين لأن الأولى : ملكوت الأجسام، فكلاهما يعبر عنه بالسماء الدنيا، لان السماء الأولى : ملكوت الأجسام، وهما مشتبكان تماما . فالأنفس في السماء الأولى، وهي : تدبر الأجسام في السماء الدنيا، فهل ترى انفصال بين نفس الإنسان وجسمه ! .
وفي نفس الوقت أقول :- ألا ترى الاختلاف بين نفس الإنسان وجسمه ! .
ومما تقدم تعلم أن الأيام ستة وهي :
السماء السابعة خلقت في يوم، وقوتها ( أمرها ) في يوم .
والسماوات الستة خلقت في يوم وقوتها ( أمرها ) في يوم .
والأرض (ومعها العالم الجسماني) في يوم وقوتها في يوم .
او خـُلق النور وأمره في يومين، وخـُلق المثال (الملكوت) وأمره في يومين . وخلق الملك (الأجسام) وأرزاقها في يومين، ولابد من أن تترتب من العالي إلى السافل، لأن الملكوت تجلي وظهور للنور وهكذا …
ويجب ملاحظة أن (السماء الأولى) هي نهاية السماء الدنيا، أي أن السماء الدنيا تبدأ في هذا العالم الجسماني، وتنتهي في : (أول العالم الملكوتي الروحاني)، أي أن نهايتها حلقة وصل، ونهايتها أو حلقة الوصل هي السماء الأولى، في الزيارة الجامعة ( … وحجج الله على أهل الدنيا والآخرة والأولى … ) .
وفي القرآن : ( وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (القصص:70)
وقال تعالى ( وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ) (الواقعة:62)
(وفي الأولى عالمي : الذر، والرجعة، وفيها الأنفس)، فالله سبحانه وتعالى لم ينظر إلى عالم الأجسام منذ أن خلقه كما قال رسول الله (ص) . إنما محط الاهتمام يبدأ من نهاية عالم الأجسام، وهي نهاية السماء الدنيا، وهذه النهاية هي السماء الأولى .
وقال تعالى : ( وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ) (المؤمنون:17) . السبع طرائق هي : (السماوات السبع) من السماء الأولى إلى السماء السابعة، وليست السماء الدنيا الجسمانية منها، لأنها ليست فوقنا، بل نحن فيها، فهي محيطة بنا وهي : (تحتنا وفوقنا وعن كل جهات الأرض) ( يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ) (العنكبوت:54)
- وسيتبين لك فيما يأتي لِمَ أوردتُ هذه الآية في هذا الموضع -
وهذا يعني أن السماوات إذا عدت بهذا التفصيل تكون ثمانية، وليست سبعة، وإنما لم تعد الدنيا الجسمانية، لأنها جزء من السماء الدنيا (بما فيها من سماء أولى وسماء جسمانية) فإذا ذكرت الأولى أو الدنيا فهي : من ضمنها، لأنها جزء منها أو تابعة لها .
والسماء الجسمانية مرة تعد هي : (الأرض) ومرة تعد هي : (السماء الدنيا)، لأنها الجانب المرئي منها . وفي السماء الجسمانية الأرض بل كل الأرضين السبع، وفي السابعة (جهنم)، كما إن الجنة في السماء الثانية، أما في الأولى فتوجد (الجنة الأرضية) (وهي جنة آدم)، لأن الأولى كما بينتُ إنما هي جزء من السماء الدنيا، وهي ملكوتها (عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن الحسين بن ميسر قال : سألت أبا عبد الله (ع) عن جنة آدم (ع) فقال : جنة من جنان الدنيا تطلع فيها الشمس والقمر ولو كانت من جنان الآخرة ما خرج منها أبدا) .
( وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ) :- والمصابيح هم الأنبياء والمرسلون والأوصياء (ع)، يحفظون الذين يتبعونهم من وسوسة الشياطين، بالتعاليم والأخلاق الإلهية، التي يعلمونها الناس . وظهورهم : في السماء الجسمانية بالكواكب والشموس المضيئة . فما أكثر الظلام في السماء، وما اقل النجوم نسبة إلى الجزء المظلم، كما إن في الأرض ما اقل الأنبياء، وما أكثر من خالفهم وحاربهم، وتخلف عنهم ولم ينصرهم . فقليل دائما هم الأنبياء والأوصياء وأنصارهم، كـ( قلة النجوم في السماء الجسمانية) .
وفي نهاية حركة الفـَلك الأعظم : (اقصد قوس النـزول) وبداية صعوده إلى جهة الآخرة، سيبدأ هذا العالم الجسماني بالتحول إلى جحيم ويستعر، فالذين اختاروا زخرف الأرض عـقوبتهم إعادتهم إلى ما اختاروه، وعصوا الله من اجله (أو قل إبقاءهم فيه) لأنه سيكون جهنم المستعرة، بإعمالهم وأفعالهم وظلمهم . والآن تبين لك مناسبة الآية السابقة
( يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ) .
وعند بداية صعود (قوس النزول) يبدأ (عالم الرجعة)، وهو عالم آخر وامتحان آخر لمن محض الإيمان ولمن محض الكفر، وعالم الرجعة يبدأ : مع نهاية ملك المهدي الثاني عشر (ع)، وهو القائم الذي يخرج عليه الحسين (ع) .
أما قوله تعالى ( ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ) .
والتي يظن من يقرأها إن (ثم) تدل على البَعدِية : أي ثم بعد أن خلق الأرض وقدر فيها أقواتها … استوى إلى السماء …
وهي في الحقيقة لا تدل على ذلك، بل معنى (ثم) هنا هو (التوبيخ) بالعطف على مجمل الكلام، وليس على خلق الأرض بالخصوص، أي إن العطف على معنى التوبيخ في الآيات المتقدمة، ( قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ … )، فمعناها هنا : ( ثم أليس هو الذي استوى إلى السماء … فكيف تكفرون به ) .
ولاحظ إن في هذه الآية الأخيرة ذكر السماء والأرض، قال تعالى: ( ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً)، فإذا كانت الأرض خلقت قبل ذلك، فما معنى أن يخلقها مرة أخرى (ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً )، بل المراد هنا توضيح الصورة بشكل آخر، ومن جهة أخرى، حيث في الآيات السابقة : (قُلْ أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ … )، تفصيل وذكر للنعم التي أسبغها سبحانه وتعالى، وفي هذه الآيات ( ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ … ) بيان لكيفية الخلق أي بيان لهذه الآية ( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) .
وهذه المراحل : أي خلق السماء السابعة، ثم السماوات الست، ثم عالم الأجسام، لابد أن يترتب بهذا التسلسل، لأنها تعتمد على بعضها، فلا يمكن خلق الستة قبل السابعة، لأنها : (أي السماوات الست) إنما خلقت من السابعة، ولا يمكن خلق الأجسام دون خلق السماوات الست، لأنها خلقت من السماوات الست، بل من الأولى بالخصوص المشتبكة معها (أي مع الأجسام)، والأولى هي عالم الذر وهي عالم الرجعة، فمنها دخلنا إلى عالم الأجسام، بعد خلقنا في الذر، وسنخرج من عالم الأجسام إليها في عالم الرجعة، وهذا هو قوس النـزول، له ثلاثة أركان، كما إن لقوس الصعود ثلاثة أركان، وبذلك تكون ستة، هي : (درع داود)، ودرع الأنبياء ودرع الأوصياء .
أما الأيام الستة للخلق :- فهي ليست أيام بمعنى مدة زمنية، بل هي مراحل، أي في ستة مراحل، وهي ظرورية ولابد منها، فلابد في المرحلة الأولى من خلق النور، وأمره . ثم الملكوت، وأمرة . ثم الأجسام، وأقواتها . لاعتماد كل مرحلة على المرحلة التي سبقتها فهذه المراحل الستة حتمية، أي لابد من اليوم الأول (المرحلة الأولى) أن تـُخلق السماء السابعة، وفي اليوم الثاني (المرحلة الثانية) يـُخلق أمرها لان أمرها منها خـُلق، فلابد أن يتأخر عنها مرحلة، ثم يـُخلق منها ومن أمرها المثال (الملكوت) السماوات الست إلى الأولى (وهي نهاية السماء الدنيا) ثم يخلق في الملكوت أمره، لأنه منه خلق، ففي اليوم الثالث الملكوت، وفي الرابع أمره لاعتماد الملكوت على خلق السابعة (اليوم الأول) وأمرها (اليوم الثاني)، فيتحتم خلق الملكوت في المرحلة الثالثة، ثم أمره في الرابعة لاعتماده عليه ولأنه خلق منه، وهكذا اليوم الخامس والسادس، أي خلق عالم الأجسام أو الكون الجسماني، أو الأرض (بمعناها الأوسع) حيث تشمل الأرض التي نحن عليها وكل الكواكب والشموس ثم يخلق فيه قوته، لأنه منه خلق . فالنبات من الأرض خلق وعليها ينبت، والحيوان من الأرض خلق وعليها يعيش ويقتات . وهذه الستة أيام أو الست مراحل حتمية، ويحتاجها الخلق بترتيبها فالداني يحتاج العالي ويفتقر إليه، فالأجسام (الملك) أو عالم الشهادة :- يفتقر إلى الملكوت .
والملكوت:- يحتاج ويفتقر إلى النور (السابعة الكلية)، أي بعبارة أخرى :- إنها جميعا خلقت في يومين، كما قال تعالى (( ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا )
لان خلق السماء السابعة وأمرها في يومين، والبقية منها، بل هي تجليها وظهورها، وما يقضى في السابعة يحصل في الملكوت، وما يحصل في الملكوت يحصل في الملك، والرؤيا التي تراها وتحصل في الأجسام (الملك) ما هي إلا أمر حصل في الملكوت، وبعد ذلك حصل في هذا العالم الجسماني.
انتهى الاقتباس

الحمد لله الذي تبيّن لكم الحقّ من الباطل لمن يريد الحقّ ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسَلين وآله الطيّبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
يا معشر الباحثين عن الحقيقة، إنّ لكل دعوى برهان وجعل الله برهان المهديّ المنتظر الحقّ من ربّكم هو البيان الحقّ الذي يستطيع فهمه عالِمُكم وجاهلُكم من شدّة التوضيح للحقّ البيّن لمن يريد الحقّ، ونكتفي أن نقتبس من بيان المدعو أحمد الحسن اليماني؛ بيانه بغير الحقّ لقول الله تعالى: {وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم [فصلت:12].

وقال أحمد الحسن اليماني: بأن هذه الآية يقصد بها الله الأنبياء والأوصياء! فحرَّف كلام الله عن مواضعه ولا يقصد الله ذلك ولا يتكلم الله في هذا الموضع عن الأنبياء والأوصياء؛ بل عن خلق السماوات. وإليكم الآية كاملة التي لم يأتِ فيها ذكر الأنبياء والأوصياء كما يزعم أحمد الحسن اليماني، وقال الله تعالى: {قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ۚ ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٩﴾ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِينَ ﴿١٠﴾ ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿١١﴾ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

وقال أحمد الحسن اليماني بأنّ المعنى لقول الله تعالى: {وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم، قال: بأنّ الله يقصد الأنبياء والأوصياء! بأن الله زين بهم السماء وجعلهم مصابيح لها؛ بل جعل الأرض التي نعيش عليها هي السماء الدنيا! وشقلب الكون وجعل عاليه أسفله بغير الحق! وذلك هو تحريف الكلام عن مواضعه عن طريق التأويل بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً.

وإليكم التأويل الحقّ: حقيق لا أقول على الله بالبيان للقرآن غير الحقّ؛ بل لا آتيكم بالبرهان من رأسي من ذات نفسي بل من ذات القرآن العظيم ولا آتيكم بالبرهان بآيةٍ لا تزال بحاجة للتأويل، فليس ذلك برهان؛ بل البرهان لا ينبغي له إلا أن يكون من آيات القرآن المُحكمات الواضحات البيّنات للعالِم والجاهل كلّ ذي لسانٍ عربيٍّ مبينٍ، وقارنوا بين بيانه لهذه الآية وبيان المهديّ الحقّ ناصر محمد اليماني، وإليكم البيان الحقّ وأكرر وأقول حقيق لا أقول على الله غير الحقّ:

قال الله تعالى: {وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ} صدق الله العظيم، ويقول الله بأنّه زيَّن السماء الدنيا وهي أقرب السماوات السبع إليكم بمصابيح وهي النجوم، وكذلك جعلها حفظاً للسماء الدنيا من الشياطين الذين يسترقون السمع من الملأ الأعلى فيُقذفون من كلّ جانب نظراً لأنّ هذه المصابيح تتفجّر بين الحين والآخر، وبرهان الحفظ هو قول الله تعالى: {إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿٧﴾ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾ دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

وذلك لأنّ المصابيح تتفجر فتتفرقع في جميع الاتجاهات ولكنّ بصر الإنسان قصيرٌ حسيرٌ لا يرى في خلق الرحمن من تفاوتٍ في السماء الدنيا، وإذا أرجع بصره إليها فلا يرى أيّ اختلاف أو تغيير؛ بل يرى النجوم كما يراها دائماً وكأنّ شيئاً لم يحدث؛ برغم أنّ المصابيح زينةُ السماء الدنيا تتفجر ليجعلها رجوماً للشياطين لأنّها تتفرّق في كل الاتجاهات.

وبيّن الله لنا تلك الأحداث في القرآن العظيم وأخبرنا بأنّنا لا نشاهد تلك التفجيرات لزينة السماء الدنيا نظراً لأنّ بصرنا حسيرٌ قصيرٌ، حتى بصر محمدٍ رسول الله الذي نزل عليه خبر هذه الأحداث لو يُرجع بصره لما أبصر أي اختلاف في نجوم السماء الدنيا نظراً لأنّ بصرهُ بصرُ بشرٍ مثلنا حسير لا يدرك تلك التفجيرات لمصابيح السماء الدنيا، وقال الله تعالى: {الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَّا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَـٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ} صدق الله العظيم [الملك:3-5].

وجعل الله تلك الأحداث معجزةً للتصديق لمحمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - بأنّه حقاً يتلقّى القرآن من لدُن حكيمٍ عليمٍ، وما يدريه بتلك التفجيرات النجوميّة وبصره كمثل بصر البشر قصيرٌ حسيرٌ إذا أرجع البصر إلى السماء فلا يرى أيّ اختلاف؛ بل كما يراها في كلّ الليالي سماءً مرفوعةً بغير عمد ترونها وزينتها النجوم! وتصديقاً للحقّ قال الله تعالى لمحمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - أن ينظر إلى السماء، فهل يرى من فطور لنجومها برغم أنّها تتفجّر بين الحين والآخر؟ وقال الله تعالى لنبيّه: {مَّا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَـٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ} صدق الله العظيم، ومن ثم أخبره بأنّ الوضع هناك ليس كما يراه بلا تغيير؛ بل توجد هناك تفطّرات نجميّة لمصابيح السماء الدنيا، وذلك لكي يجعل الله ذلك الخبر آيةً للتصديق بأنّ محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - كان يتلقّى القرآن من لدُن حكيمٍ عليمٍ، وذلك لأنّ الله يعلم بأنّ علماء البشر في زماننا الحاضر سوف يُبصرون ذلك التفاوت والاختلاف في نجوم السماء الدنيا بالمجهر المُكبّر في زماننا الحاضر ليجعل الله ذلك معجزة للتصديق بأنّ هذا القرآن تلقّاه محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - من لدُن حكيمٍ عليمٍ.

وإذا بحثتم التصديق لهذا البيان اليماني لليماني الحقّ للمهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني سوف تجدونه الحقّ بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي بدقةٍ متناهيةٍ عن الخطأ، حقيق لا أقول على الله غير الحقّ لمن يريد الحقّ ولا أنطق عن الهوى بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً كمثل الذين يحرِّفون كلام الله عن مواضعه بالبيان الذي لا يقصده الله في الموضع الذي يتكلم عنه على الإطلاق وذلك من تحريف كلام الله عن مواضعه المقصودة كمثل بيان المدعو أحمد الحسن اليماني لهذه الآية كما يلي:
اقتباس المشاركة :
((( وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ) :- والمصابيح هم الأنبياء والمرسلون والأوصياء (ع)، يحفظون الذين يتبعونهم من وسوسة الشياطين، بالتعاليم والأخلاق الإلهية، التي يعلمونها الناس . وظهورهم : في السماء الجسمانية بالكواكب والشموس المضيئة . فما أكثر الظلام في السماء، وما اقل النجوم نسبة إلى الجزء المظلم، كما إن في الأرض ما اقل الأنبياء، وما أكثر من خالفهم وحاربهم، وتخلف عنهم ولم ينصرهم . فقليل دائما هم الأنبياء والأوصياء وأنصارهم، كـ( قلة النجوم في السماء الجسمانية)
انتهى الاقتباس
فكم حرَّفت يا أحمد الحسن اليماني كلام الله عن مواضعه! وأقسم بالله العلي العظيم إنّك من الذين يقولون على الله غير الحقّ وبعيد كلّ البعد عن الحقّ؛ بل قلت يا أحمد الحسن اليماني ذلك البيان الذي لا يقصده من قريبٍ ولا من بعيدٍ وذلك لكي تنال رضوان الشيعة لعلهم يصدّقوك ولن يصدّقوك إلا الذين على شاكلتك منهم، وأما أولو الألباب من الشيعة الاثني عشر فسوف يرون بأنّ الفرق عظيمٌ بين بيان أحمد الحسن اليماني الذي ما أنزل الله به من سلطان وبين بيان ناصر محمد اليماني الذي يأتي بالسلطان المبين الحقّ من ربّهم.

وكذلك آمر الأنصار الأخيار وعلى رأسهم الحسين بن عمر وأبا ريم أن يُنزلوا التصديق العلمي للبيان الحقّ على الواقع الحقيقي فيأتوا بصور مصابيح النجوم وهي تتفجّر؛ تصديق البيان الحقّ على الواقع الحقيقي.

وسلامٌ على المرسَلين، والحمد للهِ ربِّ العالمين ..
المفتي بالحقّ المهديّ الحقّ الناصر للحقّ الذي لا يقول على الله غير الحقّ الإمام؛ ناصر محمد اليماني.
________________
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..