الإمام ناصر محمد اليماني
18 - 06 - 1432 هـ
22 - 05 - 2011 مـ
۱-خرداد- ۱۳۹۰ ه.ش.
2:05صبح
ـــــــــــــــــــــــ


برای خداوند به حق و یقین شهادت می‌دهم که نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری قرآن در زمان نزول و به همان صورتی که محمدٌ رسول الله آن را قرائت می‌نمودند؛ به انجام رسیده است..
بيان إمام المهدي حول حرف (با) ..


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - وجميع المُسلمين..

ای علمای مسلمین و امت‌شان؛ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
{
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ‎﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
از دید عقل و منطق؛ زمانی که خداوند رسولان را به سوی مردم می‌فرستاد؛ کتابی به زبان خود آنان نیز نازل می‌فرمود تا دریابند رسول پروردگارشان چه می‌گوید. این تصدیق فرموده خداوند تعالی است:‌
{
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‎﴿٤﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم].
همانا که زبانی که خداوند به قوم عرب آموخته؛ لغت و زبان عربی است. همانا که خداوند می داند که لغت قوم عرب زبان عربی است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿٣﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا زبان عربی نقطه نداشت و نقطه‌گذاری آن تنها در زمان عثمان عليه الصلاة والسلام انجام شد و برای همین هم در زمان او قرآن نقطه‌گذاری شد؟ اما عقل و منطق این امر را نمی‌پذیرد؛ اگرحروف لغات عربی نقطه‌دار بودند پس چگونه خداوند به رسولش فرمان داده بود تا قرآن را بدون نقطه بنویسد و عثمان از فرمان خداوند و رسولش سرپیچی کرده و قرآن را نقطه‌گذاری نمود؟ ای علمای امت؛ چقدر شما ابلهید؛ مقصودم تنها کسانی است که دروغ شیاطین را باور کرده‌اند که نقطه‌گذاری قرآن در زمان عثمان یا حجاج انجام شده است؛ خدا آنان را به خاطر دروغشان بکشد! بلکه این افترای شیطان است تا باعث شود گروهی از شما بگویند:" پس اگر قرآن در عصر عثمان نقطه‌گذاری شده؛ پس ما قرآن را بدون نقطه می‌نویسیم تا آن را مانند زمانی درآوریم که بدون نقطه از نزد خدا نازل شده بود"اما امام مهدی ناصر محمد یمانی برای خداوند به حق و یقین شهادت می‌دهد که نقطه‌گذاری وعلامت گذاری قرآن در زمان نزول و به همان صورتی که محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم آن را قرائت می‌نمودند؛ به انجام رسیده است.. سپس برطبق الفاظی (لفظ) که ایشان علیه الصلاة و السلام بیان می‌نمودند و تحت اشراف جبريل عليه الصلاة والسلام نوشته شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالى:
{وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٩٢﴾ نَزَلَ بِهِ الرُّ‌وحُ الْأَمِينُ ﴿١٩٣﴾ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿١٩٤﴾ بِلِسَانٍ عَرَ‌بِيٍّ مُّبِينٍ﴿١٩٥﴾}
صدق الله العظيم [الشعراء].


وخداوند تعالی می‌فرماید: {وَكَذَلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْمًا عَربِيًّا} صدق الله العظيم [الرعد:۳۷].
وخداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ ضَرَ‌بْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٢٧﴾ قُرْ‌آنًا عَرَ‌بِيًّاغَيْرَ‌ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

وخداوند تعالی می‌فرماید:
{حم ﴿١﴾ تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴿٢﴾ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْ‌آنًا عَرَ‌بِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

خداوند تعالی می‌فرماید:
{
وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ‎﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الشورى].
و خداوند تعالی می‌فرماید:: {وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ‎﴿١٢﴾}
صدق الله العظيم [الأحقاف].
از خدا بترسید؛ به خداوند قسم باورکردنی نیست که قرآن در عهد رسول الل
ه صلّى الله عليه وآله وسلم، نقطه گذاری نشده باشد؛ همانا که شیاطین بشر می‌خواهند برعلیه شما به دست مردم حجتی بدهند که قرآن مانند آنچه که بر محمد نازل شده نیست و با نقطه گذاری و علامت گذاری تحریف شده است؛ شما و آنها دروغ می‌گویید؛ من در پیشگاه خدا شهادت می‌دهم که بی شک و تردید نقطه گذاری وعلامت گذاری آن در زمان تنزیل آن انجام شده است و چقدرگناه این دروغ آشکار، عظیم است..
و همچنین به فتوای یکی از علمای مسلمین بنگریم که در پاسخ به این سؤال که نقطه‌گذاری قرآن در چه زمانی انجام شده است؛ چنین جواب ابلهانه‌ای داده :
اقتباس المشاركة :
مورخین در این مورد اختلاف دارند: برخی اعجام یا نقطه گذاری برای رفع ابهام را از قبل اسلام رایج می‌دانستند ولی عمدا در مصحف‌ها انجام نشده تا معنی سابق آن باقی بماند. گروهی دیگر معتقدند نقطه گذاری مرسوم نبوده مگر بعد از ابی الأسود الدؤلی؛ هر یک از این دو حالت که باشد؛ مشهور است که نقطه گذاری برای رفع ابهام از مصحف انجام نشد مگر در دوران عبدالملک بن مروان که وقتی دید دامنه اسلام درحال گسترش است و عرب با غیر عرب مخلوط شده‌‌اند و نزدیک است سلامت لغوی تحت تأثیر زبان غیر عربی قرار گیرد و در قرائت‌ها شبه و اشکال پیش آمد . او اصرار داشت تا مردم همگی قادر به تمییز بین حروف و کلمات مصحف باشند در حالی که مصحف هنوز نقطه گذاری نشده بود. فکر ثاقبی به نظرش رسید تا راه نجاتی پیدا کند پس به الحجاج فرمان داد تا به این امر مهم رسیدگی کند. او نیز برای اجرای فرمان امیر المؤمنین دو مرد را برای حل این مشکل به کار گرفت: نصربن عاصم اللیثی و یحیی بن یعمر العدوانی و هردو آنان قادر بودند وظیفه‌ای که بر عهده آنها گذاشته شده انجام دهند هردو از نظر علم و عمل و صلاحیت و پرهیزکاری و خبرگی در اصول لغت و و وجوه قرائت قرآن قادر به این امر بودند. هردو شاگرد ابی الأسود الدؤلی بودند. خداوند این دو شیخ را بیامرزد که این مأموریت را به انجام رسانده و برای اولین بار مصحف شریف را نقطه و اعراب گذاری کردند به طوری که تمام حروف متشابه نقطه گذاری شدو خود را ملزم نمودند حتی یک نقطه اضافی به حروف اضافه نشود . این موضوع بین مردم منتشر شد و اثر زیادی در رفع اشکال و ابهام در مصحف شریف داشت. گفته شده: اولین کسی که مصحف را نقطه و اعراب‌گذاری کرد ابوالأسود الدولی بود و ابن سیرین مصحفی داشت که یحیی بن یعمر آن را نقطه گذاری کرده بود. شاید این اقوال را بتوان این‌گونه جمع بندی کرد که ابوالأسود اولین نفری بود که مصحف را نقطه‌گذاری کرد البته این کار او فردی بود و ابن سیرین راه او را ادامه داد و عبدالملک اولین کسی بود که نقطه‌گذاری مصحف را به صورت رسمی انجام داد و آن را بین مردم پخش کرد تا شبه و اشکال در قرائت قرآن را برطرف کند.
انتهى الاقتباس
پایان
ای خردمندان؛ ‌به شما تنها یک موعظه می‌کنم دو به دو یا به تنهایی برای خداوند قیام کنید و آن‌گاه فکر کنید آیا معقول است که خداوند به رسولش فرمان دهد قرآن بدون نقطه نگاری حروف مکتوب گردد؟ در این صورت چگونه می‌توان بیت دو کلمه که تنها در یک نقطه باهم فرق دارند؛ تفاوت قایل شد؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۷۳].

بیایید تصور کنیم درکلمه اغنیاء نون نقطه نداشته باشد در این صورت ممکن است اغنیاء باشد یا اغبیاء و تنها یک نقطه یک کلمه را کاملا تغییر می‌دهد پس کسانی که می‌خواهند قرآن را بخوانند تا ببینند چه چیزی در آن آمده است چگونه باید آن را قرائت کنند؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست این امر از نظر عقل و منطق قابل پذیرش نیست؛ چگونه خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٩٢﴾ نَزَلَ بِهِ الرُّ‌وحُ الْأَمِينُ ﴿١٩٣﴾ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿١٩٤﴾ بِلِسَانٍ عَرَ‌بِيٍّ مُّبِينٍ ﴿١٩٥﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
چگونه ممکن است قرآن در حالی که نقطه گذاری نشده؛ مبین و آشکار باشد! آیا فکر نمی‌کنید؟ باز هم سؤال را تکرار می‌کنم، چگونه می‌تواند بدون نقطه نازل شود و مبین نیز باشد؛ ای کسانی که به این امر باور دارید، شما دروغ می‌گویید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ‎﴿١١٣﴾‏} صدق الله العظيم [طه].
بلکه شما تصور می‌کنید قرآن در عهد محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - جمع آوری نشده است ؛ این دروغ است. کتابت قرآن - ازاولین آیه تا آخرین آیه‌ای که در قرآن عظیم نازل شد - درعهد ایشان وبر روی ورق که نزد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - انجام شد؛ و همان قرآن منقط اکنون در اختیار شماست. اما کسانی که فکر نمی‌کنند گفتند:" از آنجا که نقطه گذاری قرآن درعهد نبي - صلّى الله عليه وآله وسلم انجام نشده پس نقطه‌گذاری آن بدعت است" و سپس اقدام به کتابت قرآن بدون نقطه کردند. از خدا بترسید ونسبت به بدعتی که خود آن را بنیان گذاشته و برای قرآن هفت قرائت قائل شدید کافر شوید؛ خیر قرآن به زبان عربی مبین است و تنها یک قرائت دارد؛ نسبت به این عقیده که قرآن در عهد نبی منقط نبوده کافر شوید؛ قرآن از همان ابتدا به عربی مبین ومنقط بوده است. اگر منقط نبود چگونه می‌توانستید حرف (ب) و (ت) و حرف (ج) و (ح) و (خ) و حرف (ز) و (ر) و حرف (ع) و (غ) را از هم تشخیص دهید؟‌ آیا فکر نمی‌کنید؟
می‌بینم تصور می‌کنید تلفظ حرف (با) از سه حرف تشکیل شده و می‌بینم آن را به صورت(باء) می‌نویسید ولی این کذب است: من در قرآن عظیم کلمه ( باء) را مترادف (نالّ) یافته‌ام. تصدق فرموده خداوند تعالی:
{
وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‎﴿١٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنفال]،
به فرموده خداوند تعالی بنگرید {بَاء} آیا معقول است این کلمه هم‌چنین طرز تلفظ حرف «با» باشد؛ ولی شما کلام خداوند تعالی را به صورت «بَاء» قرائت می‌کنید ولی تلفظ حرف «با» همزه روی خط ندارد.
ای مردم به خداوند قسم که اگر حق پیرو امیال شما شود؛ بیان حق کتاب تعطیل می‌شود؛ ولو اینکه تنها در یک مورد تابع شما شود و لفظ حرف«با» را طبق تصور شما «باء» بنویسد.
اما من خدا را به شهادت می‌گی
رم
«با» و «تا» بدون همزه روی خط نوشته می‌شوند؛ چون من در اسرار کتاب دریافته‌ام تعداد حروف لغت عربی بی شک و تردید۲۹ حرف است. برای همین تعداد سوره‌هایی که حروف سریّ در ابتدای آن دارند نیز ۲۹ سوره است و هم‌چنین تعداد حروف سریّ ابتدای سوره‌های قرآن ۷۸ حرف است و به همین ترتیب تعداد الفاظ حروف عربی نیز ۷۸ است( یعنی اگر حروف را با تلفظ آنها بخوانیم الف با تا ... تعداد حروف ۷۸ خواهد بود). و اما اگر بخواهیم ببینیم جدول حساب چگونه است؛ تعداد نقاط حروف عربی را که صفر به حساب می آیند اضافه کنیم- و شما می‌دانید تعداد نقطه‌های حروف عربی ۲۲ نقطه است-مجموع آن ۱۰۰ خواهد شد(78+ 22) که به تعداد اسماء الله الحسنی است؛ برای همین تفصیل درمورد بیان حساب از اسرار کتاب را به تأخیر انداختیم تا به نتیجه رسیده و در مورد تعداد حروف تلفظ حرف‌های عربی در برابرتان حجت اقامه کنیم.
اولین سؤال امام مهدی از علمای لغت عربی این است که آیا {باء} را مرادف نال یا فاز می‌دانند؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{
‏ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَن بَاءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‎﴿١٦٢﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‎﴿١٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنفال]
می‌بینید که این لغت با همزه روی خط ذکر می‌شود ولی حرف «ب» به صورت «با» نوشته می‌شود. من امام مهدی از علمای لغت عربی دعوت می‌کنم درباره این موضوع به گفت‌وگو بپردازیم.
ممکن است یکی از کسانی که فرق بین الاغ و شتر را نمی‌داند بخواهد بگوید:" اما ناصر محمد یمانی؛ ما شاهدیم که تو دجار اشتباهات املایی و نحوی می‌شوی؛ چطور می‌خواهی با علمای لغت مجادله کنی؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: اگر در نحو و املا دچار خطا شده باشم؛ در بیان حق قرآن خطا نمی‌کنم؛ چون می‌بینم تعداد حروف لغت عربی در قرآن عظیم بی شک و تردید ۲۹ حرف است. هم چنین می‌بینم که در کتاب؛ تعداد حروفی که برای تلفظ حروف عربی بکار می‌روند ۷۸ عدد هستند که اگر به تعداد نقطه‌های حروف اصلی اضافه شود به خانه‌های جدول حساب می‌رسیم که تعداد بندگان و پروردگار و رب المعبود است که صد خانه دارد و با رقم یک شروع شده و بقیه خانه‌ها با ۹۹ صفر پرمی‌شوند.

پاک و منزه است پروردگار من؛ من نمی‌دانستم شما حتی درباره تعداد حروف لغت عربی و تعداد حروفی که برای تلفظ آنها به کار می‌روند گمراه شده‌اید تا اینکه پروردگارم بیان رقم یک( واحد ) را در کتاب به من آموخت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‎﴿١﴾‏} صدق الله العظيم [اخلاص].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد ُلله ربّ العالمين..
الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــ

اقتباس المشاركة 15773 من موضوع أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين أنّه تمّ تنقيط وتشكيلُ القرآن حين تنزيله كما كان يتلفظ به محمدٌ رسول الله..


الإمام ناصر محمد اليماني

19 - 06 - 1432 هـ
22 - 05 - 2011 مـ
02:05 صباحاً
ـــــــــــــــــــــــ


أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين أنّه تمّ تنقيط وتشكيلُ القرآن حين تنزيله كما كان يتلفّظ به محمدٌ رسول الله
وبيان الإمام المهديّ حول حرف (با)


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - وجميع المسلمين..
يا معشر علماء المسلمين وأمّتهم تذكّروا قول الله تعالى:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦} صدق الله العظيم [الإسراء].

وبالعقل والمنطق إذا ابتعث الله الرسل إلى أقوامهم فإنّه ينزّل عليهم كتاباً بذات لغتهم حتى يفقهوا ما يقوله رسول ربّهم، وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٤} صدق الله العظيم [إبراهيم].

ألا وإنّ لغة العرب يعلمها الله أنّها لغةٌ عربيّةٌ، ولذلك قال الله تعالى: {إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٣} صدق الله العظيم [الزخرف].

والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل كانت اللغة العربيّة بغير نقاط ولم يتمّ تنقيطها إلا في عهد عثمان عليه الصلاة والسلام ولذلك تمّ تنقيط القرآن؟ ولكنّ هذا لا يقبله العقل والمنطق، فإذا كانت أحرف اللغة العربيّة مُنقّطة فكيف يأمر الله رسوله أن يتمّ كتابة القرآن بغير نقاط ومن ثم يخالف عثمان أمر الله ورسوله ويقوم بتنقيط القرآن؟ فما أغباكم يا معشر علماء الأمّة؛ فقط أقصد الذين يصدّقون افتراء الشياطين أنّ القرآن لم يتمّ تنقيطه إلا في عصر عثمان أو الحَجّاج، قاتلكم الله أنّى تؤفكون! بل ذلك الافتراء من الشياطين حتى تقول طائفةٌ منكم: "إذاً ما دام القرآن لم يتمّ تنقطيه إلا في عصر عثمان إذاً فسوف نقوم بكتابته من غير تنقيط حتى نجعله كما أُنزل من عند الله من غير تنقيط". ولكنّي الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين أنّه تمّ تنقيط وتشكيلُ القرآن حين تنزيله كما كان يتلفّظ به محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، ثم تتمّ كتابته حسب لفظِ لسانه عليه الصلاة والسلام بإشراف جبريل عليه الصلاة والسلام، تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَ‌بِّ الْعَالَمِينََ ﴿١٩٢﴾ نَزَلَ بِهِ الرُّ‌وحُ الْأَمِينُ ﴿١٩٣﴾ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿١٩٤﴾ بِلِسَانٍ عَرَ‌بِيٍّ مُّبِينٍ ﴿١٩٥﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

وقال الله تعالى:
{وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا} صدق الله العظيم [الرعد:37].

وقال الله تعالى:
{وَلَقَدْ ضَرَ‌بْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٢٧﴾ قُرْ‌آنًا عَرَ‌بِيًّا غَيْرَ‌ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].

وقال الله تعالى:
{حم ﴿١﴾ تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴿٢﴾ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْ‌آنًا عَرَ‌بِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

وقال الله تعالى:
{وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ﴿٧} صدق الله العظيم [الشورى].

وقال الله تعالى:
{وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ وَهَـٰذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ ﴿١٢} صدق الله العظيم [الأحقاف].

فاتّقوا الله، وتالله لا يُصدَّق أنّ القرآن لم يتمّ تنقيطه في عهد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، وإنّما يريد شياطين البشر أن يجعلوا عليكم للنّاس الحجّة أنّ القرآن لم يعد كما أُنزل على محمدٍ وأنّه تمّ تحريفه بالتنقيط والشّكْلِ وإنّكم وهم لكاذبون؛ بل أشهدُ لله أنّه تمّ تنقيطه وتشكيله حين تنزيله لا شكّ ولا ريب، فما أعظم إثم هذا الافتراء المبين؟

وكذلك ننظر لردّ فتوى أحد علماء المسلمين حين سُئِل متى تمّ تنقيط القرآن فأجاب العالِم الغبي بما يلي:
اقتباس المشاركة :
إن المؤرخين يختلفون: فمنهم من يرى أن الإعجام كان معروفا قبل الإسلام ولكن تركوه عمداً في المصاحف للمعنى السابق، ومنهم من يرى أن النقط لم يعرف إلا من بعد؛ على يد أبي الأسود الدؤلي، وسواء أكان هذا أم ذاك فإن إعجام المصاحف لم يحدث على المشهور إلا في عهد عبد الملك بن مروان إذ رأى أن رقعة الإسلام قد اتسعت واختلط العرب بالعجم وكادت العجمة تمس سلامة اللغة، وبدأ اللبس والإشكال في قراءة المصاحف يلح بالناس حتى ليشق على السواد منهم أن يهتدوا إلى التمييز بين حروف المصحف وكلماته وهي غير معجمة. هنالك رأى بثاقب نظره أن يتقدم للإنقاذ فأمر الحجاج أن يعنى بهذا الأمر الجلل، وندب الحجاج طاعة لأمير المؤمنين رجلين يعالجان هذا المشكل هما: نصر بن عاصم الليثي، ويحيى بن يعمر العدواني، وكلاهما كفء قدير على ما ندب له إذ جمعا بين العلم والعمل والصلاح والورع والخبرة بأصول اللغة ووجوه قراءة القرآن، وقد اشتركا أيضا في التلمذة والأخذ عن أبي الأسود الدؤلي، ويرحم الله هذين الشيخين فقد نجحا في هذه المحاولة وأعجما المصحف الشريف لأوّل مرة ونقطا جميع حروفه المتشابهة والتزما ألا تزيد النقط في أي حرف على ثلاث. وشاع ذلك في الناس بعد فكان له أثره العظيم في إزالة الإشكال واللبس عن المصحف الشريف، وقيل: إن أوّل من نقط المصحف أبو الأسود الدؤلي، وإن ابن سيرين كان له مصحف منقوط نقطه يحيى بن يعمر، ويمكن التوفيق بين هذه الأقوال بأن أبا الأسود أوّل من نقط المصحف ولكن بصفة فردية ثم تبعه ابن سيرين، وأن عبد الملك أوّل من نقط المصحف ولكن بصفة رسمية عامة ذاعت وشاعت بين الناس دفعاً للبس والإشكال عنهم في قراءة القرآن.
انتهى الاقتباس
انتهى

ويا أولي الألباب، إنّما أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثاني وفرادى ومن ثم تتفكّروا فهل من المعقول أن يأمر الله رسوله أن يُكتب القرآن من غير نقاط على الأحرف؟ إذاً فكيف يستطيعون أن يفرّقوا بين الكلمة ولو لم تنقصها غير نقطة؟ وقال الله تعالى:
{يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ} صدق الله العظيم [البقرة:273]، وتعالوا لنتصوّر كلمة {أَغْنِيَاءَ} من غير نقطة النون فقد تكون أغنياء أو أغبياء كون نقطة واحدة فقط حوّلت الكلمة إلى كلمة أخرى فكيف تتمّ قراءتها للذين يريدون أن يتلُون القرآن ليعلموا ما فيه، فوالله الذي لا إله غيره لا يقبل هذا العقلُ والمنطقُ! فكيف يقول الله تعالى: {وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٩٢﴾ نَزَلَ بِهِ الرُّ‌وحُ الْأَمِينُ ﴿١٩٣﴾ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿١٩٤﴾ بِلِسَانٍ عَرَ‌بِيٍّ مُّبِينٍ ﴿١٩٥﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

فكيف يكون مُبيناً وهو بغير نقاط! أفلا تعقلون؟ وأكرّر السؤال: فكيف يكون مُبيناً لو تنزّل بغير نقاطٍ؟ وإنّكم لكاذبون يا من تعتقدون بذلك، وقال الله تعالى:
{وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا﴿١١٣} صدق الله العظيم [طه].

بل وتزعمون أنّه لم يتمّ جمعه في عهد محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - وإنّكم لكاذبون؛ بل تمّت كتابته في رقٍّ لدى الرسول - صلّى الله عليه وآله وسلم - من أوّل آية إلى آخر آية أُنزلت في القرآن العظيم كما هو اليوم القرآن المنقّط بين أيديكم، ولكنّ الذين لا يعقلون قالوا: "فما دام القرآن لم يتمّ تنقيطه في عهد النبيّ صلّى الله عليه وآله وسلم إذاً تنقيطه بدعة"! ومن ثم يقومون بكتابة قرآن من غير نقاط. فاتّقوا الله واكفروا بالبدعة من عند أنفسكم بالقراءات السبع، بل هو قرآن عربيٌّ مبينٌ له قراءةٌ واحدةٌ، واكفروا بعقيدة أنّ القرآن لم يكن مُنقّطاً في عهد النبيّ بل قرآنٌ عربيٌّ مبينٌ منقطٌ، ولو لم يكن منقّطاً فكيف تفرّقون بين حرف(ب) و (ت)، وبين حرف (ج) و(ح) و (خ)، وبين حرف (ز) و (ر)، وبين حرف (ع) و (غ)؟ أفلا تعقلون؟

بل أراكم تزعمون أنَّ لفظ حرف (با) يتكوّن من ثلاثة أحرفٍ، فأجدكم تكتبونه (باء) وإنّكم لكاذبون، ولكنّي أجد كلمة (باءَ) في القرآن العظيم هي من مرادفات (نالَ)، تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٦} صدق الله العظيم [الأنفال]، فانظروا لقول الله تعالى {بَاءَ} فهل يُعقل أن يكون كذلك أنّ هذه الكلمة هي لفظ حرف (با)، ولكنّكم تقرَأون قول الله تعالى: {بَاء}، أما لفظ الحرف (با) فلا يوجد فيه همزة على السطر.

ويا قوم.. وتالله لو يتّبع الحقّ أهواءكم إذاً لتمّ التعطيل للبيان الحقّ للكتاب لو حتى فقط اتّبع أهواءكم بكتابة لفظ الحرف (با) أنّه يكتب كما تزعمون (باء).
ولكنّي أشهدُ لله أنّه يكتب لفظه (با) و (تا) من غير همزةٍ على السطر لكوني أجدُ عدد أحرف اللغة العربيّة في أسرار الكتاب هي (29) حرفاً لا شكّ ولا ريب، ولذلك تجدون أنّ عدد السور ذات الأحرف هي (29) سورة، وكذلك عدد الأحرف السريّة في أوائل سور القرآن هي (78)، وكذلك عدد أحرف لفظ الأحرف العربيّة هي (78)، وأمّا إذا أردنا أن نعلم خانة الحساب فنضيف عدد نقاط الحروف العربيّة التي تعتبر أصفاراً وأنتم تعلمون أنّ عدد النقاط للأحرف العربيّة هي (22) نقطة، ومن ثم نضيفها إلى عدد لفظ الأحرف فيكون الناتج (100) بعدد أسماء الله الحسنى، ولذلك أخرّنا التفصيل في بيان الحساب من أسرار الكتاب حتى نخرج بنتيجة فأقيم عليكم الحجّة في عدد أحرف اللفظ للأحرف العربيّة.


وأوّل سؤال من الإمام المهديّ إلى علماء اللغة العربيّة هو: ألم تجدوا أنّ
{بَاءَ} هي من مرادفات نالَ أو فازَ؟ وقال الله تعالى: {أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّـهِ كَمَن بَاءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّـهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۚ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٦٢﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

وقال الله تعالى:
{وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٦} صدق الله العظيم [الأنفال]، فتجدون أنّه ينطق بالهمزة على السطر {بَاءَ} أما لفظ الحرف (ب) فهو يكتب (با)، وعليه فإنّي الإمام المهدي أدعو علماء اللغة العربيّة للحوار في هذه النقطة.

ولربّما يودّ أحد الذين لا يفرّقون بين الحمير والبعير أن يقول: "ولكن يا ناصر محمد اليماني إنّنا نجد لديك أخطاءً إملائيّة ونحويّة فكيف تريد أن تجادل علماء اللغة؟". ومن ثم يردّ عليه الإمام المهدي ناصر محمد اليماني وأقول: فإن كنتُ أخطئ في النّحو والإملاء ولكنّي لا أخطئ في البيان الحقّ للقرآن لكوني أجدُ أنّ عدد (أحرف) اللغة العربيّة في القرآن العظيم هي تسعة وعشرون (29) حرفاً لا شكّ ولا ريب، وكذلك أجد في الكتاب أنّ عدد (أحرف اللفظ) للأحرف العربيّة هي (78) حرفاً إضافة إلى نقاط الأحرف الأصلية ومن ثم نحصل على خانات الحساب لعدد العبيد والربّ المعبود مائة خانة تبدأ بالرقم واحد يليه 99 صفراً.

وسبحان ربّي والله لم أكن أعلم أنّكم ضللتم حتى عن عدد أحرف اللغة العربيّة وعن عدد أحرف ألفاظ اللغة العربيّة إلا حين علّمني ربّي بيان الرقم واحد في الكتاب، تصديقاً لقول الله تعالى:
{قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١} صدق الله العظيم [الإخلاص].

وسلامٌ على المرسَلين، والحمد للهِ ربّ العالمين ..
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
_________________

اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..