الموضوع: مجموعه بیانات امام مهدی منتظر پیرامون رکن «زکات»

صفحة 2 من 2 الأولىالأولى 12
النتائج 11 إلى 14 من 14
  1. افتراضي امام کریم؛ من مال اضافی و باقی‌مانده‌ای نزد خود ندارم؛ آیا تنها زنجیر طلایم را برای دادن زکات بفروشم؟

    -11-
    الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
    19-ربیع الاول-1433 هـ
    2012-02-11مـ

    ۲۲-بهمن-۱۳۹۰
    05:41 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=33841

    _________


    امام کریم؛ من مال اضافی و باقی‌مانده‌ای نزد خود ندارم؛ آیا تنها زنجیر طلایم را برای دادن زکات بفروشم؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلام على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..

    اقتباس المشاركة :
    نوشته اصلی توسط أم عمران
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    درمورد یک دختر سؤالی دارم. او زنجیر طلایی به وزن ۱۸ گرم دارد؛ با توجه به این که قیمت آن از گرمی ۲۵۰ درهم مغربی به ۵۰۰ درهم مغربی رسیده و فرض کنیم پولی ندارد تا با آن زکات این زنجیر را بدهد؛ آیا بر او واجب است که آن را بفروشد تا دین خود را بدهد و این را در نظر داشته باشیم که کسی که طلا را گرمی ۵۰۰ درهم می‌خرد، وقتی می‌خواهد آن را بفروشد؛ قیمت اصلی آن که ۵۰۰ درهم است را به دست نمی‌آورد چون قانون خرید و فروش تاجران این است که آن را ۲۵۰ درهم کمتر می‌خرند. آیا این دختر باید زنجیر را بفروشد تا زکاتش را بدهد؛ با توجه به اینکه قیمت اصلی آن به طور کامل به دستش نمی‌رسد؛ یا راه دیگری هست. به ما فتوا بدهید. خدا خیرتان بدهد.
    انتهى الاقتباس
    درباره زکات این زنجیر طلا که وزنش ۱۸ گرم است؛ حق خداوند در آن یک‌دهم است یعنی یک گرم از ده گرم اول؛ چون هشت گرم بعدی به حد نصاب دادن زکات نرسیده است.
    اگر برداشتن یک گرم از زنجیر آن را معیوب می‌کند؛ در دین خدا حرجی بر او نیست و خداوند دستور نمی‌دهد آن را بفروشد چون حق خداوند معلوم است. بر گردنش می‌ماند تا خداوند مالی به او برساند؛ ولو بعد مدتی. سپس حق معلوم خدا را بدهد، خداوند در دین خود بر شما حرج و سختی قرار نداده و غفور و شکور است.
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .



    اقتباس المشاركة 319633 من موضوع بيان ركن الزكاة حصرياً من القرآن العظيم لمن كان يؤمن بالله واليوم الآخر ..

    - 11 -
    الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
    19 - 03 - 1433 هـ
    11 - 02 - 2012 مـ
    05:41 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=33841
    _________



    إمامي الكريم، إني لا أملك مالاً فائضاً، فهل أبيع سلسلتي الذهبية الوحيدة لأودّي زكاتها ؟

    اقتباس المشاركة : أم عمران
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    لدي سؤال عن فتاة تملك سلسلة ذهب تزن 18غرام مع العلم أن الذهب قد إرتفع ثمنه من مئتان وخمسون درهما مغربيه للغرام إلى خمس مئة درهم مغربيه ولنفرض أنها لا تملك المال لإخراج الزكاة على هذه السلسلة فهل سيتوجب عليها أن تبيعها حتى تسدد دينها ولنأخذ بعين الإعتبار أن من اشترى غرام من الذهب ب500 دهم وأراد بيعه فلن يسترجع ثمنه الاصلي 500 درهم فهذا هو قانون البيع للتاجر بل سيبيعه بأقل من ذلك مئتان وخمسون ذرهما فقط إذن
    هل يجب على الفتاة بيع السلسلة لإخراج زكاتها مع العلم أنها لن تسترجع ثمنها الصلي كاملا أم أن هناك حل آخر
    أفتونا جزاكم الله خيرا
    انتهى الاقتباس من أم عمران
    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلام على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    إن الزكاة على تلك السلسلة الذهبية التي تزن 18 غرام فحق الله فيها العُشر فقط أي جراماً واحداً فقط في العشرة الجرام الأولى، وأما الثمانية الجرام فلا زكاة فيها كونها لم تبلغ النصاب.

    فإن كان استخراج الجرام من ذاتها يعيبها فلا حرج عليها في دين الله ولم يأمرها الله ببيعها كون حقّ الله فيها معلومٌ؛ بل تبقيها في عنقها حتى يفيئ الله عليها ولو بعد حين، ومن ثم تعطي حقّ الله المعلوم. وما جعل الله عليكم في الدين من حرجٍ، وهو الغفور الشكور.

    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    ______________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..




  2. افتراضي امام هدایت‌گر شما چه می‌گویید؛ آیا به مالی که برای ادای قرض است زکات تعلق می‌گیرد؟

    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - 10 - 1432 هـ
    11 - 09 - 2011 مـ
    ۲۰-شهریور-۱۳۹۰ه.ش
    04:26 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    امام هدایتگر شما چه می‌گویید؛ آیا به مالی که برای ادای قرض است زکات تعلق می‌گیرد؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي مُحمد وآله الأطهار وجميع المُسلمين إلى يوم الدين..

    و سخن حق این است که:
    مالی که برای دادن قرض جمع می‌شود؛ زکات ندارد، چون متعلق به صاحبش نیست و حق دیگران است؛ حقی که بر گردن اوست و باید قضا کند.


    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 21610 من موضوع ما قولك يا إمام الهدى، هل على مال الدَّيْنِ زكاة؟


    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - 10 - 1432 هـ
    11 - 09 - 2011 مـ
    04:26 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ



    ما قولك يا إمام الهدى، هل على مال الدَّيْنِ زكاة ؟

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد وآله الأطهار وجميع المسلمين إلى يوم الدين..
    والحقّ نقول:

    إنَّ المال الذي يتمّ جمعه لقضاء الدَّين فليس فيه زكاة شيئاً، كونه ليس بملك صاحبِه وإنّما حقّ قومٍ آخرين، حقّ لهم عليه في ذمّته يجب قضاؤه.


    وسلامٌ على المرسَلين، والحمد للهِ ربِّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي بیانی برای توضیح بیشتر در مورد تعیین حد نصاب زکات

    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - صفر - 1433 هـ
    13 - 01 - 2012 مـ
    ۲۳-دی-۱۳۹۰ه.ش.
    07:32 صباحاً
    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32000
    ــــــــــــــــــــ


    بیانی برای توضیح بیشتر در مورد تعیین حد نصاب زکات ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين..

    این پاسخ ما به پرسشگرانی است که درمورد میزان زکات زیورآلات سؤال کرده‌اند و همان‌طور که قبلا بیان کردیم مقدار آن یک از ده است و باید بر اساس ارزش طلا در روزی که قصد جدا کردن زکات را دارند محاسبه شود نه قیمت روزی که خریداری شده‌اند.
    برای زکات اموال، سررسید مشخص نشده [
    مترجم: یعنی گذشتن مثلا یک سال برای مال معیار نیست] و حق خداوند باید در روزی که مال کسب می‌شود، کنار گذاشته شود.

    اما برای مواردی كه باید دوره‌ای مشخص بگذرد، مثل زکات شتر و گاو و سایر
    دام‌ها؛ زکات دهنده حق ندارد دامی را به عنوان زکات انتخاب کند که لاغر باشد و گوشت نداشته باشد؛ بلکه به نیکی دست نمی‌یابد [ نیکوکار نخواهد بود] ، مگر این که بهترین‌ها را جدا کند. پس کسی که ده شتر دارد؛ یک شتر نر یا ماده را که دهمین شتر است انتخاب کند. مهم نیست نر باشد یا ماده؛ بلکه باید بهترین آنها باشد؛ مگر در یک صورت و آن هم اینکه بهترین شترش؛ شتر نر باشد و غیر از آن [شتر نری] نداشته باشد؛ در اینجا خداوند بر او سخت نمی‌گیرد که این شتر را انفاق کند و با انفاق شتری غیر از این شتر نر به نیکی دست می‌یابد؛ اما به این شرط که بهترین شترش را بعد از آن شتر نر، انتخاب کند؛ چون خداوند حین دادن صدقه واجب احشام؛ لاغرترین‌ها را نمی‌پذیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٩٢} صدق الله العظيم [آل عمران].
    و اما نیمی از آیه و فرموده خداوند تعالی:

    {لَن تَنَالُواْ الْبِرّ حَتّىَ تُنْفِقُواْ مِمّا تُحِبّونَ}
    صدق الله العظيم،

    مقصود صدقه واجب از احشام است و از این استنباط می‌کنیم خداوند دام لاغر را نمی‌پذیرد؛ و اما در نیمه دیگر آیه که خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَا تُنْفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم،
    مقصود انفاق داوطلبانه است؛ و خداوند به شما فتوا می‌دهد هرچیزی را به عنوان انفاق داوطلبانه می‌پذیرد و برای انفاق داوطلبانه شرط این نیست که از بهترین‌ها باشد؛ هرچیزی را انفاق کند، نیکوکاری است و به نیکی می‌رسد.
    برای مثال یکی از شما ده دست لباس داشته باشد و بخواهد از آنها به صورت داوطلبانه صدقه بدهد، اینجا خداوند برای شما شرط نکرده که بهترین را بدهید؛ خداوند صدقه داوطلبانه را [هرچه باشد] ، می‌پذیرد ولی در مورد صدقه واجب؛ باید بهترین باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَن تَنَالُواْ الْبِرّ حَتّىَ تُنْفِقُواْ مِمّا تُحِبّونَ}،
    و شرط این نیست تمام آنچه را که دوست دارید صدقه بدهید.
    برای مثال اگر یکی از شما صد شتر داشته باشد و از میان آنها ده شتر نر و ماده بهترین باشند، خداوند فرمان نمی‌دهد همه این ده تا را بدهد؛ بلکه بین خود و پروردگارش تقسیم کند؛ یعنی پنج تا از بهترین شترهایش را بدهد و پنج تای دیگر را جایگزین کند. و حق دارد شترها را از پروردگارش بخرد به این شرط که به قیمت بازار باشد؛ چون برخی از شترها اگرصاحبشان با آنها مهربان باشد با جدایی از او دلتنگ شده و گریه می‌کنند.
    زکات دهنده حق دارد، زکات احشام را جدا کرده و سپس آن را به قیمت روز بازار بفروشد و پول آن را به عاملان [جمع کنندگان زکات] پرداخت کند؛ چون در غیراین‌صورت مجبور می‌شوند بخشی از مال را صرف غذا دادن به احشام کنند تا به دست کسانی برسد که باید آن را تحویل بگیرند .
    عاملان بیت المال مسلمین حق دارند یا عین زکات [شتر ؛ گاو؛....] را تحویل بگیرند و یا می‌توانند زکات را نقدی دریافت کنند. زکات دهنده هم حق دارد یا عین زکات را بدهد و یا قیمت نقدی آن را براساس قیمت روز بازار بپردازد؛ او امین است تا مورد زکات را براساس قیمت بازار بفروشد و باید تلاش کند آن را مطابق بهترین قیمت در بازار به فروش برساند؛ انگار که دارد برای خودش می‌فروشد باید امانت دار باشد و قیمت آن را به نماینده ولی امر مسلمین بپردازد و رسید بگیرد. شرط این نیست که حتما عین زکات را بیاورد؛ بلکه مهم این است که حق خداوند را از احشام، که نعمتی است که پروردگار به شما عنایت کرده، به صورت کامل استخراج کنید.
    هم چنین بعضی مواقع، یک زکات برای احشام و مال کافی است. برای مثال یکی از شما صد شتر دارد و می‌خواهد آن را با پول بفروشد؛ از پول فروش شترها یک‌دهمش را کنار می‌گذارد و همین به عنوان زکات شترها و مالی که از فروش آن به دست آورده کفایت می‌کند؛ برای گاو و گوسفند هم همین‌طور است. در کتاب نشانه‌ای از این که لازم باشد بیش از یک بار برای احشام زکات داد، نمی‌یابم. مثلا یک سال گذشت و صاحب شترها نگاه می‌کند ببیند همان نه شتر را دارد که از مال زکات داده شده سال قبل باقی مانده است؛ اینجا دیگر زکات مجدد ندارد چون حق خداوند معلوم شده و فرقی ندارد عین زکات باشد یا زکات نقدی، وقتی حق خدا از آن خارج شد پاک و مطهر می‌شود؛ و از هر ده دام؛ یکی باید به عنوان زکات داده شود. درمورد مثال شتر؛ اگر صاحب شترها دید [یک سال بعد از پرداخت زکات شترها] الان ده شتر دارد، زکاتی به او تعلق نمی‌گیرد. اگر دید یازده تا شده‌اند؛ زکات ندارد تا این که به ۱۹ شتر برسند. اگر تعداد شترها [مترجم:شترهای جدید که سال قبل نداشته و حال به مالش اضافه شده] ، به ده رسید و شترهایش ۲۰ تا شد باید زکات بدهد و حق خداوند یک‌دهم تعداد شترهایی است که قبلا زکات آنها را نداده باشد و ده تای اول پاک و مطهر شده‌اند و زکات ندارند؛ زکات مال فقط یک بار است و حق خداوند یک‌دهم است.
    مسلمان تا زمانی که زنده است موظف به خواندن نماز و دادن زکات است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [مريم]
    یعنی تا زنده‌ام.
    و صدقه داوطلبانه مورد قبول قرار نمی‌گیرد مگر این که صدقه واجب یعنی زکات پرداخت شده باشد؛ این درمورد ثروتمندان است؛ با این که اجر صدقه داوطلبانه نزد خداوند بیش از صدقه واجب یعنی زکات و ۶۹۰ برابر آن است. خداوند به شما فتوا داده است که زکات که صدقه واجب است، اجرش چقدر اضافه می‌شود و اگر داده شوند مانند این است که ده برابر آن را داده باشید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۶۰]

    شاید محمد العربی کسی که نام عضویتش را به «نورهم يسعى بين أيديهم» تغییر داده و قبلا به صورت خصوصی در سالی که بیان زکات نوشته شد از امام مهدی سؤال کرده بود؛ بخواهد حرف مرا قطع کند و بگوید: «آیا خداوند صدقه داوطلبانه را تنها در صورتی می‌پذیرد که صدقه واجب زکات پرداخت شده باشد؟» پس در پاسخ می‌گوییم: عزیزان من این شرط تنها برای ثروتمندان است؛ خداوند قبول صدقه داوطلبانه آنها را به تأخیر می‌اندازد تا این که صدقه واجب یعنی زکات را پرداخت کنند. اما خداوند صدقه داوطلبانه فقیران را می‌پذیرد و آنها صدقه واجب ندارند؛ چون صدقه واجب مختص ثروتمندان و حق فقیران برآنان است.
    ممکن است یکی از پرسش‌گران سخن مرا قطع کرده و بگوید: «امام من؛ ولی انگار در کتاب خدا چنین می‌بینم که به مسلمانان فرمان داده شده که تمام اموال خود را در راه خدا انفاق نمایند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة]".
    و یکی ازبندگان زن خداوند می‌پرسد: «امام من آیا خدا به ما فرمان داده تا تمام طلا و نقره‌ای را که به دست می‌آوریم؛ انفاق کنیم؟» . در پاسخ او می‌گوییم: ای بنده خدا؛ همانا که نصیب خدا در اموال ثروتمندان؛ معلوم و مشخص است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:۲۴].
    و این بنده خدا می‌پرسد: «این مقدار معلوم چقدر است؟» . امام مهدی در پاسخ این بانو می‌گوید: حق معلوم عبارت است از یک گرم از هر ده گرم، حق معلوم و مشخص شده خدا فقط یک گرم در هر ده گرم است. پس اگر صد گرم طلا یا نقره باشد؛ مقدار معلوم ده گرم است و چون با پرداخت آن، کار نیک و حسنه انجام داده، بر اساس آنچه که در کتاب آمده، مانند این است که ده برابر آن را انفاق کرده و لذا مثل این است که تمام طلا یا نقره‌ای که داشته را انفاق کرده باشد؛ با این که تنها ده گرم از صد گرم طلا یا نقره را انفاق کرده است. ولی یک‌دهم او ده برابر می‌شود و مانند این است که تمام آن طلا یا نقره‌ای که به دستش آمده را انفاق نموده است.
    همچنین [در مورد چهارپایان] هنگامی که بهترین آنها به غیر از شتر نر که برای باروری لازم باشد به عنوان زکات داده شود، دیگر بعد از این زکات ندارد و مانند این است که همه آنها را داده باشد، چون نفقه [اجباری] ده برابر می‌شود؛ و برای ۱۹ شتر یا گوسفند یا گاو تنها یک رأس به عنوان زکات داده می‌شود تا این که بشوند بیست تا؛ که اگر بیست تا شدند، باید دو راس را زکات بدهد مگر این که قبلا برای ده تای اول حق خدا را داده باشد که دراین صورت باید تنها یک رأس بدهد.
    و بیان بیشتر درمورد میزان زکات واجب به صورت خلاصه:
    حق خداوند در اموال واحشام شما معلوم و یک‌دهم است؛ پس حق او را در روزی که مال را به دست آورده و یا درو می‌کنید؛ جدا کنید. اما مواردی که یک سال باید بگذرد برای شتر و گاو وگوسفند و بز است، وقتی ده تا شدند، یکی را باید بدهد و برای هر ده تا تنها یک بار زکات می‌دهد و هر سال تنها برای تعدادی که زیاد شده‌اند، در صورتی که به حد نصاب رسیده باشند؛ زکات داده می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:۲۴].
    اما صدقات داوطلبانه با صدقه واجب فرقشان در این است که [اجرشان]۶۹۰ برابر می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّـهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦١} صدق الله العظيم [البقرة].
    و همان‌طور که گفتیم، اجر صدقه واجب [زکات] ده برابر می‌شود و مثل این است که تمام مالش را انفاق کرده باشد. برای مثال: اگر یکی از شما صد گرم طلا داشته باشد و نصیب خدا را که صدقه واجب زکات است کنار بگذارد؛ یعنی از هر صد گرم طلا؛ ده گرم را برای زکات جدا کند و یا یک گرم از هر ده گرم را و یا معادل قیمت آن را به صورت نقدی بپردازد؛ مانند این است که تمام آن مال را انفاق کرده باشد. و این بیان فرموده خداوند تعالی است:
    {وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾}
    صدق الله العظيم [التوبة].

    ولی آیا معنایش این است که خداوند به شما امر نموده تمام طلا و نقره خود را انفاق کنید؟ پیش از این جواب دادیم؛ خدا فرمان انفاق بیش از یک‌دهم را نداده است و چون عمل حسنه ده برابر می‌شود، مثل این است که همه مال انفاق شده باشد؛ پس از شکر گزاران باشید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ} صدق الله العظيم [سبأ:۳۹].
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 32002 من موضوع بيانٌ فيه المزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة..

    الإمام ناصر محمد اليماني
    19 - 02 - 1433 هـ
    13 - 01 - 2012 مـ
    07:32 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32000
    ــــــــــــــــــــ



    بيانٌ فيه المزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين..

    وهذا ردّنا على السائلين بالنسبة لقدر زكاة الحليّ فهي العُشر كما بيّنّاه من قبل، ويتمّ استخراجها على حسب سعر الذهب في يوم إخراج زكاة الذهب وليس حسب يوم شرائِه.

    وزكاة الأموال ليس لها ميقاتٌ معلومٌ بل يستخرج حقّ الله فيها يوم اكتسابها.

    وأمّا الميقات المعلوم هي التي يمر عليها الحَول كزكاة الإبل والبقر وما دون ذلك من الأنعام، ولا يجوز للمتزكّي أن يختار الهزيلة فيها العجفاء من الشحم بل لن ينال البرَّ حتى يُخرج أحسن ما فيها، فمن له عشرٌ من الإبل فيخرج جملاً أو ناقةً وهو العاشر، وسواء يكون جملاً أو ناقةً فأهم شيء أن يكون قد استخرج أحسن ما فيها، إلا في حالةٍ واحدةٍ أن يكون الأحسن ما فيها جمل وهو الوحيد الفحل بين الإبل، فهنا لم يجعل الله عليه حرجاً أن ينفقه، وينال البر أن ينفق غير الفحل الوحيد، ولكن بشرط أن يكون أحسن ما فيها من بعد الفحل، كون الله لا يتقبّل الصدقة الفرضيّة في الأنعام أن تنفقوا أهزلها، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٩٢} صدق الله العظيم [آل عمران].

    فأمّا شطر الآية في قول الله تعالى:
    {لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ} صدق الله العظيم، فيقصد الصدقة الفرضيّة من الأنعام، ونستنبط أنّ الله لا يتقبّل الهزيلة فيها، وأما شطر الآية في قول الله تعالى: {وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم، فهو يقصد النفقة الطوعيّة، ويفتيكم أنّه يتقبل أي شيء تنفقه طوعاً وليس شرطاً أن يكون الأحسن ما دامت صدقةً طوعيّةً فتنالوا البرَّ بأيّ شيء تنفقونه.

    كمثل أن يكون عند أحدكم عشرة بدلات من الملابس فالصدقة منها طوعيّة ولم يشترط عليك الله أن تنفق أحسن ملابسك بل ما تشاء منها، فيتقبّل الله منك صدقةً طوعيّة، فليس في الصدقة شرط أن تنفق الأحسن في الصدقة الطوعيّة، ولكنّها في الصدقة الفرضيّة فيكون الأحسن ما فيها شرطٌ، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}، ولكن ليس شرطاً أن تنفقوا كلّ ما تحبون.
    وعلى سبيل المثال فلو أنّ مع أحدكم مائة من الإبل وأحسن ما فيها عشرة من الجمال والنوق، فلم يأمره الله أن يأخذ العُشر من أحسن ما في إبله؛ بل يقتسم هو وربّه فيعطي ربّه الخمس من الأحسن ويعوّض الخمسَ بما دونهن خمساً أخرى، ويحقّ له أن يشتريها من ربّه بشرط أن يكون حسب سعر سوقها كون من الإبل من تبكي إذا فارقت صاحبها إذا كان بها حنون.

    ويحقّ للمتزكّي أن يستخرج زكاة الأنعام ومن ثمّ يبيعها بسعر سوقها ويدفع ثمنها كون العاملين عليها سوف يكلفهم إطعامها مبلغاً من المال حتى يذهب بها إلى المكلفين باستلامها.

    وكذلك يحقّ لعمال بيت مال المسلمين تحويل أيّ زكاةٍ عينيّة إلى زكاةٍ نقديّة، وكذلك يحقّ للمتزكي تحويل الزكاة العينيّة إلى زكاة نقديّة حسب سعر سوقها، فهو مؤتمن على بيعها بأن يبيعها بحسب سعر سوقها ويحرص في بيعها بأحسن سعر يعطى فيه في السوق، وكأنّه سوف يبيعها لنفسه فهو المؤتمن عليها، ويدع قيمتها إلى عامل وليّ أمر المسلمين ويأخذ إيصالاً بذلك، وليس شرطاً أن يجلب العينيّات بذاتها بل المهم أنّه استخرج تماماً حقّ الله فيما أنعم الله عليكم من بهيمة الأنعام.

    وكذلك تجزي في بعض الأحيان زكاةٌ واحدةٌ على الأنعام والمال، كمثل أن يكون لأحدكم مائة من الإبل ويريد بيعها بمبلغٍ من المال، فإنّه يأخذ من قيمة الإبل التي باعها عُشْر المبلغ ويجزي عن زكاة الإبل وزكاة المال المكتسب الذي هو ثمن بيعها وكذلك البقر وكذلك الغنم، ولا أجد في الكتاب أنّ زكاة الأنعام تؤدّى إلا مرةً واحدةً، وإذا حال الحول عليها فينظر صاحبها فإذا الإبل لا تزال التسع الأولى التي زكّى عليها من قبل في العام الماضي بالعُشر فلا زكاة عليها مرةً أخرى كون حقّ الله معلوم سواء في الزكاة العينيّة أو الزكاة النقديّة، وما تمّ استخراج حقّ الله فيه فقد أصبح طاهراً مطهراً ففي كلّ عَشرٍ من الأنعام العُشْر، وإذا حال على الإبل التِّسع الحَول فلم يجد صاحبها إلا أنّه زاد جملاً فعادت عَشراً فلا زكاة فيها، وإن زادت إحدى عشر فلا زكاة فيها، وهكذا حتى تبلغ تسعة عشر فلا زكاة فيها، فإذا بلغت الزيادة عَشراً فأصبحت عشرون وجَبَت الزكاة عليها، فيخرج حقّ الله منها العَشْر من الإبل التي لم يسبق الزكاة عليها والعَشْر الأولى صارت طاهرةً ومباركةً فلا زكاة عليها إلا مرةً واحدةً فقط، ففي كل عَشْرٍ حق الله هو العُشْرُ.

    ولا تُرفع الصلاة والزكاة عن المسلم ما دام حياً، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [مريم]، أي مدة دوامي حيّاً.

    ولا تقبل الصدقة الطوعيّة إلا بدفع صدقة الزكاة الفرضيّة وهذا بالنسبة للأغنياء برغم أنّ أجر الصدقة الطوعيّة أجرٌ أعظم عند الله من صدقة الزكاة الفرضيّة بفارق ستمائة وتسعون ضعفاً، وقد أفتاكم بضعف صدقة الزكاة الفرضيّة فإنّ حسنتها تكتب وكأنّه أنفق عشر أمثالها، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:160].

    ولربّما يودّ أن يقاطعني (محمد العربي) والذي غيّر عضويته إلى (نورهم يسعى بين أيديهم) وقد سأل الإمام المهدي على الخاص في العام الذي تبيّن فيه بيان الزكاة فقال: "فهل لا يقبل الله الصدقة الطوعيّة إلا بدفع صدقة الزكاة الجبريّة؟"، ومن ثم نقول: يا حبيبي في الله إنّما ذلك الشرط يطبّق فقط على الأغنياء، فإنّ الله يؤخّر قبول الصدقة الطوعيّة حتى يدفعوا الصدقة الجبريّة، وأما الفقراء فيتقبّل الله صدقتهم الطوعيّة، وليست عليهم صدقةً جبريّةً، كون الصدقة الجبريّة هي فقط في حقّ الأغنياء على الفقراء.

    ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد السائلين فيقول يا إمامي: "ولكنّي وكأني أرى في الكتاب أنّ الله أمر عباده المسلمين بإنفاق جميع أموالهم في سبيل الله، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة]".

    فتقول أمَة الله: "يا إمامي فهل الله أمرنا أن ننفق كافة ما اكتسبناه من الذهب والفضة؟"، ومن ثمّ نردّ عليها ونقول: يا أمَة الله إنّما نصيب الله في أموال الأغنياء حقّ معلوم، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:24].

    ومن ثم تقول أمَة الله: "فكم المعلوم؟"، ومن ثمّ يردّ عليها الإمام المهدي ونقول: إنّ المعلوم هو جرامٌ في كلّ عشرة جرامات فيصبح حقّ الله المعلوم جراماً واحداً فقط في كل عشرة جرامات، وفي المائة الجرام من الذهب أو الفضة عشرة جرامات، فبما أنّ حسنتها في الكتاب وكأنّما أنفق عشر أمثالها فيصبح وكأنّه أنفق ماله من الذهب أو الفضة جميعاً برغم أنّه لم ينفق إلا عشرة جرامات من كل مائة جرامٍ من الذهب أو الفضة، ولكنّ العَشرة بعشر أمثالها فيصبح وكأنّه أنفق ماله المكتسب من الذهب أو الفضة جميعاً.

    وكذلك فحين يأخذ منها حقّ الله الجبريّ أحسن العَشر ما دون الفحل فلا زكاة فيها من بعد ذلك وكأنّه أنفقها جميعاً كون النفقة بعشر أمثالها، ولا زكاة على تسعة عشر من الإبل أو الغنم أو البقر غير واحدة فقط حتى إذا بلغت العشرون فيستخرج اثنتين إلا أن يكون قد أدّى حق الله من العَشر الأولى فواحدة فقط.

    وخلاصة هذا البيان للمزيد من تحديد نصاب فرض الزكاة نقول:

    أنّ حقّ الله في أموالكم وأنعامكم العُشْر، وآتوه حقّه يوم اكتسابه أو حصاده، وأما التي يحول عليها الحَول فهي الإبل والبقر والضأن والماعز وهو العُشر، ولا تؤخذ إلا مرةً واحدةً ولا تزكّى في كلّ حولٍ إلا الزيادة فقط إذا بلغ النصاب، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ} صدق الله العظيم [المعارج:24].

    وأما الصدقات الطوعيّة فتفرق عن أضعاف صدقة الزكاة الجبريّة بستمائة وتسعون ضعفاً، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّـهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦١} صدق الله العظيم [البقرة].

    وكما قلنا أنّ صدقة الزكاة الجبريّة فأجرها وكأنّما أنفق المال المكتسب كلّه بمعنى وكأنّك أنفقت كلّ مالَك، وعلى سبيل المثال: فلو أنّ مع أحدكم مائة جرامٍ من الذهب فأخرج منها نصيب الله وهي صدقة الزكاة الجبريّة فيخرج عشرة جرامات ذهبٍ من كل مائة جرامٍ أو جراماً من كل عشرة جراماتٍ أو ما يعادل قيمته نقداً فكأنّما أنفق ذلك المال جميعاً، وذلك هو البيان الحق لقول الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾ يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

    ولكن هل معنى ذلك أنّ الله أمركم أن تُنفقوا أموالكم من الذهب والفضة جميعاً؟ والجواب سبق قبل هذا، فلم يأمركم إلا باستخراج العُشْرِ فيها، وبما أنّ الحسنة بعَشْرِ أمثالها فكأنّكم أنفقتموها في سبيل الله جميعاً، فكونوا من الشاكرين، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ} صدق الله العظيم [سبأ:39].

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ للِه ربِّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  4. افتراضي ای مسلمانان با پرداخت زکات اموال خود را پاک و مطهر کنید که خداوند به واسطه آن به شما برکت داده و قلب‌هایتان را پاک می‌نماید

    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - صفر - 1433 هـ
    15 - 01 - 2012 مـ
    ۲۵-دی-۱۳۹۰
    ه.ش.
    06:05 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32129
    ــــــــــــــــــــ

    ای مسلمانان با پرداخت زکات اموال خود را پاک و مطهر کنید که خداوند به واسطه آن به شما برکت داده و قلب‌هایتان را پاک می‌نماید....


    اقتباس المشاركة :
    نوشته اصلی توسط ابو محمد:
    بسم الله الرحمن الرحیم والصلاة والسلام علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وعلی المهدي المنتظر صاحب علم الکتاب الإمام ناصر محمد الیماني
    سؤال: اگر زکات مال قبلا داده شده باشد [مثلاًپولی که از حقوق همسر یا فروش چهارپایان بدست آمده است] و با آن زیور آلات خریداری شود، آیا باید زکات زیورآلات داده شود؟
    سؤال مهم‌تر: از آنجا که منابع درآمد متعدد است و حساب آنها مشکل است امکان دارد بگوییم زکات برابر یک‌دهم درآمد ماهیانه یا سالیانه [برحسب نوع درآمد] است و هرگاه میزان آن در یک ماه معادل بهای ده گرم طلای ۲۴ عیار و یا در سال به ۱۲۰گرم طلا رسید بعد زکات آن را جدا کنیم؟ برای مثال کسی که مزرعه‌ای برای پرورش دام دارد، یا حوضچه پرورش ماهی دارد یا سالن پیرایش واصلاح و یا شرکت حسابداری چگونه باید زکات را کنار بگذارد؟
    والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي مُحمد رسول الله وآله الأطهار، وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أما بعد..
    ای سؤال کننده کریم و دانا و ثابت قدم در راه راست، عزیز دل من ابومحمد کعبی، پیش از این فتوا داده بودیم که حق خداوند در اموال مسلمانان ثروتمند مشخص شده است. اگر انسان یک میلیارد دلار هم داشته باشد و
    یک‌دهم آن را که حق‌الله است کنار بگذارد، باقی دارایی او مطهر می‌شود و اگر با این پول پاکی که دارد، هزار شتر و هزار گاو و هزار بز و هزار گوسفند و هزار کیلو طلا و هزار کیلو نقره بخرد، لازم نیست مجدد برای آنها زکات بدهد؛ چرا که پولی که با آن خرید را انجام داده است، قبلا با پرداخت زکاتی که خداوند بر مسلمانان ثروتمند واجب نموده، پاک شده است. مقدار زکات، همان‌طور که پیش از این به تفصیل از آیات محکم کتاب برای خردمندان بیان شد یک‌دهم است. حال اگر یک سال گذشت و تعداد شترها زیاد شد و از نصاب گذشت، باید برای مقدار اضافه شده زکات داد. اما برای آن چه که زکات آن پیش از این داده شده، فرقی ندارد شتر باشند یا گاو یا سایر احشام نیاز به پرداخت مجدد زکات نیست؛ البته به شرطی که از پولی خریداری شده باشند که زکات آن جدا شده است. در مورد کسانی که طلا و نقره جمع و ذخیره می‌کنند، نیز همین‌طور است .اگر قبلا حق‌الله را جدا کرده باشد در امان است و تا زمانی که در مالکیت همان فرد است، نیاز به پرداخت مجدد زکات نیست
    .
    اگر فرد ثروتمندی میراث خود را بین فرزندانش تقسیم کند [فرقی ندارد که زنده باشد یا بعد از مرگش تقسیم صورت گیرد] ورثه باید بدانند خداوند زکات را تنها بر پدرشان واجب نکرده است، نماز و زکات پدردر نزد خداوند تنها متعلق به خود اوست و کفایت فرزندانش را نمی کند.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾}صدق الله العظيم [النجم]
    آیا نماز پدر، جای نماز فرزندانش را می‌گیرد و دیگر نماز بر آنها واجب نیست؟ جواب را می‌دانید: خیر... بلکه همان‌گونه که پرداخت زکات بر پدر واجب بود، بر فرزندان و وراث نیز واجب است .خداوند اموالی را که به ارث برده‌اند از پرداخت زکات معاف نکرده است، تا زمانی که جان در بدن مسلمان باشد، زکات باید پرداخته شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}صدق الله العظيم [مريم:۳۱]
    پرداخت زکات وظیفه‌ای معین و ثابت است و زمان کنار گذاشتن زکات، به محض آن است که مال به دست صاحب آن برسد تا با جدا کردن زکات مالش از حق واجب خداوند طاهر شود. به اموال مسلمانان تنها یک بار زکات تعلق می‌گیرد و تنها برای مقداری که بعد از پرداخت زکات به اموال اضافه شده و به حد نصاب رسیده باید زکات پرداخت شود. شرط خداوند برای پرداخت زکات، دادن عین مال [برای مثال احشام و محصولات کشاورزی] نیست چرا که برخی مثل احشام در نزد عاملین زکات از گرسنگی خواهند مرد و برخی مثل میوه‌ها قبل رسیدن به بیت المال مسلمانان، فاسد خواهند شد. حتی اگر سالم هم برسند، فایده‌ای نخواهند داشت و قبل رسیدن حق فقرا و مسکینان به دست‌شان؛ در انبارها خراب خواهند شد.
    چیزی که می‌خواهم بگویم این است که: اگر کسی باغ پرتقال، موز، سیب یا انگور یا میوه‌های دیگری دارد، زمانی که محصول را فروخت و پول نقد بدست او آمد؛ حق خداوند یک‌دهم آن پول نقد است را کنار بگذارد و اگر چیزی نفروخت و خود و فرزندانش آن را مصرف می‌کنند؛
    باید به کسانی که درخواست می‌کنند از آن محصولات بدهد و لازم نیست تا زمانی که به پول تبدیل نشده است، چیزی از آن را برای بیت المال مسلمانان بفرستند. تنها دادن به مسکینانی که برای سیر کردن خود به مزرعه او می‌آیند بر گردن اوست و از چیزی که خداوند به او عطا کرده است در حد توانش به همه آنها بدهد و خداوند کسی را که مسکینان را از حقشان محروم کند، در دنیا از ثمره باغش محروم خواهد کرد و این تازه عذاب نزدیک‌تر و خفیف‌تر [دنیوی] اوست تا مگر به‌سوی خداوند بازگردد؛ نه عذاب بزرگ در آخرت که گریبانش را خواهد گرفت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿١٧﴾ وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿١٨﴾ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿١٩﴾ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿٢٠﴾ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿٢١﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَىٰ حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ ﴿٢٢﴾ فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿٢٣﴾ أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ ﴿٢٤﴾ وَغَدَوْا عَلَىٰ حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿٢٥﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿٢٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٢٧﴾ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿٢٨﴾ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿٢٩﴾ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ ﴿٣٠﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿٣١﴾ عَسَىٰ رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿٣٢﴾ كَذَٰلِكَ الْعَذَابُ ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾}صدق الله العظيم [القلم]
    اما کسانی که چند کسب دارند و از چند محل درآمدشان می رسد، لازم نیست در زحمت قرار گرفته و حق خداوند را روزانه کنار بگذارند. بلکه سود و زیان را محاسبه کرده در صورت داشتن کارمند، حقوق آنها را می‌پردازند، اگر چیزی بیش از اصل سرمایه اضافه آمد و به حد نصاب زکات رسید، بعد از پرداخت دستمزد کارمندان، باید حق‌الله واجب را کنار بگذارند و اگر ضرر کرده باشند باید به حساب خود با خدا بازگردد و ببیند آیا حق خداوند را در روزی که مالی را که با آن تجارت کرده به دست آورده جدا کرده است ؟اما درمورد کسانی که درآمدشان محدود است برای مثال حقوق بگیران، برایشان آسان گرفته می‌شود، حق خداوند به مقداری که ذخیره کرده و به حد نصاب رسیده باشد تعلق می گیرد. اما اگر درآمدش به سختی کفاف زندگی او و فرزندانش را می‌دهد، خداوند حقی در حقوق او درنظر نگرفته است و خداوند دین را برای شما سخت نمی‌کند. اما اگر کسی ولو اینکه خود و فرزندانش نیاز داشته باشند، مردم را به خود ترجیح داده و در راه خدا اعطا کند، در زمان سختی در راه خداوند انفاق کرده است؛ این افراد هستند که اجرشان از هفتصد برابر نیز بیشتر است. اگر ثروتمندان «عقبه» را به‌جا آورده [مترجم:عقبه به معنای عبور کردن از گردنه است] و با دادن دیه به اولیاء مقتولی که به ظلم کشته شده، کسی را از مرگ نجات دهند، اجرشان با خداست و مانند این است که تمام انسان‌ها را زنده کرده اند و خداوند از پشت حجاب اعلان می‌کند این بنده من، عقبه را به‌جا آورده [مترجم:از گردنه سختی‌ها یا دنیا گذشته است] و خداوند گناهان گذشته و آینده او را آمرزیده و او را در راه راست ثابت قدم می‌گرداند تا پروردگار خود را با قلبی سلیم [و عاری از شرک] ملاقات نماید. اما خداوند مردم فقیر را نیز از انجام عقبه محروم نکرده و انجام آن را برایشان آسان نموده است . اگر فقیری علی‌رغم سختی و گرفتاری، فرد مسکینی را پیدا کند که از گرسنگی در حال مرگ است و بگوید این مرد از من گرسنه‌تر است و طعام خود را به فقیر یا یتیمان نزدیک خود و با مسکینان خاک نشین داده و خود گرسنه بخوابد، اینجاست که صدای خداوند الرحمن از پشت حجاب در ملاء اعلی شهادت می دهد که گناهان گذشته و آینده فلان بنده آمرزیده شده و او عقبه را بجه‌ا آورده است؛ خداوند او را در راه راست ثابت قدم می‌گرداند تا با قلبی سلیم به دیدار پروردگار خود بشتابد. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
    {فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿١١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿١٢﴾ فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿١٣﴾ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿١٤﴾ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿١٥﴾ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿١٦﴾}صدق الله العظيم [البلد]
    ای مسلمانان اموال خود را با پرداخت زکات پاک کنید تا خداوند آنرا برکت داده و قلب‌هایتان را مطهر نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿١٠٣} صدق الله العظيم [التوبة].
    ای بندگان خدا! از پروردگارتان پروا کنیدو بدانید نفس هر یک از شما شیطانی است که با مصاحبش دشمنی دارد و شما را به خساست دعوت کرده و وعده می‌دهد که اگر در راه خداوند انفاق کنید، فقیر خواهید شد و خداوند به شما وعده می‌دهد که مورد مغفرت او قرار گرفته و اجر بزرگی خواهید داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّـهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦٨} صدق الله العظيم [البقرة].
    ممکن است کسی سخن مرا قطع کرده و بگوید: «آیا نفس انسان، مانند شیطان، فرد را به انجام اعمال ناشایست فرا می‌خواند؟» . با کلام خداوند تعالی به او پاسخ می‌دهیم که :
    {وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٤٠﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ ﴿٤١﴾}
    صدق الله العظيم [النازعات]
    کس دیگری باز حرف مرا قطع کرده و می پرسد: «به این ترتیب، آیا نفس صاحب خود را تشویق می‌کند که خساست بورزد و مؤمن وظیفه دارد نفس خود را از بخل بازدارد؟» . با آیات محکم کتاب به او جواب می‌دهم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}
    [النساء:۱۲۸]
    و خداوند تعالی می فرماید:{وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}صدق الله العظيم [الحشر:۹]
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر مُحمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 32133 من موضوع يا معشر المسلمين طهِّروا أموالكم بالزكاة يبارك الله لكم فيها ويطهِّر قلوبكم..

    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 02 - 1433 هـ
    15 - 01 - 2012 مـ
    06:05 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=32129
    ــــــــــــــــــــ



    يا معشر المسلمين طهِّروا أموالكم بالزكاة يبارك الله لكم فيها ويطهِّر قلوبكم ..

    اقتباس المشاركة : ابو محمد
    بسم الله الرحمن الرحیم والصلاة والسلام علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وعلی المهدي المنتظر صاحب علم الكتاب الإمام ناصر محمد الیماني
    سؤال: إذا كانت الحلي قد تم شراؤها من المال المزكی سلفاً مثلاً من راتب الزوج أو من بیع الأنعام فهل یستوجب إخراج زكاتها؟

    والسؤال الأهم : بما أن مصادر الدخل تعددت وتنوعت ومن الصعب احصائها فهل یمكن القول أن الزكاة هی عشر المدخول الشهري أو السنوي (حسب طبیعة الدخل) إذا كان الدخل قد بلغ ما یعادل سعر عشرة جرامات من الذهب الخالص عیار 24 شهریا أو مائة وعشرون جرام من الذهب سنویا؟ فللمثال كیف یتم إخراج الزكاة من لدیه مزرعة للدواجن او أحواض تربیة الأسماك أو صالون للحلاقة أو شركة لبرمجیات الحاسوب؟
    والسلام علیكم ورحمة الله وبركاته
    انتهى الاقتباس من ابو محمد


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار، وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أما بعد..

    ويا أيها السائل الكريم العليم الثابت على الصراط المستقيم حبيب قلبي أبو محمد الكعبي، لقد سبقت الفتوى بالحقّ أنّ حق الله المفروض في أموال المسلمين الأغنياء حقّ معلوم، فلو أنّ إنساناً امتلك مليار دولار ومن ثمّ استخرج
    عُشْر المليار الدولار حق الله المعلوم فيه، فهنا قد أصبح ماله المتبقّي طاهراً مُطهّراً، ومن ثمّ اشترى من ماله الطاهر ألفاً من الإبل وألفاً من البقر وألفاً من الماعز وألفاً من الضأن وألف كيلو غرام من الذهب وألف كيلو غرام من الفضة فلم يفرض الله عليهم زكاتهم جميعاً مرةً أخرى، كون شراؤها جميعاً هو من مالٍ طاهرٍ من حقّ الله المفروض في أموال الأغنياء وهو حقّ معلومٌ في الكتاب وهو العُشر كما سبق تفصيله بالحقّ من مُحكم الكتاب ذكرى لأولي الألباب، ولكن إذا دار عليها الحول فزادت الإبل وبلغت الزيادة النصاب فهُنا يجب عليه فقط أن يستخرج حقّ الله المعلوم فيه فقط من الأموال التي زادت من بعد التطهير، وأما ما سبق تطهيره من حقّ الله سواء في الإبل أو البقر أو الأغنام فلا زكاة فيهما جميعاً مرةً أخرى ما دام قد تمّ شراؤها من مال سبق تطهيره من حقّ الله فيه الجبري المفروض، فليكنز القناطير المقنطرةِ من الذهب والفضة وهو من الآمنين الذين استخرجوا حقّ الله المعلوم في أموالهم، فلا زكاة عليها مرةً أخرى ما دامت ملكه.

    وأما إذا قسّم الغني تركته بين أولاده سواء في حياته أو ورثوه من بعد مماته فمن بعد تقسيم التركة بين الورثة فليعلموا جميعاً أنّ الله لم يفرض الزكاة على والدهم فقط كون صلاة أبيهم وزكاته هي له يجدها عند ربّه وليس لأولاده منها شيء، تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [النجم].

    فهل صلاة الوالد تجزي عن صلوات أولاده؟ فَلِمَ يفرض عليهم الصلاة؟ والجواب معلوم لديكم: كلا؛ بل كما فرض الله على الوالد الزكاة فكذلك الأولاد والورثة لم يرفع الله عنهم زكاة أموالهم التي ورثوها، فلا يتمّ رفع الزكاة عن المسلم ما دامت الحياة تسري في جسده، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا} صدق الله العظيم [مريم:31].

    والزكاة كذلك كتابٌ موقوت، وميقات استخراج حقّ الله فيها يوم حصادها أو يوم اكتسابها حتى يصبح ماله طاهراً من حقّ الله المفروض فيها، ولا زكاة في أموال المسلمين غير مرة واحدة إلّا في الزيادة من بعد التطهير إذا بلغت النصاب المفروض فيه الزكاة، ولم يأمركم الله بدفع الزكاة العينيّة شرطاً سواء من الأنعام أو من الحرث كون منها ما سوف يموت جوعاً عند العاملين عليها، وكون منها ما سوف يتلف كالفاكهة قبل أن تصل إلى بيت مال المسلمين، وحتى ولو وصلت فما الفائدة؟ فسوف تتلف في المخازن قبل أن يصل الفقراء والمساكين حقُّهم منها.

    وما نُريد قوله: فمن كانت له مزرعةً من برتقالٍ أو موزٍ أو تفاحٍ أو أعنابٍ أو غير ذلك من الفواكه فإن باعها نقداً فحقّ الله في ثَمَنِها العُشْرُ، وإن لم يبعها وإنّما كان يأكل منها هو وأولاده
    فليعطي السائلين منها، وليس فيها حقّ يُرْسَلُ إلى بيت مال المُسلمين ما لم يتم بيعها بثمن مادي، فبقي عليه فقط حقّ السائلين المساكين الذين يأتون إلى مزرعته لِيُشْبع جوعهم، فليعطهم ممّا أعطاه الله ما تيسّر لكلٍّ منهم، ومن حرم حقّ المساكين السائلين من ثمار جنته حرمه الله ثمار جنته في الدنيا إن كان يُريد له من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر ليرجع إلى ربّه، تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿١٧﴾ وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿١٨﴾ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿١٩﴾ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿٢٠﴾ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ ﴿٢١﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَىٰ حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ ﴿٢٢﴾ فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿٢٣﴾ أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ ﴿٢٤﴾ وَغَدَوْا عَلَىٰ حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿٢٥﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿٢٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٢٧﴾ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿٢٨﴾ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿٢٩﴾ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ ﴿٣٠﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿٣١﴾ عَسَىٰ رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿٣٢﴾ كَذَٰلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [القلم].

    وأما أصحاب التجارة المتعددة وهم أصحاب الدخل المتفرّق، فلا حرج عليه أن يستخرج حقّ الله منها بشكل يومي؛ بل حين الجرد وحساب الربح من الخسارة وبعد دفع رواتب العاملين عليها إن كان لديه عمال للبيع والشراء، فإذا وجد أنّها زادت له الأرباح فالزكاة في الربح الزائد على رأس المال ومن بعد خصم أجور العاملين على تجارته من الربح، فإذا بلغت الأرباح النصاب أعطى حقّ الله المفروض فيها، وإن وجد أنّه قد خسر في تجارته فليراجع حسابه مع ربّه، فهل أعطى حقّ الله في يوم اكتساب ذلك المال الذي كوّن به تجارته؟

    وأما أصحاب الدّخل المحدود كمثل أهل الرواتب الزهيدة ففي ذلك نَظِرَةٌ إلى مَيْسَرَة، فحق الله فيها ما ادّخره منها وبلغ النصاب، فأمّا إذا كان الراتب بالكاد لا يكفي معيشته هو وأولاده فلم يجعل الله عليه في راتبه نصيباً مفروضاً، وما جعل الله عليكم في الدّين من حرج، ولكن من أعطى منها ربّه وآثر الناس على نفسه ولو كان به وأولاده خصاصة فقد أعطى ربّه من عُسرٍ، فأولئك هم الذين يصل أجرهم إلى أكثر من سبعمائة ضعف، فإذا كان الغني يقتحم العقبة بفكّ رقبةٍ من الموت مقابل الديّة المُغرية لأولياء المقتول ظلماً وأجره عند الله وكأنّما أحيا الناس جميعاً، فيعلن الله من وراء الحجاب أنّ عبدي فلان قد اقتحم العقبة وغفر له ربّه ما تقدم من ذنبه وما تأخر فيثبّته على الصراط المستقيم حتى يلقى الله بقلبٍ سليم. وأما الفقير فلم يحرّمه الله أن يقتحم العقبة ولكنّه سهّل سبحانه ثمن اقتحام العقبة على الفقير بوجبة طعامٍ في يومٍ ذي مسغبةٍ وشدةٍ عليه، فوجد مسكيناً يكاد يموت جوعاً، فقال: لقد بلغ بهذا الرجل الجوع أشدّ من جوعي، ومن ثُمّ يعطي الفقيرُ وجبتَه ليتيمٍ ذي مقربة أو لمسكينٍ ذي متربة وينام بجوعه، فهنا يتمّ الإعلان للملأ الأعلى بصوت الرحمن من وراء الحجاب فيشهدهم أنّه قد غفر لعبده فلان ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر واقتحم العقبة ويثبّته الله على الصراط المستقيم حتى يلقى الله بقلبٍ سليم، تصديقاً لقول الله تعالى: {فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿١١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿١٢﴾ فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿١٣﴾ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿١٤﴾ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿١٥﴾ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [البلد].

    ويا معشر المسلمين طهِّروا أموالكم يبارك الله لكم فيها ويطهّر قلوبكم، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿١٠٣} صدق الله العظيم [التوبة].

    واتّقوا الله عباد الله، واعلموا أنّ النفس في ذاتِ كلٍّ منكم شيطانٌ عدوٌّ لصاحبها تأمركم بالشحّ وتعِدكم بالفقر لئن أنفقتم في سبيل الله، والله يعِدُكم مغفرةً منه وأجراً عظيماً، تصديقًا لقول الله تعالى:
    {الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّـهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦٨} صدق الله العظيم [البقرة].

    ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد السائلين فيقول: فهل تأمر النفس صاحبها بالسوء كما يأمر به الشيطان؟ ومن ثمّ نردّ عليه بقول الله تعالى:
    {وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٤٠﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [النازعات].

    ومن ثُمّ يقاطعني سائل آخر فيقول: وهل النفس كذلك تأمر صاحبها بالبخل ويجب على المؤمن أن يمنع شُحَّ نفسه؟ ومن ثمّ نردّ عليه بالجواب من مُحكم الكتاب؛ قال الله تعالى:
    {وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا} [النساء:128].

    وقال الله تعالى:
    {وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} صدق الله العظيم [الحشر:9].

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ للهِ ربِّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


صفحة 2 من 2 الأولىالأولى 12
المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 61
    آخر مشاركة: 26-09-2023, 08:14 PM
  2. مشاركات: 4
    آخر مشاركة: 22-12-2018, 09:34 PM
  3. بیانات امام مهدی منتظر درباره اصحاب کهف و رقیم
    بواسطة ابو محمد الكعبي في المنتدى فارسي
    مشاركات: 14
    آخر مشاركة: 05-08-2018, 12:54 PM
  4. مشاركات: 9
    آخر مشاركة: 13-05-2015, 04:45 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 30-01-2014, 03:48 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •