-
رؤیا
سلام علیکم
یکی از دوستانم تعریف کرد که یکی دو شب پیش خواب دیده که امواج بسیار بزرگی از هر طرف هجوم آورده اند. اویکی از فرزندانش را در آغوش گرفته و درحالی که سعی می کرده فرار کند و مردم را هم به فرار تشویق می کرده یک لحظه تمام کره زمین را می بیند که امواج از چهار طرف آن را احاطه کرده و مردم درمیان امواج گیر افتاده و در حال غرق شدن هستند. می گفت به هرجایی می دویدم راه نجاتی نبود و موج های بسیار سنگین از همه طرف میامدند. بالاخره به جایی نزدیک یک کوه می رسد و فردی با لباس نظامی را می بیند که پرچمی را بلند می کند که روی آن جملاتی طلایی رنگ نوشته شده و پشت سر او انسانی ایستاده که لباس سراسر مشکی به تن داشته ونمی توانسته صورت او را ببیند. این خانم مرتب تکرار می کرد این دو نفر خیلی هیکل شان از ما بزرگ تر بود خیلی بزرگ بودند. او در خواب حس می کند آن مرد سیاه پوش امام مهدی منتظر است به سوی ایشان می دود و در پشت سر او پنهان می شود. می گفت به محض اینکه به پشت سر ایشان رسیدم احساس کردم در امان هستم و موج ها عقب رفتند....
این خانم در مورد هشدارهای امام هیچ چیز نمی دانست....و خودش فهمیده بود حادثه وخیمی در راه است...
-
ترجمة غوغل
سلام عليكم
وهناك صديق لي وروى حلم قبل ليلتين أن موجات كبيرة تتوافد من جميع الجهات.وغرق. وقال انه لم يكن هناك مخرج وركض في كل مكان موجات ثقيلة جدا كانوا يأتون من جميع الجهات. وكررت أن اثنين من منا كان أكبر من كثير من هيكلهم كانت كبيرة جدا. له رجل حلم بالمعنى الأسود الإمام المهدي قدما لهم يعمل ويخفي وراءه. وقال انه بمجرد وصولي شعرت وكأنني آمنة وراءها وعاد موجات ....
أنها لا تعرف شيئا عن تحذيراته .... وانه يتفهم حادث خطير على الطريق ...
-
[QUOTE]سلام علیکم
یکی از دوستانم تعریف کرد که یکی دو شب پیش خواب دیده که امواج بسیار بزرگی از هر طرف هجوم آورده اند. اویکی از فرزندانش را در آغوش گرفته و درحالی که سعی می کرده فرار کند و مردم را هم به فرار تشویق می کرده یک لحظه تمام کره زمین را می بیند که امواج از چهار طرف آن را احاطه کرده و مردم درمیان امواج گیر افتاده و در حال غرق شدن هستند. می گفت به هرجایی می دویدم راه نجاتی نبود و موج های بسیار سنگین از همه طرف میامدند. بالاخره به جایی نزدیک یک کوه می رسد و فردی با لباس نظامی را می بیند که پرچمی را بلند می کند که روی آن جملاتی طلایی رنگ نوشته شده و پشت سر او انسانی ایستاده که لباس سراسر مشکی به تن داشته ونمی توانسته صورت او را ببیند. این خانم مرتب تکرار می کرد این دو نفر خیلی هیکل شان از ما بزرگ تر بود خیلی بزرگ بودند. او در خواب حس می کند آن مرد سیاه پوش امام مهدی منتظر است به سوی ایشان می دود و در پشت سر او پنهان می شود. می گفت به محض اینکه به پشت سر ایشان رسیدم احساس کردم در امان هستم و موج ها عقب رفتند....
این خانم در مورد هشدارهای امام هیچ چیز نمی دانست....و خودش فهمیده بود حادثه وخیمی در راه است...
[/QUOTE]
[COLOR=#0000cd][SIZE=5]
[/SIZE][/COLOR][COLOR=#a52a2a][SIZE=5]الترجمه :[/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000cd][SIZE=5]
السلام علیکم
احد صدیقاتی حکت لی رویا انها رأت قبل لیلتین امواج عظیمه تهاجم من جمیع الجهات . وهی کانت تحمل احد ابنائها و تحاول الفرار و تحث الناس ایضا علی الفرار و للحظه رأت الکره الارضیه و الامواج تحاصرها من الجهات الاربعة و الناس محاصرون بین الامواج و یغرقون . تقول این ما رکضت لم اجد مخرج و الامواج العظیمه تاتی من جمیع الجهات . حتی وصلت اخیرا الی مکان بقرب من جبل . و تقول انها رأت رجل بلباس عسکری یحمل علما مکتوب علیه جمل باللون الذهبی و خلفه یقف رجل یلبس ثیاب سوداء و لم تتمکن من رویة وجهه . السیده تکرر ان الرجلین اکبر منا کثیرا فی القامة و هی تشعر فی الرویا ان الرجل ذو اللباس الاسود هو الامام المهدی المنتظر ترکض نحوه و تختبئ خلفه . تقول عندما وصلت خلفه شعرت بالامان و الامواج تراجعت ..
هذه السیده لم تکن تعلم شیئا عن تحذیرات الامام المهدی .. ولکنها علمت ان حدث جلل فی طریقه .. [/SIZE][/COLOR]
-
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ونعيم رضوانه
هذه أمواج الفتن ولا مفر منها الى الحق وهو دعوة الامام المدهدي ناصر محمد اليماني خليفة الله
-
[QUOTE=أم عمران;323710]السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ونعيم رضوانه
هذه أمواج الفتن ولا مفر منها الى الحق وهو دعوة الامام المدهدي ناصر محمد اليماني خليفة الله[/QUOTE]
صدقت اختی الکریمة ...